کلمه جو
صفحه اصلی

ملین


مترادف ملین : یبوست زدا، نرم کننده، آرام کننده

برابر پارسی : نرم کننده، نرم گرداننده، نرمش دهنده

فارسی به انگلیسی

aperient, laxative, purgative

laxative


فارسی به عربی

متساهل , مسهل , ملین

عربی به فارسی

نرم کننده , ملين , لينت اور


مترادف و متضاد

aperient (اسم)
ملین

laxative (اسم)
ملین، ضد یبوست

relaxant (اسم)
ملین، سست کننده

lenient (صفت)
ملین، ملایم، اسان گیر، با گذشت، بامدارا

laxative (صفت)
ملین، ضد یبوست

یبوست‌زدا


نرم‌کننده، آرام‌کننده


۱. یبوستزدا
۲. نرمکننده، آرامکننده


فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - نرم گرداننده ۲ - غذا یا دوایی که با خوردن آن مزاج اندکی عمل کند توضیح دوایی که بقوت حرارت معتدله و رطوبت خود اخراج نماید آنچه در معده و امعائ است مانند مغز فلوس و تمر هندی و شیر خشت ( مخزن الادویه ) .

فرهنگ معین

(مُ لَ یِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) هرآنچه که باعث شکم روی باشد.

لغت نامه دهخدا

ملین. [ م ُ ل َی ْ ی ِ ] ( ع ص ، اِ ) نرم گرداننده. ( آنندراج ). هر چیزی که نرم کند. ( ناظم الاطباء ). نرم کننده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : اگر هنوز بر صلابت حال اول است به سخنهای ملین و گفتار چرب مبین اگر نرم نشود باری در درشتی نیفزاید. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 122 ). || ( اصطلاح پزشکی ) لینت دهنده و سست کننده و اسهال آورنده و هر آنچه شکم را نرم کند. ( ناظم الاطباء ). طبیبان جز داروی تیزرا ( چون سقمونیا و شحم حنظل و خربق سیاه و تربد و مانند آن ) مسهل نگویند از بهر آنکه داروهای قابض و لزج و شیرین و شور استفراغ اندک کند و جز از معده و امعاء و آنچه بدین نزدیک است استفراغ نکند. [ و داروهای استفراغ کننده را که تیز نباشد ] ملین گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). دوایی که به قوت حرارت معتدله و رطوبت خود اخراج نماید آنچه در معده و امعاء است ، مانند مغز فلوس و تمرهندی و شیرخشت. ( فهرست مخزن الادویه ). اعم از منضج و مزلق و مخرج ما فی المعده و امعاء است. ( تحفه حکیم مؤمن ). مسهلی سبک. لینت بخش . که شکم براند اندکی چون مسهل. دارو که معده را به کار دارد نه به بسیار مسهل. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

ملین. [ م ُ ل َی ْ ی َ ] ( ع ص ) نرم گردانیده شده. ( آنندراج ). نرم شده. || آرام شده. ( ناظم الاطباء ).

ملین . [ م ُ ل َی ْ ی َ ] (ع ص ) نرم گردانیده شده . (آنندراج ). نرم شده . || آرام شده . (ناظم الاطباء).


ملین . [ م ُ ل َی ْ ی ِ ] (ع ص ، اِ) نرم گرداننده . (آنندراج ). هر چیزی که نرم کند. (ناظم الاطباء). نرم کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اگر هنوز بر صلابت حال اول است به سخنهای ملین و گفتار چرب مبین اگر نرم نشود باری در درشتی نیفزاید. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 122). || (اصطلاح پزشکی ) لینت دهنده و سست کننده و اسهال آورنده و هر آنچه شکم را نرم کند. (ناظم الاطباء). طبیبان جز داروی تیزرا (چون سقمونیا و شحم حنظل و خربق سیاه و تربد و مانند آن ) مسهل نگویند از بهر آنکه داروهای قابض و لزج و شیرین و شور استفراغ اندک کند و جز از معده و امعاء و آنچه بدین نزدیک است استفراغ نکند. [ و داروهای استفراغ کننده را که تیز نباشد ] ملین گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). دوایی که به قوت حرارت معتدله و رطوبت خود اخراج نماید آنچه در معده و امعاء است ، مانند مغز فلوس و تمرهندی و شیرخشت . (فهرست مخزن الادویه ). اعم از منضج و مزلق و مخرج ما فی المعده و امعاء است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). مسهلی سبک . لینت بخش . که شکم براند اندکی چون مسهل . دارو که معده را به کار دارد نه به بسیار مسهل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


