خورهه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خورهه . [ خُرْ هََ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان پشتکدار بخش حومه ٔ شهرستان محلات ، واقع در شمال محلات و باختر راه شوسه ٔ قم به اصفهان . این ده سردسیر با 1500 تن سکنه است . آب آن از قنات و رودخانه و محصول آن غلات و بنشن و چغندرقند و بادام و گردو و پنبه و انگور میباشد. شغل اهالی زراعت و کرباسبافی و قالیچه بافی است و نماینده ٔ بهداری و پزشک مجاز و دبستان و صندوق پست دارد. از طریق قریه ٔ دودهک که واقع بر سر راه شوسه است می توان اتومبیل برد. در وسط اراضی آثار دو ستون سنگی قدیمی وجود دارد و مزرعه ٔ فریجان و محمدآباد جزء این ده است . چند خانوار از ایل خراسانی و زند در حوالی این ده ساکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
خورهه . [خُرْ هََ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، کنار راه مالرو میشله به الیگودرز. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و 457 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات و لبنیات و تریاک و چغندر و حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی . راه اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
خورهه. [خُرْ هََ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، کنار راه مالرو میشله به الیگودرز. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و 457 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و لبنیات و تریاک و چغندر و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی. راه اتومبیل رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
دانشنامه عمومی
خورهه (الیگودرز)
خورهه (محلات)
دهستان خورهه
معبد خورهه
سنگ نبشته خورهه
فهرست شهرهای ایران