کلمه جو
صفحه اصلی

نبرد اوارایر

دانشنامه عمومی

نبرد آوارایر. نبرد آوارایر (ارمنی: Ավարայրի ճակատամարտ) جنگی است که در دوم ژوئن (۱۲ خرداد) ۴۵۱ میلادی بین رزم آوران ساسانی و ارمنیان وفادار از یک سو و ارمنیان شورشی بر ضد یزدگرد دوم از سوی دیگر درگرفت. علت جنگ این بود که یزدگرد دوم، پادشاه ساسانی ایران، با مسیحی شدن ارمنی ها موافق نبود و دستور داده بود که به دین زردشتی بازگردند. نبرد آوارایر رویداد بزرگی در تاریخ ارمنستان محسوب می شود و تا به امروز هنوز با هیجان از آن یاد می گردد، مرگ وارتان مامیکونیان سردار سپاه ارمنی تا به امروز در تقویم ایشان به نام پنجشنبهٔ آمرزیده ثبت شده است و از وارتان، سپهسالار شورشیان، به عنوان قهرمان ملی ارمنستان یاد می شود. با وجود اینکه ارمنی ها در جنگ شکست خوردند و مامیکونیان همراه با هشت سردار شورشی در جنگ کشته شدند، اما یزدگرد به نتیجه رسید که تغییر دین ارمنیان به صلاح و صرفه نیست و چندین سال بعد، در سال ۴۸۴، پیمان نوارساک بین شاهنشاه بلاش و سپهسالار واهان مامیکونیان، برادر زاده وارتان، بسته شد و بنا بر آن، ارمنی ها تمام آتشگاه های موجود در ارمنستان را با اجازه شاه ایران خراب کردند و بنا شد هیچ ارمنی ای اجازه زردشتی شدن نداشته باشد در ضمن شاهنشاه واهان را به عنوان مرزبان ارمنستان انتخاب نمود (۴۸۴ میلادی)، آزادی دینی و خودمختاری ملی به ارمنیان داده شد.
فرمان مهرنرسی
کلیسای جامع شهر چارنتساوان
وارتان مامیکونیان
مامیکونیان
تا زمانی که دولت امپراتوری روم دیانت رسمی نداشت، عیسویان ایرانی در آرامش می زیستند، اما چون کنستانتین یکم امپراتور روم به مسیحیت گروید، وضع تغییر کرد. مسیحیان ایران، که خصوصاً در نواحی مجاور سرحد روم بسیار بودند، مجذوب و فریفته دولت مقتدری شدند، که همکیش آنان بود (یعنی رومی ها).
از سوی دیگر با توجه به اینکه در دهه هفتم سده اول میلادی بلاش اشکانی برادر خود، تیرداد را به سلطنت ارمنستان منصوب کردو تیرداد بنیانگذار سلسله اشکانیان ارمنستان گردید که این شاخه از اشکانیان نزدیک به چهارصد سال در ارمنستان سلطنت کردند. پادشاهان سلسله اشکانی ارمنستان، خود را طرفدار خاندان اشکانی می دانستند. با برآمدن اردشیر بابکان، تیرداد دوم و سپس پسرش خسرو دوم، از اردشیر پیروی نکردند و به عنوان قویترین پشتیبان بازگشت پادشاهی اشکانیان با اردشیر درافتادند. پس از سال ها جنگ و پیروز نشدن اردشیر، فردی بنام اناک، از خاندان سورن به عنوان پناهنده به خسرو مراجعه نمود که پنهانی از سوی اردشیر مأمور بود که خسرو را به قتل برساند که همین کار را هم نمود (۲۵۸ میلادی)، اما خود و خانواده اش همگی بدست سربازان خسرو کشته شدند بجز یک فرزندش که گریگور روشنگر نام داشت که بعدها همین گریگور باعث مسیحی شدن تمامی ارمنیان شد. پس از کشته شدن خسرو، اردشیر توانست ارمنستان را اشغال کند اما در زمان بهرام دوم ساسانی، تیرداد سوم، فرزند خسرو دوم پادشاه پیشین ارمنستان، با کمک رومیان، تاج و تخت ارمنستان را از ساسانیان بازپس گرفت (۲۸۷ میلادی). با مسیحی شدن ارمنیان در زمان تیرداد سوم، همبستگی ارمنستان با ایران کاهش یافت و به رومیان نزدیکتر گردید. به هرحال در زمان فرزند تیرداد سوم، یعنی خسرو سوم، طرفداران ساسانی در ارمنستان شورش کردند و شاپور دوم ساسانی به ارمنستان لشکرکشید و پس از جنگ های زیاد، هم رومیان را شکست داد و هم در زمان ارشک دوم ارمنستان را دوباره اشغال نمود. در بازپس گیری ارمنستان، بعضی از اشراف ارمنی با شاهپور دوم همکاری می کردند. با دخالت دوباره رومیان و درگیری های بعدی، سرانجام در ۳۸۳ میلادی، ایران و روم توافق کردند که ارمنستان را به دو قسمت شرقی (بزرگتر و ایرانی) و غربی (کوچکتر و رومی) تقسیم کنند. سرانجام در ۴۲۸ میلادی، و به دنبال درخواست ارمنیان از شاهنشاه ساسانی (بهرام گور) مبنی بر برکنار شدن پادشاه ارمنستان (اردشیر چهارم)، ساسانیان تصمیم گرفتند که حکومت اشکانی ارمنستان را حذف نموده و خود مستقیماً از طریق اشراف ارمنی (مرزبانان) و یک فرمانده ایرانی (ویه مهرشاهپور)، ارمنستان را اداره کنند. سقوط حکومت محلی ارمنستان، در کنار فعالیت های مسروب ماشتوتس که الفبای ارمنی را در قرن پنجم میلادی رواج داده بود، منجر به بالاگرفتن احساسات ملی ارمنی شد. یزدگرد دوم ساسانی، در آغاز با ارمنیان مهربان بود (۴۲۲ میلادی)، اما از سال هشتم سلطنتش رفتارش نسبت به ارمنیان تغییر کرد. تاریخ نگاران عرب و ایرانی (مثلاً طبری) یزدگرد دوم را پادشاهی مهربان می شمارند، اما تاریخ نگاران ارمنی از او به عنوان سختگیر یاد می کنند. یغیشه وارداپت آورده که یزدگرد تمام دین های کشور خود را مطالعه کرد و آن ها را با دیانت زردشتی سنجید و آیین مسیحی را هم فرا گرفت و از گفته های اوست که
البته یغیشه وارداپت این سخن پادشاه را به قصد فریب و بنا بر دورویی دانسته است، اما نتیجه در هر صورت این بود که مهرنرسی (وزیر بزرگ) شاه را مجاب کرد که تا اختلاف مذهبی در بین است، یکپارچگی با ارمنستان، ناپایدار و بی ثبات خواهد بود و سرانجام قرار بر این شد که مهرنرسی به نام شاه، به نجبای ارمنستان فرمانی بفرستد که ضمن معرفی اصول دین زردشتی، ایرادهایی که بر مسیحیت وارد می دانستند را شرح دهد.


کلمات دیگر: