مترادف رحم : بچه دان، بون، پوگان، تخمدان، زهدان، مشیمه | ترحم، دلسوزی، رافت، رحمت، شفقت، مهربانی، مهرورزی، بخشایش، عفو، گذشت
برابر پارسی : زهدان، بخشایش، دلسوزی، مهربانی، مهرورزی
compassion, mercy
compassion, mercy, pity, womb
زهدان , بچه دان , رحم , ابسته , شکم , بطن , پروردن
ترحم، دلسوزی، رافت، رحمت، شفقت، مهربانی، مهرورزی
بخشایش، عفو، گذشت
بچهدان، بون، پوگان، تخمدان، زهدان، مشیمه
۱. ترحم، دلسوزی، رافت، رحمت، شفقت، مهربانی، مهرورزی
۲. بخشایش، عفو، گذشت
(رَ حْ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - مهربانی . 2 - بخشودن ، گذشتن .
(رَ حِ) [ ع . ] (اِ.) زهدان ، بچه دان .
رحم . [ رُ ح ُ ] (ع مص ) رُحْم . رجوع به رُحْم شود.
مولوی .
حافظ.
ناصرخسرو.
سعدی .
سعدی .
سعدی .
رحم . [ رَ ] (ع اِ) رِحْم . رَحِم . زهدان (و هی مؤنثة). (از ناظم الاطباء). و رجوع به رَحِم و رِحْم شود. || خویشی و قرابت و اسباب آن . ج ، ارحام . (منتهی الارب ). و رجوع به رَحِم و رِحْم شود.
رحم . [ رَ ] (ع مص ) مصدر به معنی رحامة. (ناظم الاطباء).و رجوع به رحامة و رَحَم شود. نالیدن شتر از زهدان پس از زه . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد).
رحم . [ رَ ح َ ] (ع مص ) رَحْم . مصدر به معنی رحامة. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رَحِمت ْ رَحَماً و رَحْماً؛ یعنی بیمار رَحَم گردید. (منتهی الارب ). و رجوع به رحامة و رَحْم شود.
رحم . [ رِ ] (ع اِ) رَحِم . رَحْم . رجوع به رَحِم در همه ٔ معانی شود.
رحم . [ رُ ] (ع مص ) رُحُم . رحمت . بخشیدن کسی را و مهربانی و عطوفت نمودن بر او. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). بخشودن . مهربانی کردن . (منتهی الارب ). و رجوع به رحمت شود. رَحِم َ اﷲ العباد و بهم ؛ رسید به بندگان رحمت و بخشش خدا. (ناظم الاطباء).
- ام الرحم یا ام رحم ؛ مکه ٔ معظمه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و رجوع به ام رُحم شود.
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
مولوی .
(بوستان ).
(گلستان ).
سعدی .
(گلستان ).
۱. بخشایش.
۲. رقت قلب؛ نرمدلی؛ مهربانی.
۱. (زیستشناسی) عضوی کیسهمانند در شکم که جنین تا قبل از تولد در آن زندگی میکند؛ جای بچه در شکم زن یا حیوان ماده؛ بچهدان؛ زهدان.
۲. [قدیمی] خویشاوندی؛ خویشی؛ قرابت.
〈 رحم بریدن: [قدیمی] قطع رشتۀ خویشاوندی؛ ترک مراوده با خویشاوندان.
بخشایش، دلسوزی، زهدان
تکیه ای: vačadun / pidun
طاری: vačadun
طامه ای: vaččadun
طرقی: vačadun
کشه ای: vačadun
نطنزی: vačadon
تکیه ای: rahm
طاری: rahm
طامه ای: rahm / ensâf
طرقی: rahm
کشه ای: rahm
نطنزی: rahm