معنی: نام مادر امام رضا ( ع )، از القاب حضرت فاطمه ( س )، نام گیاهی خوشبو، ریحان، ( عربی ) ( = ریحان )، ریحان به علاوه ( در اعلام ) نام مادر امام رضا ( ع )
ریحانه
فرهنگ اسم ها
معنی: نام مادر امام رضا ( ع )، از القاب حضرت فاطمه ( س )، نام گیاهی خوشبو، ریحان، ( عربی ) ( = ریحان )، ریحان به علاوه ( در اعلام ) نام مادر امام رضا ( ع )
(تلفظ: reyhāne) (عربی) (= ریحان) ، ← ریحان . به علاوه (در اعلام) نام مادر امام رضا (ع) .
فرهنگ فارسی
( اسم ) دسته ریحان دسته شاهسپرغم .
ده از بخش شادگان شهرستان خرمشهر
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
ریحانة. [ رَ ن َ ] (اِخ ) ریحانه . بنت زید قبطی از بنی قریظه ، یکی از دو سریه ٔ رسول (ص ) است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به امتاع الاسماع ج 1 ص 249 و مجمل التواریخ و القصص ص 262 و تاریخ گزیده ص 162 شود.
ریحانة. [ رَ ن َ ] (اِخ ) ریحانه .دختر حسین خوارزمی است ، که ابوریحان بیرونی کتاب «التفهیم لاوایل صناعة التنجیم » را به نام وی تألیف کرده است . (از حواشی چهارمقاله ٔ عروضی چ قزوینی ص 54).
ریحانة. [ رَ ن َ ] (ع اِ) گیاهی خوشبوی که در زمین نرم روید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حنوة و آن گیاهی سهلی یا آزریون بری است . (ازاقرب الموارد). || دسته ٔ ریحان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دسته ٔ شاهسپرم . (فرهنگ فارسی معین ). || پسر:ریحانة رسول اﷲ؛ حسن علیه السلام و حسین علیه السلام . (یادداشت مؤلف ). || زن ، و از آن است فرمایش حضرت علی : «المراءة ریحانة و لیست بقهرمانة»؛ ای انها طیب نفس للرجل لا قیمة علیه . (از اقرب الموارد).
ریحانة. [رَ ن َ ] (اِخ ) ریحانه . نام مادر حضرت رضا علیه السلام ، امام هشتم شیعیان . که کنیزکی بود. (از مجمل التواریخ و القصص ). نام مادر حضرت را نجمه نوشته اند که بعد به «تکتم » و «طاهره » مسمی شده و ظاهراً این قول استوار نمی نماید. رجوع به منتهی الاَّمال ص 172 و رضا شود.
ریحانه . [ رَ / رِ ن َ / ن ِ ] (از ع ، اِ) ریحانة. آنچه در آن ریحان کارند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
ریحانة. [ رَ ن َ ] ( اِخ ) ریحانه.دختر حسین خوارزمی است ، که ابوریحان بیرونی کتاب «التفهیم لاوایل صناعة التنجیم » را به نام وی تألیف کرده است. ( از حواشی چهارمقاله عروضی چ قزوینی ص 54 ).
ریحانة. [رَ ن َ ] ( اِخ ) ریحانه. نام مادر حضرت رضا علیه السلام ، امام هشتم شیعیان. که کنیزکی بود. ( از مجمل التواریخ و القصص ). نام مادر حضرت را نجمه نوشته اند که بعد به «تکتم » و «طاهره » مسمی شده و ظاهراً این قول استوار نمی نماید. رجوع به منتهی الاَّمال ص 172 و رضا شود.
ریحانة. [ رَ ن َ ] ( اِخ ) ریحانه. بنت زید قبطی از بنی قریظه ، یکی از دو سریه رسول ( ص ) است. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به امتاع الاسماع ج 1 ص 249 و مجمل التواریخ و القصص ص 262 و تاریخ گزیده ص 162 شود.
ریحانه. [ رَ / رِ ن َ / ن ِ ] ( از ع ، اِ ) ریحانة. آنچه در آن ریحان کارند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
ریحانه. [ رَ ن َ / ن ِ ] ( اِخ ) دهی از بخش شادگان شهرستان خرمشهر. دارای 700 تن سکنه. آب آن از رودخانه جراحی و محصول عمده آنجا غلات و لبنیات است و ساکنان آنجا از طایفه حیدری هستند. راه آن ماشین رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
ریحانه (هندیجان)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان رامشیر در استان خوزستان ایران است.
این روستا در دهستان عبدلیه غربی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۶۸ نفر (۷۱خانوار) بوده است.
«فیلم ریحانه». وبگاه ایران آکت. دریافت شده در ۲۹ مه ۲۰۱۳.
ریحانه به دلیل اختلاف با شوهرش، اسکندر، به خانهٔ پدرش باز می گردد. برادر او حیدر که اسباب این ازدواج را فراهم کرده و مانع وصلت ریحانه با پسرعمویش رضا، بوده است به دلیل مشکلات مالی و کنایه های مردم نمی تواند حضور ریحانه را تحمل کند.
رؤیا تیموریان در نقش : طوبی
زیبا بروفه در نقش : ریحانه
پیام صابری در نقش :
افسر اسدی در نقش : میانسالی آسیه
حسین سحرخیز در نقش : هوشنگ
مرجان محتشم در نقش : جوانی آسیه
نیکو خردمند در نقش : عزیز
نگار فروزنده در نقش : پروانه
عنایت بخشی در نقش : آقا جون
ایرج نوذری در نقش : افشین
صالح میرزاآقایی در نقش : داماد طوبی
زهره فکورصبور در نقش : شقایق (دوست ریحانه )
ریحانه یک مجموعه تلویزیونی محصول سال ۱۳۸۴ به کارگردانی سیروس مقدم، نویسندگی آرش قادری و تهیه کنندگی احمد شهرابی فراهانی می باشد که از شبکه سه پخش شد. این مجموعه در ۲۶ قسمت ۴۵ دقیقه ای تهیه شد.
تصویربردار : مجید فرزانه
«ریحانه» داستان زندگی دختری تنها است که در روند زندگی عادی خود ناگهان متوجه می شود از نظر پیشینه خانوادگی آن چیزی نیست که تاکنون فکر کرده است. همین مسئله زندگی باعث می شود تا او برای پیدا کردن گذشته اش با افراد جدیدی روبرو شود که …
گل خوش بو؛ یکی ازالقاب حضرت فاطمه (س).
نقل قول ها
•
پیشنهاد کاربران
خوش سیما و خوشگل
و ب معنی خوش سیما
زیبا، هنرمند، باهوش، بااستعداد
اینطوری : نام مادر حضرت رضا علیه السلام ، امام هشتم شیعیان. که بانوی بزرگواری بودند.