معنی: جان ( بلند مرتبه ) + علی ( عربی )
جانعلی
فرهنگ اسم ها
معنی: جان ( بلند مرتبه ) + علی ( عربی )
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جانعلی . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیایی بخش سنقر و کلیایی شهرستان کرمانشاه . واقع است در 45 هزارگزی شمال سنقر و 2 هزارگزی آلمادین . محلی است کوهستانی و سردسیر و سکنه ٔ آن 78 تن است . آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و توتون است و شغل اهالی زراعت و قالیچه و جاجیم و پلاس بافی است و راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
جانعلی . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازیل بخش خاش شهرستان زاهدان واقع در 70 هزارگزی شمال باختری خاش کنار شوسه ٔ خاش به زاهدان . محلی است جلگه ، گرمسیر، معتدل و سکنه ٔ آن 150 تن است زبان بلوچی ، آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات ، ذرت ، لبنیات و شغل اهالی زراعت ، گله داری و راه آن شوسه است مردم آن ازطایفه ٔ ریگی هستند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
جانعلی . [ ع َ ] (اِخ ) فرزند خواجه علی بای که بدست محمدخان شیبانی در سمرقند بقتل رسید (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 279). رجوع بهمان کتاب شود.
جانعلی . [ ع َ ] (اِخ ) یساول . از سرداران سلطان حسین میرزا بایقرا. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 116). رجوع بهمان کتاب شود.
جانعلی . [ ع َ ](اِخ ) نام محلی در کنار جاده ٔ قزوین و رشت که در میان سراوان و قاضیان در 316000 گزی تهران واقع است .
جانعلی. [ ع َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان نازیل بخش خاش شهرستان زاهدان واقع در 70 هزارگزی شمال باختری خاش کنار شوسه خاش به زاهدان. محلی است جلگه ، گرمسیر، معتدل و سکنه آن 150 تن است زبان بلوچی ، آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات ، ذرت ، لبنیات و شغل اهالی زراعت ، گله داری و راه آن شوسه است مردم آن ازطایفه ریگی هستند. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
جانعلی. [ ع َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کلیایی بخش سنقر و کلیایی شهرستان کرمانشاه. واقع است در 45 هزارگزی شمال سنقر و 2 هزارگزی آلمادین. محلی است کوهستانی و سردسیر و سکنه آن 78 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و توتون است و شغل اهالی زراعت و قالیچه و جاجیم و پلاس بافی است و راه مالرو دارد. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
جانعلی. [ ع َ ] ( اِخ ) یساول. از سرداران سلطان حسین میرزا بایقرا. ( از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 116 ). رجوع بهمان کتاب شود.
جانعلی. [ ع َ ] ( اِخ ) فرزند خواجه علی بای که بدست محمدخان شیبانی در سمرقند بقتل رسید ( از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 279 ). رجوع بهمان کتاب شود.
دانشنامه عمومی
این روستا در دهستان آگاهان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۹۳ نفر (۱۸خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان سادات قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۸ نفر (۷خانوار) بوده است.