فرهنگ عمید

دارویی که معده و روده ها را نرمی و لینت بدهد، نرم کننده.

دانشنامه عمومی

مُلَیّن ماده یا دارویی که برای رفع یبوست مصرف می کنند. این مواد می توانند طبیعی باشند، مانند روغن کرچک و زیتون، یا صناعی، مانند بیزاکودیل. ملین های متنوعی وجود دارند که در سرعتِ شروعِ اثر، محل اثر (راست روده، رودهٔ بزرگ و رودهٔ کوچک)، اَشکال دارویی، فواصل مصرف، طعم و عوارض جانبی متفاوتند؛ بنابراین، برحسب نوع مشکل، می توان مناسب ترین آنها را انتخاب کرد. البته کلیهٔ فراورده های ملیّن در مقادیر بالاتر، به صورت مسهل عمل می کنند.
لغتنامۀ دهخدا
ملیّن: هر چیزی که نرم کند (ناظم الاطباء)؛ نرم کننده (اصطلاح پزشکی)؛ لینت دهنده و سست کننده و اسهال آورنده و هرآنچه شکم را نرم کند (ناظم الاطباء). طبیبان جز داروی تیزرا (چون سقمونیا و شحم حنظل و خربق سیاه و تربد و مانند آن) مسهل نگویند ازبهر آن که داروهای قابض و لزج و شیرین و شور استفراغ اندک کند و جز از معده و امحاء و آنچه بدین نزدیک است استفراغ نکند. ملین گویند. (ذخیرهٔ خوارزمشاهی). دوایی که به قوّت حرارتِ معتدله و رطوبتِ خود اخراج نماید آنچه در معده و امعاء است؛ مانند مغز فلوس و تمر هندی و شیرخشت، شکر تیغال، گزانگبین، گز علفی، ترنجبین و شکر سرخ. (فهرست مخزن الادویه). اعم از منضج و مزلق و مُخرِج ما فی المعده و امعاء است. (تحفهٔ حکیم مؤمن). مسهلی سبک، لینت بخش که شکم برانَد اندکی چون مسهل. دارو که معده را به کار دارد نه به بسیار مسهل.
ملیّن های قندی: شکر تیغال، بیدخشت، شیرخشت، گزانگبین، گز علفی، ترنجبین و شکر سرخ.
ملیّن های روغنی: کرچک، زیتون، بادام شیرین، کتان، نارگیل، کاسکارا.

ملین (زاکسن آنهالت). ملین (به آلمانی: Mellin) یک منطقهٔ مسکونی در آلمان است که در بتسندورف واقع شده است. ملین ۲۰۲ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای آلمان

دانشنامه آزاد فارسی

مُلَیِّن (laxative)
ترکیبی برای رفع یبوست و حرکات نامنظم روده. در پزشکی، استفادۀ طولانی مدت و منظم از این ترکیبات را توصیه نمی کنند، زیرا ورزش منظم و رژیم غذایی حاوی مقادیر فراوان الیاف گیاهی بهترین راه جلوگیری و درمان یبوست است.

واژه نامه بختیاریکا

( مِلین ) پر مو
( مُلین ) کسی که بالاتنه اش ایراد دارد.

پیشنهاد کاربران

آرام کننده

ملین یا مل ( اصطلاح خیاطی ) : گج یا صابون خیاطی که با آن روی پارچه و الگو خط انداخته می شود .

مسهل


کلمات دیگر: