مترادف متغیر : بی ثبات، نااستوار، ناپایدار، بی قرار، خشمگین، غضبناک، هار، دگرگون، متحول، متلون ، کمیت غیرثابت
متضاد متغیر : ثابت، مقدار ثابت
برابر پارسی : برآشفته، تندخو، خشمگین، دگرگون شونده
mobile, inconstant, variable, protean, uncertain, unsettled, unstable, unsteady, volatile
angry, filled with indignation, changeable
تغيير پذير , متغير , بي قرار , بي ثبات
دگرگون شدني , دگرگون پذير , متلون , تغيير پذير , ناپايدار
هار
دگرگون، متحول، متلون
۱. بیثبات، نااستوار، ناپایدار، بیقرار
۲. خشمگین، غضبناک
۳. هار
۴. دگرگون، متحول، متلون ≠ ثابت
۵. کمیت غیرثابت ≠ مقدار ثابت
اسم ≠ ثابت
بیثبات، نااستوار، ناپایدار، بیقرار
خشمگین، غضبناک
ورده (وَردِه). برابر پارسی برای متغیر در انگارش (ریاضیات) همانا ورده است. آن از ریشه های وردیدن (تغییر کردن) و ورداندن (تغییر دادن) در زبان پهلوی می آید. آن همالِ پردازه برای تابع است. آن با واژۀ vary در زبان های اروپایی هم ریشه است. نگاه کنید به واریانس که فرهنگستان به وردایی برگردانده است.
دگرگون شونده