کلمه جو
صفحه اصلی

غیاث آباد

لغت نامه دهخدا

غیاث آباد. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سربنان بخش زرند شهرستان کرمان که در 48هزارگزی شمال خاوری زرند و 8هزارگزی خاور راه مالرو زرند به داور (ظ: داورانوئیه ) واقع است . 6 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


غیاث آباد. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان نوق شهرستان رفسنجان که در 40هزارگزی شمال باختری رفسنجان ، کنار راه مالرو رفسنجان به بافق واقع است . پنج خانوار سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


غیاث آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان قراتوره ٔ بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج که در 20هزارگزی خاور دیواندره ، کنار رودخانه ٔ قزل اوزن قرار دارد.کوهستانی و سردسیر است . سکنه ٔ آن 160 تن است که کردزبانند. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات ، حبوبات و لبنیات است . شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


غیاث آباد. (اِخ ) دهی است جزء دهستان بالاخواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه که در32هزارگزی شمال باختری رود و یکهزارگزی باختر راه شوسه ٔ عمومی تربت به سلامی واقع است . دشت و گرمسیر است . سکنه ٔ آن 270 تن است که فارسی زبانند. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، پنبه و زیره است . شغل اهالی زراعت ، گله داری ، قالیچه و کرباس بافی است . راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


غیاث آباد. (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام سوخته بخش ورامین شهرستان تهران که در 12هزارگزی شمال خاوری ورامین و یک هزارگزی راه شوسه ٔ ورامین به شریف آباد قرار دارد. جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 154 تن است که فارسی زبانند. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، صیفی کاری و چغندرقند است . شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد و از طریق جلیل آباد ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


غیاث آباد. (اِخ ) دهی است جزء دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد که در 14هزارگزی خاور مشهد و یکهزارگزی شمال کشف رود واقع است . جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 206 تن است که فارسی زبانند. آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصول آن غلات است . شغل اهالی زراعت و مالداری است . راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


غیاث آباد. (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان قزوین که در 3هزارگزی شمال قزوین قرار دارد. دامنه و معتدل است . سکنه ٔ آن 79 تن است که به فارسی و ترکی سخن میگویند. آب آن از قنات و رودخانه تأمین میشود و بازار دارد. محصول آن غلات و عدس . شغل اهالی زراعت است . راه نیمه شوسه ٔ ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


غیاث آباد. (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ شهرستان ملایر که در 15هزارگزی باختری شهر ملایر و 6هزارگزی شمال راه شوسه ٔ ملایر به همدان قرار دارد. جلگه و معتدل است . 56 تن سکنه دارد که بزبانهای ترکی و فارسی سخن میگویند. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات است . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا قالیبافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


غیاث آباد. (اِخ ) دهی است جزء دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز که در 78هزارگزی جنوب خاوری زرقان و 7هزارگزی راه فرعی خرامه به سهل آباد خیر قرار دارد. آب آن از رود کر تأمین میشود. محصول آن غلات و برنج . شغل اهالی زراعت است . راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


غیاث آباد. (اِخ ) دهی است جزء دهستان خورش رستم بخش شاهرود شهرستان هروآباد که در 19هزارگزی جنوب خاوری هشجین و 41هزارگزی شوسه ٔ هروآباد به میانه قرار دارد.کوهستانی و معتدل است . سکنه ٔ آن 55 تن است که ترک زبانند. آب آن از چشمه است . محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت ، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


غیاث آباد. (اِخ ) دهی است جزء دهستان قشلاق بزرگ بخش گرمسار شهرستان دماوند که در 5هزارگزی باختر گرمسار و 4هزارگزی ایستگاه گرمسارقرار دارد. جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 79 تن است که به زبانهای فارسی و ترکی الیکائی سخن میگویند. آب آن از حبله رود است . محصول آن غلات ، پنبه ، بنشن و لبنیات است . شغل اهالی زراعت ، گله داری ، قالیچه ، گلیم و جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. تپه ای به نام غول دارد که در قدیم آبادی بوده است . ساکنان آن از ایل الیکائی و اصانلو هستند. برخی از آنان در تابستان به ییلاق دماوند میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


غیاث آباد. (اِخ ) دهی است جزء دهستان میربیگ بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 51هزارگزی شمال باختری نورآباد، و 24هزارگزی باختر شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه قرار دارد. دامنه و سردسیر است . سکنه ٔ آن 210 تن است که به لکی و فارسی سخن میگویند. آب آن از چشمه هاست . محصول آن غلات ، لبنیات و پشم است . شغل اهالی زراعت ، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا سیاه چادربافی است . راه مالرودارد. ساکنان آن از طایفه ٔ شاهوند هستند و در زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


غیاث آباد. (اِخ ) دهی است جزء دهستان خفرک بخش زرقان شهرستان شیراز که در 52هزارگزی شمال خاوری زرقان و 2هزارگزی راه فرعی خفرک به تخت طاووس قرار دارد. جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 70 تن است که فارسی زبانند. آب آن از رودخانه ٔ سیوند و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و چغندر. شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


غیاث آباد. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ابراهیم آباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان که در 12هزارگزی جنوب سعیدآباد، سر راه فرعی بافت به سیرجان واقع است . و10 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


غیاث آباد. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان که در 36هزارگزی شمال کرمان و 3هزارگزی خاور راه فرعی چترود به کرمان واقع است .10 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


غیاث آباد. (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان فسا که در 12هزارگزی جنوب خاوری فسا و 500گزی راه شوسه ٔ جهرم به فسا قرار دارد. جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 775 تن است که فارسی زبانند. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، پنبه و حبوبات است . شغل اهالی زراعت و قالیبافی است . دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


غیاث آباد. (اِخ ) دهی است جزء دهستان فراهان پایین بخش فرمهین شهرستان اراک که در 11هزارگزی جنوب باختری فرمهین و 6هزارگزی راه مالرو عمومی قرار دارد. جلگه و سردسیر است . سکنه ٔ آن 927 تن است که فارسی زبانند. آب آن از قنات است . محصول آن غلات ، بنشن ، میوه و لبنیات است . شغل اهالی زراعت ، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه بافی است . راه مالرو دارد و از آهنگران اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).



کلمات دیگر: