ضد وجود

ضد چاقی

ضد چروک

ضد کثرت

ضد کساد

ضد کهنه

ضد گران

ضد گرسنه

ضد گلوله

ضد یخ

ضد یکدیگر

ضدافتاب

ضدانگیزه

ضدبارداری

ضدبارداری خوراکی

ضدخاطرات

ضدعفونی شده

ضدعفونی کننده

ضدمشهور

ضدملیح

ضدنرم

ضدچاق

<hr> مترادف ضدیت : اختلاف، تضاد، تناقض، مباینت، مخالفت، مغایرت، خصومت، دشمنی، عناد، معاندت، ناسازگاری، نقاضت <hr> متضاد ضدیت : موافقت، مرافقت <hr> برابر پارسی : ناسازگاری، دشمنی

مترادف ضدیت : اختلاف، تضاد، تناقض، مباینت، مخالفت، مغایرت، خصومت، دشمنی، عناد، معاندت، ناسازگاری، نقاضت متضاد ضدیت : موافقت، مرافقت برابر پارسی : ناسازگاری، دشمنی

ضدیت

ضر

ضر زدن

ضرا

ضراب باشی

<hr> مترادف ضرابخانه : دارالضرب <hr> برابر پارسی : زرآب خانه، درم سرای، میخکده

مترادف ضرابخانه : دارالضرب برابر پارسی : زرآب خانه، درم سرای، میخکده

ضرابخانه

ضرابی

ضرابی مبثوث

ضرافتی

<hr> مترادف ضرب : زدن، شکنجه، ضربت، کوب، کوفتن، جرح، زخم، تنبک، تالی، شبیه، مانند، مثل، همتا، صنف، قسم، گونه، نوع، چوله، عجز، قرینه <hr> برابر پارسی : زدن، کوبه، کوفتن، دنبک، کوب

مترادف ضرب : زدن، شکنجه، ضربت، کوب، کوفتن، جرح، زخم، تنبک، تالی، شبیه، مانند، مثل، همتا، صنف، قسم، گونه، نوع، چوله، عجز، قرینه برابر پارسی : زدن، کوبه، کوفتن، دنبک، کوب

ضرب

ضرب اسکالر

<hr> مترادف ضرب الاجل : فرجه، فرصت، مهلت <hr> برابر پارسی : باشتاب، بیدرنگ، زود

مترادف ضرب الاجل : فرجه، فرصت، مهلت برابر پارسی : باشتاب، بیدرنگ، زود

ضرب الاجل

ضرب العجل

<hr> برابر پارسی : زبانزد

ضرب المثل

ضرب المثل رفت و امد زیاد و کدورت

ضرب المثل شوهر کردم وسمه کنم نه وصله کنم

ضرب المثل قاپ کسی را دزدیدن

ضرب المثل های انگلیسی

ضرب المثل های ترکی

ضرب المثل های فارسی

ضرب المثل های گیلکی

ضرب خوردن

ضرب دستش را چشیده است

ضرب شست نشان دادن

ضرب شستی به کار بردن

ضرب علی

پیشنهاد کاربران

واژه های حرف "ض" - پیشنهاد کاربران