کلمه جو
صفحه اصلی

قتلی

فرهنگ فارسی

( صفت ) جمع قتیل کشتگان مقتولان .
ده کوچکی است از دهستان گروه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت و در ۲۴٠٠٠ گزی شمال خاوری ساردوئیه و ۱۸٠٠٠ گزی باختر راه مالرو و این ساردوئیه واقع است و ۱۵ تن سکنه دارد .

لغت نامه دهخدا

قتلی . [ ق َ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ قتیل به معنی مقتول . مقتولان . (آنندراج ) (منتهی الارب ). کشته شدگان .


قتلی . [ ق ُ ](اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گروه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت . در 24000گزی شمال خاوری ساردوئیه و 18000گزی باختر راه مالرو راین به ساردوئیه واقع است و 15 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


قتلی. [ ق َ لا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ قتیل به معنی مقتول. مقتولان. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). کشته شدگان.

قتلی. [ ق ُ ]( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گروه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت. در 24000گزی شمال خاوری ساردوئیه و 18000گزی باختر راه مالرو راین به ساردوئیه واقع است و 15 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ عمید

= قتیل

قتیل#NAME?



کلمات دیگر: