کلمه جو
صفحه اصلی

روشت

فرهنگ فارسی

دهی است از بخش بناب شهرستان مراغه

لغت نامه دهخدا

روشت. [ رِ وِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش سربند شهرستان اراک. سکنه آن 287 تن و محصول آن غلات و بنشن و پنبه و انگور. آب از چشمه و رودخانه مروار. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

روشت. [ رَ ش ِ ] ( اِخ ) دهی از بخش بناب شهرستان مراغه. آب آن از رودخانه روشت و چاه و سکنه آن 1869 تن. محصول آنجا غلات. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

روشت . [ رَ ش ِ ] (اِخ ) دهی از بخش بناب شهرستان مراغه . آب آن از رودخانه ٔ روشت و چاه و سکنه ٔ آن 1869 تن . محصول آنجا غلات . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


روشت . [ رِ وِ ] (اِخ ) دهی است از بخش سربند شهرستان اراک . سکنه ٔ آن 287 تن و محصول آن غلات و بنشن و پنبه و انگور. آب از چشمه و رودخانه ٔ مروار. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


دانشنامه عمومی

بر وزن گوشت، به معنای بینا، متضاد کور. در گلستان بیتی به زبان شیرازی است که سعدی در آن بیت این واژه را به کار برده است. پرِ هَفتا سله جوني مي کند/ عشغ مقري و خو بني چش روشت


مختصات: ۳۳°۴۲′۰۱″ شمالی ۴۹°۱۰′۴۰″ شرقی / ۳۳٫۷۰۰۲۸°شمالی ۴۹٫۱۷۷۷۸°شرقی / 33.70028; 49.17778
روشت (شازند)، روستایی از توابع بخش سربند شهرستان شازند در استان مرکزی ایران است.
مردم روشت به زبان فارسی و با گویش و لهجه لری صحبت می کنند.
روستای روشت با داشتن کوه ها و چشمه های بسیار دارای طبیعت زیبا و خیره کننده می باشد.

واژه نامه بختیاریکا

به روشت
روش؛ رفت و آمد؛ تردد

پیشنهاد کاربران

روشت. ( مازنی ) ، برگشت پذیری ، ارتجاع. "انار شیش روشت خله خاره "برگشت پذیری شاخک انار خیلی خوبی است " و یا "شاخک انار ارتجاع بسیار خوبی دارد ".

در کتاب زرتشت به معنی استراحتگاه موقت. روشت یعنی استراحتگاه موقت برای کاروان.


کلمات دیگر: