[ویکی شیعه] تَفسیرُ الصّافی یکی از آثار ملامحسن فیض کاشانی(۱۰۰۷ق -۱۰۹۱ق) در تفسیر قرآن است که بیشتر از روش تفسیر روایی (تفسیر آیات به کمک روایات) بهره گرفته و به علت اختصار و جامعیت، در زمان های مختلف مورد توجه بوده است. فیض در این اثر سعی کرده، تفسیری پیراسته از اندیشه های گوناگون عرضه کند و از این رو نام «الصافی» را برای آن برگزیده است.
این تفسیر، مباحث کلامی، عرفانی و ادبی را نیز در بر دارد و مؤلف در تفسیر الاصفی آن را خلاصه کرده است.
از آنجا که ملا محسن در میان تفاسیر، با همه گستردگی تعداد آن ها، تفسیری مُهَذَّب و پیراسته از ناهنجاری ها با بیانی کافی نیافته، تصمیم به نگارش آن گرفته و امید داشته این تفسیر، تفسیری باشد که مطالب و روایات صحیح را از روایات کدِر و ناصاف تمییز دهد.
فیض در تفسیر صافی، تأثیر شدید و نمایانی از تفسیر بیضاوی دارد تا جایی که اگر روایتی در تفسیر آیه نباشد اصل عبارت بیضاوی را نقل می کند و گاه با اندک تغییری آن را می آورد.
از آنجا که ملا محسن در میان تفاسیر، با همه گستردگی تعداد آن ها، تفسیری مُهَذَّب و پیراسته از ناهنجاری ها با بیانی کافی نیافته، تصمیم به نگارش آن گرفته و امید داشته این تفسیر، تفسیری باشد که مطالب و روایات صحیح را از روایات کدِر و ناصاف تمییز دهد.
فیض در تفسیر صافی، تأثیر شدید و نمایانی از تفسیر بیضاوی دارد تا جایی که اگر روایتی در تفسیر آیه نباشد اصل عبارت بیضاوی را نقل می کند و گاه با اندک تغییری آن را می آورد.
wikishia: ملامحسن فیض کاشانی است که بیشتر با جنبۀ روایی و نقلی نگاشته شده است و به علت اختصار و جامعیت، در اعصار مختلف مورد توجه و عنایت قرار گرفته است.
مرحوم فیض در تفسیر خود سعی کرده است، تفسیری پیراسته از اندیشه های گوناگون عرضه کند.
مؤلف تفسیر را با مقدمه ای آغاز می کند و ضمن آن، از جریان تفسیر نگاری و زمینه های تفاسیر نوشته شده، در فرهنگ اسلامی سخن می گوید. پس از آن به انواع تفسیر نگاری اشاره ای دارد و اعتراضی به تفسیر نگاری، بدون توجه به اهل بیت «ع» و تعالیم آن بزرگواران می کند، و از تفاسیری سخن به میان می آورد که با روایات و اخبار، قرآن را تفسیر کرده اند و یادآوری می کند که این گونه تفاسیر نیز از کاستی ها و ناهنجاری ها بدور نیستند، این گونه تفاسیر یا کامل نیستند،یا تفسیر تمام آیات را ندارند، برخی نیز سرشارند از اخبار ضعیف، و در برخی دیگر روایاتی آمده، بی ارتباط با موضوع، بدون تدوینی شایسته و ترتیبی زیبا.
افزون بر این ها، در این گونه تفاسیر، روایاتی راه یافته است، که مشتمل بر تأویلاتی است، نفرت زا و مطالبی باطل؛ همانند نسبت عصیان و سفاهت به انبیاء و بالاخره در این مجموعه ها، گاه روایات، به ظاهر متضادند و مفسران هیچ گونه تلاشی، برای رفع تضاد از این ظواهر بکار نبسته اند، مرحوم فیض بعد از این مطالب می فرماید: «به هر حال من تاکنون، در میان تفاسیر، با همۀ گستردگی تعداد آنها، تفسیری مهذب و پیراسته از ناهنجاری ها با بیانی کافی که تشنگان را سیراب کند، نیافته ام و امیدوارم این تفسیر، همانی باشد که انتظار می رود، تفسیری که مطالب و روایات صحیح را از روایات کدر و ناصاف، تمیز دهد، از مفسری که با شناخت متن احادیث، پی به صحت و ضعف آن، برد نه با شناخت اسانید، مفسری که علم را از خداوند گرفته باشد، نه از اسانید روایات، مفسری که توانایی شکافتن روایات و تجزیه و تحلیل آنها را داشته باشد و با این توان، روایات صاف را از روایات غبار اندود، باز شناساند و از دل روایات اهل بیت «ع» مطالب مناسب فهم اهل زمانش را، استخراج و بیان نماید و زوائد را به دور افکند تا ابهام و تضاد و تناقض که موهن روایات است، از آنها زدوده گردد.
روشن شد که انگیزۀ مصنف، ارائۀ تفسیری برگرفته از بیانات صاف و ناب اهل بیت «ع» می باشد که به تناسب علم و فهم اهل زمان خود گلچین شده و با بیانی شیوا و مدد گرفته از هدایت الهی، آیات قرآن را تبیین و تفسیر نماید. امّا به طور طبیعی، برای بیان وجوه دیگر قرآن در لغت، قرائت، شأن نزول و...، باید از خود اظهار نظر کند و از سخنان دیگران نیز بهره برد، در نتیجه تفسیر به گونه ای رنگ اجتهاد و نظر را نیز به خود گرفته، آینده ای از روایت و درایت گشته است.
مرحوم فیض قبل از آغاز تفسیر، بعد از مقدمه ایی، دوازده مقدمه را به عنوان مقدمات تفسیر خود ذکر می کند که به تعبیر آیت اللّه معرفت در التفسیر و المفسرون، از بهترین مقدمات تفسیری است که در ابتدای تفسیر آورده شده و مصنف به بهترین وجه مطالب ضروری را که هر مفسر باید بیان نماید، ذکر کرده است؛ مطالب مقدمات به قرار ذیل است:
مرحوم فیض در تفسیر خود سعی کرده است، تفسیری پیراسته از اندیشه های گوناگون عرضه کند.
مؤلف تفسیر را با مقدمه ای آغاز می کند و ضمن آن، از جریان تفسیر نگاری و زمینه های تفاسیر نوشته شده، در فرهنگ اسلامی سخن می گوید. پس از آن به انواع تفسیر نگاری اشاره ای دارد و اعتراضی به تفسیر نگاری، بدون توجه به اهل بیت «ع» و تعالیم آن بزرگواران می کند، و از تفاسیری سخن به میان می آورد که با روایات و اخبار، قرآن را تفسیر کرده اند و یادآوری می کند که این گونه تفاسیر نیز از کاستی ها و ناهنجاری ها بدور نیستند، این گونه تفاسیر یا کامل نیستند،یا تفسیر تمام آیات را ندارند، برخی نیز سرشارند از اخبار ضعیف، و در برخی دیگر روایاتی آمده، بی ارتباط با موضوع، بدون تدوینی شایسته و ترتیبی زیبا.
افزون بر این ها، در این گونه تفاسیر، روایاتی راه یافته است، که مشتمل بر تأویلاتی است، نفرت زا و مطالبی باطل؛ همانند نسبت عصیان و سفاهت به انبیاء و بالاخره در این مجموعه ها، گاه روایات، به ظاهر متضادند و مفسران هیچ گونه تلاشی، برای رفع تضاد از این ظواهر بکار نبسته اند، مرحوم فیض بعد از این مطالب می فرماید: «به هر حال من تاکنون، در میان تفاسیر، با همۀ گستردگی تعداد آنها، تفسیری مهذب و پیراسته از ناهنجاری ها با بیانی کافی که تشنگان را سیراب کند، نیافته ام و امیدوارم این تفسیر، همانی باشد که انتظار می رود، تفسیری که مطالب و روایات صحیح را از روایات کدر و ناصاف، تمیز دهد، از مفسری که با شناخت متن احادیث، پی به صحت و ضعف آن، برد نه با شناخت اسانید، مفسری که علم را از خداوند گرفته باشد، نه از اسانید روایات، مفسری که توانایی شکافتن روایات و تجزیه و تحلیل آنها را داشته باشد و با این توان، روایات صاف را از روایات غبار اندود، باز شناساند و از دل روایات اهل بیت «ع» مطالب مناسب فهم اهل زمانش را، استخراج و بیان نماید و زوائد را به دور افکند تا ابهام و تضاد و تناقض که موهن روایات است، از آنها زدوده گردد.
روشن شد که انگیزۀ مصنف، ارائۀ تفسیری برگرفته از بیانات صاف و ناب اهل بیت «ع» می باشد که به تناسب علم و فهم اهل زمان خود گلچین شده و با بیانی شیوا و مدد گرفته از هدایت الهی، آیات قرآن را تبیین و تفسیر نماید. امّا به طور طبیعی، برای بیان وجوه دیگر قرآن در لغت، قرائت، شأن نزول و...، باید از خود اظهار نظر کند و از سخنان دیگران نیز بهره برد، در نتیجه تفسیر به گونه ای رنگ اجتهاد و نظر را نیز به خود گرفته، آینده ای از روایت و درایت گشته است.
مرحوم فیض قبل از آغاز تفسیر، بعد از مقدمه ایی، دوازده مقدمه را به عنوان مقدمات تفسیر خود ذکر می کند که به تعبیر آیت اللّه معرفت در التفسیر و المفسرون، از بهترین مقدمات تفسیری است که در ابتدای تفسیر آورده شده و مصنف به بهترین وجه مطالب ضروری را که هر مفسر باید بیان نماید، ذکر کرده است؛ مطالب مقدمات به قرار ذیل است:
wikinoor: تفسیر_الصافی