کلمه جو
صفحه اصلی

بردون

فرهنگ فارسی

شهرکی است خرم و آبادان و با نعمت بسیار و کشت و برز .

لغت نامه دهخدا

بردون. [ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کمرود بخش نور شهرستان آمل. سکنه آن 500 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

بردون. [ ب ِ دَ ] ( اِ ) برذون. اسب نر جلد وتند. گویند این لغت عربی است. ( برهان ) ( آنندراج ).

بردون. [ ] ( اِخ ) شهرکی است [ بخوزستان ] خرم و آبادان و با نعمت بسیار و کشت و برز. ( حدود العالم ).

بردون . [ ] (اِخ ) شهرکی است [ بخوزستان ] خرم و آبادان و با نعمت بسیار و کشت و برز. (حدود العالم ).


بردون . [ ب ِ دَ ] (اِ) برذون . اسب نر جلد وتند. گویند این لغت عربی است . (برهان ) (آنندراج ).



دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۶°۸′۳۳″ شمالی ۵۱°۴۵′۵۸″ شرقی / ۳۶٫۱۴۲۵۰°شمالی ۵۱٫۷۶۶۱۱°شرقی / 36.14250; 51.76611
بردون، روستایی است از توابع بخش بلده شهرستان نور در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان شیخ فضل الله نوری قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۸۲ نفر (۳۱خانوار) بوده است.

گویش مازنی

/bardoon/ روستایی از دهستان کمرود شهرستان نور

روستایی از دهستان کمرود شهرستان نور


پیشنهاد کاربران

بر در زبان فارسی به معنای حفظ کردن است


کلمات دیگر: