کلمه جو
صفحه اصلی

رجه


مترادف رجه : دسته، رج، ریسمان، صف، قطار

فارسی به انگلیسی

clothesline, rank, row, series, string, train

Clothes line


clothesline, line, rank, row, series, string, train


مترادف و متضاد

clothes line (اسم)
طناب رخت شویی، رجه

دسته، رج، ریسمان، صف، قطار


فرهنگ فارسی

رج، رژه، ریسمان، ریسمانی که دربنایی بکارمیرود
( اسم ) ۱ - طنابی که جامه و لنگی و غیره بر آن آویزند ریسمانی که دو سر آنرا به دو دیوار یا دو درخت بندند و رخت بر آن آویزند . ۲ - ریسمانی که در بنائی بکار رود .
دهی از دهستان راستوپی بخش سواد کوه شهرستان شاهی .

فرهنگ معین

(رَ جِ ) (اِ. ) ۱ - ریسمان ، بندِ رخت . ۲ - ریسمانی که در بنایی به کار می رود.

لغت نامه دهخدا

رجه . [ رَ ج َ / ج ِ ] (اِ) صف . قطار. رده . (ناظم الاطباء). || طنابی که جامه و لنگی و چیزهای دیگر بر بالای آن اندازند. (فرهنگ فارسی معین ) (آنندراج ) (برهان ) (ناظم الاطباء). رَزه . رَژه . ریجه . ریسمانی که دو سر آن را به دو دیوار یا دو درخت بندند و رخت بر آن آویزند. || ریسمانی که در بنایی بکار رود. (فرهنگ فارسی معین ).


رجه . [ رَج ْه ْ ] (ع مص ) به مردم چنگل زدن و درآویختن به آن . (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). آویختن به چیزی بادندان . (از اقرب الموارد). || گوالیدن کودک . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || جنبیدن و حرکت کردن چیزی . (از اقرب الموارد).



رجه. [ رَ ج َ / ج ِ ] ( اِ ) صف. قطار. رده. ( ناظم الاطباء ). || طنابی که جامه و لنگی و چیزهای دیگر بر بالای آن اندازند. ( فرهنگ فارسی معین ) ( آنندراج ) ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). رَزه. رَژه. ریجه. ریسمانی که دو سر آن را به دو دیوار یا دو درخت بندند و رخت بر آن آویزند. || ریسمانی که در بنایی بکار رود. ( فرهنگ فارسی معین ).

رجه. [ رَج ْه ْ ] ( ع مص ) به مردم چنگل زدن و درآویختن به آن. ( از ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آویختن به چیزی بادندان. ( از اقرب الموارد ). || گوالیدن کودک. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || جنبیدن و حرکت کردن چیزی. ( از اقرب الموارد ).

رجه. [ رَ ج َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان راستوپی بخش سوادکوه شهرستان شاهی. سکنه آن 530 تن. آب آن از چشمه.محصول عمده آن غلات و لبنیات. صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

فرهنگ عمید

۱. ریسمانی که در خانه دو سر آن را به دیوار می بندند و روی آن رخت یا چیز دیگر می اندازند.
۲. ریسمانی که در بنّایی به کار می برند.

دانشنامه عمومی

رجه، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان سوادکوه در استان مازندران ایران. روستای رجه در ۱۸ کیلومتری شهر پل سفید واقع شده است. این روستا از شمال به روستای فلورد از جنوب به روستای برنت از شرق به روستای دهمیان و انارم و از غرب به روستای بایعکلا وصل می شود. روستای رجه دارای مناظر زیبا و چشم اندازهای دیدنی می باشد.
رجه چند معنا دارد، طنابی که از الیاف گیاهی تهیه شود، مستقیم به سمت کسی یا چیزی رفتن، بی محابا گذشتن و حدود که نام روستای رجه باید به معنای، مرز علایم یا برجستگی های بین دو زمین باشد.
جمعیت روستای رجه، در تابستان به ۱۴۰۰ نفر (۳۵۰ خانوار) می رسد. شغل اصلی مردم روستای رجه دامداری و کشاورزی است. صنایع دستی روستای رجه؛ جاجیم بافی، قالی بافی، جوراب بافی و کچه تراشی می باشد.
این روستا در دهستان راستوپی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۷۲ نفر (۸۰خانوار) بوده است.

بندی که لباس روی ان پهن می کنند.


گویش مازنی

/raje/ مرز علایم یا برجستگی های بین دو زمین - از روستاهای بابل ۳از روستاهای سوادکوه & طناب رخت آویز که از الیاف گیاهی تهیه شود - مستقیم به طرف کسی یا چیزی رفتن ۳بی محابا گذشتن ۴حدود

۱مرز علایم یا برجستگی های بین دو زمین ۲از روستاهای بابل ...


۱طناب رخت آویز که از الیاف گیاهی تهیه شود ۲مستقیم به طرف ...


واژه نامه بختیاریکا

( رجِه ) بی رجِه
( رجِه ) درجه؛ رتبه

پیشنهاد کاربران

( به کسر ر و تشدید ج )
بند رخت

رجه rajə: [اصطلاح صنایع دستی] اصطلاحا به چوب هایی گفته می شود که بین تارها قرار می دهند.


کلمات دیگر: