کلمه جو
صفحه اصلی

راسو

فارسی به انگلیسی

weasel, ferret

weasel


فارسی به عربی

ابن عرس

مترادف و متضاد

weasel (اسم)
راسو، جانوران پستاندار شبیه راسو

fitchew (اسم)
خز، ظربان، پوست راسو با گربه قطبی، راسو

فرهنگ فارسی

موش خرما، جانوری ازطبقه پستانداران درهندوستان
( اسم ) پستانداری است از راسته گوشتخواران جزو تیره سموریان و آن جانور کوچکی است و پوزه باریکی دارد و دارای موهای سفید یا زرد رنگ است چشمهایش قرمز و زیر شکمش سفید تر از قسمتهای دیگر بدنش میباشد موش خرما ابن عرس .

فرهنگ معین

(اِ. ) موش خرما، حیوانی است پستاندار و گوشت خوار با پوزة باریک و موهای سفید یا زرد.

لغت نامه دهخدا

راسو. ( اِ ) جانوری است که آن را موش خرما گویند. ( لغت محلی شوشتر خطی متعلق به کتابخانه مؤلف ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( برهان ) ( از جهانگیری ). موش خرما که بتازی ابن عرس گویند. ( ناظم الاطباء ). ابن عرس که خرد گوش و برگردیده پلک باشد. ( منتهی الارب ). جانور معروف ، در عربی ابن عرس. ( شعوری ج 2 ورق 13 ).ابن عرس. ( ذخیره خوارزمشاهی ). ( جوهری ) ( تاج العروس )( برهان ). جانور مشهور دشمن مار به هندش نیئول خوانند. ( از شرفنامه منیری ). ابوالحمارس. ( یادداشت مؤلف ). پرسق. ( برهان ) . شنعبه.( آنندراج ). نِمس ( برهان ). ابن عرس. نوعی راسوست که گوش خرد دارد گوئی که گوش آن بریده اند و برگشته پلک است. ( یادداشت مؤلف ). دئل ، جانوری چون راسو. ( منتهی الارب ). به عربی آن را ابن عرس خوانند اگر درون وی را پر از گشنیز کنند و خشک سازند خوردن قدری از آن گزندگی جانوران زهردار را نافع باشد گویند اگر کعب آن را بوقتی که زنده باشد بیرون آورند و بر پای راست زن بندند و به او جماع کنند آبستن گردد و گویند طعامی که زهر داشته باشد همینکه ببیند موهای خود را راست کند و بفریاد آید، اگر خون او را بر مفاصل و خنازیر طلا کنند نافع باشد. ( از آنندراج ) ( برهان ) ( لغات محلی شوشتر ) : و از سنتهای عبدالرحمان بود که فرمود که راسو و جژ را نباید کشت تا مار همیگیرند و میخورند که بسیستان مار بسیار است تا شر ایشان دفع باشد. ( تاریخ سیستان ص 85 ).
عمر مرا بخورد شب و روز و ماه و سال
پنهان و نرم نرم چو موشان و راسوان.
ناصرخسرو.
و مثانه راسو که او را ابن عرس خوانند... ( ذخیره ٔخوارزمشاهی ).
طعمه شیر کی شود راسو
مسته چرغ کی شود عصفور.
مسعودسعد.
گرضعیفی همچو راسو دزد همچون عله ای
ور حذوری همچو گربه ، همچوموش پرزیان.
سنائی.
راسو را عادت بازخواست. ( کلیله و دمنه ).
فلان جای یکی راسو است. ( کلیله و دمنه ).
بحکم مار دمان را برآری از سوراخ
ز بهر طعمه راسو و لقمه لقلق.
انوری.
بقال را در دکان راسویی بود دست آموز و بازیگر. ( سندبادنامه ص 202 ).
به ار بر عذرآن زاهد کنی پشت
که راسوی امین را بیگنه کشت.
نظامی.

فرهنگ عمید

پستانداری کوچک با پوستی به رنگ قهوه ای مایل به قرمز، دست و پای کوتاه، و پوزۀ دراز که هنگام احساس خطر بوی ناخوشایندی از خود متصاعد می کند، موش خرما.

دانشنامه عمومی

راسوی آمازونراسوی کوهیقاقمقاقم دورنگ دشتیراسوی کلمبیاراسوی دم درازراسوی ژاپنیراسوی دم زردتیره راسوی اروپاییراسوی کوهی اندونزیموش خرمای پاسیاهراسوراسوی مالاییقاقم دورنگ اروپاییراسوی سیبریراسوی سیاه خطراسوی مصری
راسوی کوهی
قاقم
قاقم دورنگ اروپایی و نوع اهلی آن راسوی اهلی
قاقم دورنگ دشتی
راسوی آمازون
راسوی کلمبیا
راسوی دم دراز
راسوی ژاپنی
راسوی دم زرد
تیره راسوی اروپایی
راسوی کوهی اندونزی
موش خرمای پاسیاه
راسوی کوچک کوچکترین گونه این سرده و تنها راسوی بومی ایران
راسوی مالایی
راسوی سیبری
راسوی سیاه خط
راسوی مصری
راسوها ( در متون طب سنتی با نام عربی آن دلق که خود معرب دله فارسی است) سرده ای از پستانداران گوشتخوار و کوچک اندام هستند که بدنی کشیده و باریک و دست و پاهایی کوچک دارد. گردن این جانور کشیده و دمش نسبتاً بلند و پر مو است. گونه های مختلف راسو از ۱۲ تا ۴۵ سانتیمتر درازا دارند. خز برخی گونه های راسو در زمستان کاملاً سفید می شود. تمام انواع راسوها توانایی خوبی برای بالا رفتن از درخت و کندن زمین دارند.
راسو در خانوادهٔ راسوئیان قرار دارد.

دانشنامه آزاد فارسی

راسو (ferret)
پستان داری گوشت خوار و کوچک با نام علمی موستلانیوالیس که در اروپا، امریکا و آسیا پراکنده است. زود اهلی می شود و از دوران باستان با انسان مأنوس بوده است. راسو حیوانی جنگجو است و از این رو مانند تازی و یوز و باز در دربار شاهان ایران در شکار از آن استفاده و به تعداد زیاد نگهداری می شده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] راسو یا همان ابن عُرْس جانور ی پستاندار و حرام گوشت می باشد.
راسو از پستانداران کوچک و وحشی با موهایی قهوه ای مایل به قرمز، بدنی بلند و باریک، پوزه ای دراز و دستها و پاهایی کوتاه و پوستی گران قیمت است.
ابواب تحث شده از راسو در فقه
از احکام آن در بابهای طهارت، صید و ذباحه و اطعمه و اشربه سخن گفته اند.
احکام راسو
...

جدول کلمات

نمس

پیشنهاد کاربران

راسو به ترکی: " سووسار "

موش خرما

غالی بیوتی

در زبان ترکی به راسو، سوُسَر ( Sosər ) می گویند


کلمات دیگر: