کلمه جو
صفحه اصلی

رضی آباد

لغت نامه دهخدا

رضی آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بخش شهریار شهرستان تهران . سکنه ٔ آن 653 تن . آب آن از قنات و رود کرج است . محصول عمده ٔ آنجا غلات و صیفی و میوه و بنشن و چغندرقند است . راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


رضی آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین . سکنه ٔ آن 228 تن . آب آن از قنات . محصول عمده ٔ آنجا غلات و چغندرقند است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


رضی آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بهنام بخش ورامین شهرستان تهران . سکنه ٔ آن 203 تن . محصول عمده ٔآنجا غلات و صیفی و چغندرقند. راه آن ماشین رو است . آب آن از قنات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


رضی آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان ساوه . سکنه ٔ آن 334 تن . آب آن از قنات است و محصول عمده ٔ آنجا غلات و چغندرقند و سیب زمینی و صیفی و میوه و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


رضی آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران . سکنه ٔ آن 208 تن . آب آن از قنات و رودخانه ٔ کرج . محصول عمده ٔ آنجا غلات و چغندرقند و صیفی . راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


رضی آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان قهاب صرصر بخش صیدآباد شهرستان دامغان . سکنه ٔ آن 320 تن . محصول عمده ٔ آنجا غلات و پسته و انگور و پنبه و حبوب و صنایعدستی زنان آنجا کرباس بافی است . آب آن از قنات و راه آن فرعی است . مزرعه ٔ قاسم آباد جزء این ده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


رضی آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بالا بخش شهرستان نهاوند. سکنه ٔ آن 340 تن . آب آن از رودخانه ٔ گاماسیاب . محصول عمده ٔ آنجا غلات و توتون و کتیرا و چغندر و لبنیات است . راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


رضی آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان حسنوند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد. محصول عمده ٔ آنجاغلات و لبنیات . آب آن از سراب زز است . ساکنان از طایفه ٔ حسنوند هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


رضی آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان کلخوران بخش مرکزی شهرستان اردبیل . سکنه ٔ آن 282 تن . آب آن از چاه . محصول عمده ٔ آنجا غلات و حبوب .راه آن شوسه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).



کلمات دیگر: