کلمه جو
صفحه اصلی

خداداد

فارسی به انگلیسی

granted by god, masculine proper name, theodore

granted by God, Theodore


فرهنگ اسم ها

اسم: خداداد (پسر) (فارسی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: khoda-dad) (فارسی: خداداد) (انگلیسی: khoda-dad)
معنی: عطا شده از سوی خداوند

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه که از طرف خدا هبه شده خدا داده : حسن خدا داد .
دهی است از دهستان گل و فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند .

لغت نامه دهخدا

خداداد. [ خ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گل وفریز بخش خوسف شهرستان بیرجند. واقع در 19هزارگزی جنوب خاوری خوسف . این ناحیه در دامنه ٔ کوه واقع و دارای معدن و هفت تن سکنه ٔ فارسی زبان است . آب آن از قنات و محصولاتش غلات است . اهالی آنجا به کشاورزی گذران میکنند. راه آن مالرو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


خداداد. [ خ ُ ] (اِخ ) نام کسی که مردمان را گروه گروه کرد. از اعلام است . (از ناظم الاطباء).


خداداد. [ خ ُ ] (اِخ ) نام مملکتی که سلطان تیپو پادشاه میسوری در آن سلطنت کرد. (از ناظم الاطباء).


خداداد. [ خ ُ ] ( ن مف مرکب ) چیزی که خدا بخشنده است و کس را در آن دخلی نباشد. ( آنندراج ). فطری. جبلی. موهوبی :
گفت کافر خدای داد بمن
این خداداد شاد باد بمن.
نظامی.
خوب رویان جهانی همه زیور بستند
دلبرماست که با حسن خداداد آمد.
حافظ ( از آنندراج ).
چه سازد صنعت مشاطه با حسن خدادادش
ز طوق قمریان خلخال داده سرو آزادش.
صائب ( از آنندراج ).
- امثال :
خریت بهره خداداد است .

خداداد. [ خ ُ ] ( اِخ ) نام کسی که مردمان را گروه گروه کرد. از اعلام است. ( از ناظم الاطباء ).

خداداد. [ خ ُ ] ( اِخ ) نام مملکتی که سلطان تیپو پادشاه میسوری در آن سلطنت کرد. ( از ناظم الاطباء ).

خداداد. [ خ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گل وفریز بخش خوسف شهرستان بیرجند. واقع در 19هزارگزی جنوب خاوری خوسف. این ناحیه در دامنه کوه واقع و دارای معدن و هفت تن سکنه فارسی زبان است. آب آن از قنات و محصولاتش غلات است. اهالی آنجا به کشاورزی گذران میکنند. راه آن مالرو می باشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

خداداد. [ خ ُ ] (ن مف مرکب ) چیزی که خدا بخشنده است و کس را در آن دخلی نباشد. (آنندراج ). فطری . جبلی . موهوبی :
گفت کافر خدای داد بمن
این خداداد شاد باد بمن .

نظامی .


خوب رویان جهانی همه زیور بستند
دلبرماست که با حسن خداداد آمد.

حافظ (از آنندراج ).


چه سازد صنعت مشاطه با حسن خدادادش
ز طوق قمریان خلخال داده سرو آزادش .

صائب (از آنندراج ).


- امثال :
خریت بهره ٔ خداداد است .

دانشنامه عمومی

خداداد ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
خداداد (راور)، روستایی در استان کرمان
خداداد (سرخس)، روستایی در استان خراسان رضوی
خداداد (فیلم)، فیلمی ساخته امین امینی - ۱۳۴۱

خداداد (راور). خداداد (راور)، روستایی از توابع بخش کوهساران شهرستان راور در استان کرمان ایران است.
این روستا در دهستان حرجند قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۸ نفر (۵خانوار) بوده است.

خداداد (سرخس). مختصات: ۳۶°۰۷′۲۱″ شمالی ۶۰°۵۴′۵۴″ شرقی / ۳۶٫۱۲۲۵۰°شمالی ۶۰٫۹۱۵۰۰°شرقی / 36.12250; 60.91500
خداداد، روستای است از توابع بخش مرزداران شهرستان سرخس در استان خراسان رضوی.
این روستا در دهستان پل خاتون قرار دارد و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن (۳۱ خانوار) ۱۵۸ نفر است.

خداداد (فیلم). خداداد (فیلم) فیلمی به کارگردانی و نویسندگی امین امینی ساختهٔ سال ۱۳۴۱ است.
منوچهر والی زاده
ویدا قهرمانی
تاج الملوک احمدی
غلامحسین بهمنیار
نصرت اله کنی
میراحمد ایروانلو
پریا
محمد خامه سیفی
مظفر نیکخواه
نجفی
عبدالخالق مقدم
قاسم نیکخواه
هوشیار

پیشنهاد کاربران

نام پسر در زبان لری بختیاری

خداداد به معنای هدیه از جانب خداوند است .

من دوقلو دارم . اسم پسرم خداداده اسم دخترمم معجزه

God - given


کلمات دیگر: