مترادف بنفش : بنفشه گون، کبود، کبودرنگ
بنفش
مترادف بنفش : بنفشه گون، کبود، کبودرنگ
فارسی به انگلیسی
violet (colour), purple (colour)
lilac, fuchsia, violet
فارسی به عربی
بنفسج , بنفسجی
فرهنگ اسم ها
اسم: بنفش (دختر) (کردی)
معنی: نگا «وةنةوش» ( نگارش کردی
معنی: نگا «وةنةوش» ( نگارش کردی
مترادف و متضاد
بنفش، برنگ بنفشه، از جنس بنفشه
بنفش، بنفش رنگ
بنفشهگون، کبود، کبودرنگ
فرهنگ فارسی
کبودرنگ، رنگ کبود، ترکیبی ازرنگ آبی وسرخ
( اسم ) ۱ - رنگی است فرعی که از ترکیب دو رنگ اصلی قرمز و آبی بدست آید . ۲ - نوعی از جواهر کریمه .
( اسم ) ۱ - رنگی است فرعی که از ترکیب دو رنگ اصلی قرمز و آبی بدست آید . ۲ - نوعی از جواهر کریمه .
فرهنگ معین
(بَ نَ ) (اِ. ) ۱ - رنگی است فرعی که از ترکیب دو رنگ اصلی قرمز و آبی بدست آید. ۲ - نوعی از جواهر کریمه .
(بَ نَ ) ( اِ. ) کبود رنگ . رنگی غیراصلی که از ترکیب دو رنگ قرمز و آبی به دست آید.
(بَ نَ ) ( اِ. ) کبود رنگ . رنگی غیراصلی که از ترکیب دو رنگ قرمز و آبی به دست آید.
(بَ نَ) (اِ.) 1 - رنگی است فرعی که از ترکیب دو رنگ اصلی قرمز و آبی بدست آید. 2 - نوعی از جواهر کریمه .
(بَ نَ) ( اِ.) کبود رنگ . رنگی غیراصلی که از ترکیب دو رنگ قرمز و آبی به دست آید.
لغت نامه دهخدا
بنفش. [ ب َ ن َ ] ( ص ، اِ ) کبودرنگ و نیلگون. ( غیاث ). بنفشه رنگ. ( آنندراج ). رنگ کبود مانند رنگ گل بنفشه. ( ناظم الاطباء ). کبود. ( شرفنامه منیری ). رنگی است فرعی که از ترکیب دو رنگ اصلی قرمز و آبی بدست آید. ( فرهنگ فارسی معین ). رنگی چون رنگ پوست ِ بادنجان. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
یکی شیرپیکر درفش بنفش
درافشان گهر در میان درفش.
شهنشاه با کاویانی درفش.
روز سپید سایه چتر بنفش تست.
سپر زرد و برگستوان بنفش.
منقار کرکسان فلک میهمان اوست.
ز سیفور بر تن قبای بنفش.
آری شود ولیک بخون جگر شود.
|| نوعی از جواهر کریمه . ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). نوعی از احجار کریمه و آن چهار گونه است. ماذینی و آن سرخ روشن است. و رطب و آن سرخی سیر است و بنفسجی و آن سیاهی است که بسرخی کمی زند و پرطاوسی و کمی مایل به کبودی است. و سیادشت و آن زردی روشن است.( یادداشت بخط مؤلف ).
یکی شیرپیکر درفش بنفش
درافشان گهر در میان درفش.
فردوسی.
همه جامه ها سرخ و زرد و بنفش شهنشاه با کاویانی درفش.
فردوسی.
ماه منیر صورت ماه درفش تست روز سپید سایه چتر بنفش تست.
فرخی.
زده هم برش گاوپیکر درفش سپر زرد و برگستوان بنفش.
اسدی.
زان تیغ کان بنفش تر است از پر مگس منقار کرکسان فلک میهمان اوست.
خاقانی.
ستاده ملک زیر زرین درفش ز سیفور بر تن قبای بنفش.
نظامی ( از آنندراج ).
گویند برگ سبز شود اطلس بنفش آری شود ولیک بخون جگر شود.
نظام قاری.
- بنفش کردن ؛ کبودکردن. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ).|| نوعی از جواهر کریمه . ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). نوعی از احجار کریمه و آن چهار گونه است. ماذینی و آن سرخ روشن است. و رطب و آن سرخی سیر است و بنفسجی و آن سیاهی است که بسرخی کمی زند و پرطاوسی و کمی مایل به کبودی است. و سیادشت و آن زردی روشن است.( یادداشت بخط مؤلف ).
فرهنگ عمید
کبودرنگ، رنگ کبود، ترکیبی از رنگ آبی و سرخ.
دانشنامه عمومی
بنفش نام رنگی است که در میان دو رنگ ارغوانی و آبی قرار دارد. بنفش از ترکیب رنگ های آبی و سرخ به دست می آید؛ ولی مقدار آبی آن بیشتر از سرخ است و در موج ۳۸۰ نانومتر تا ۴۵۰ نانومتر قرار دارد.
فهرست نام رنگ ها
r,g،b=۱۴۳٬۰,۲۵۵
(c, m, y, k)=(۴۴, ۱۰۰, ۰, ۰)(h, s, v) (274°, ۱۰۰٪, ۱۰۰٪)
فهرست نام رنگ ها
r,g،b=۱۴۳٬۰,۲۵۵
(c, m, y, k)=(۴۴, ۱۰۰, ۰, ۰)(h, s, v) (274°, ۱۰۰٪, ۱۰۰٪)
wiki: اسم رمزی بود که واحد رمزگشایی ارتش آمریکا بر ماشین سایفر رمزنگاری امپراتوری ژاپن گذاشته بود. ماشین سایفر که بر مبنای تعویض پله الکترومکانیکی طراحی شده بود، از سال ۱۹۳۹ برای ارسال پیام های محرمانه وزارت امور خارجه ژاپن بکار می رفت.
Wikipedia contributors, "Purple (cipher machine)," Wikipedia, The Free Encyclopedia, https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Purple_(cipher_machine)&oldid=734162894 (accessed August 21, 2016).
واحد رمزگشایی ارتش آمریکا در سال ۱۹۴۰ موفق شد تا دستگاه مشابهی بسازد و از آن طریق کدهای رمز بنفش را بشکند و در گرماگرم جنگ، پیام های محرمانه مخابره شدهٔ مابین وزارت امور خارجه ژاپن و نمایندگی های خارجی آن کشور را رصد کند.
Wikipedia contributors, "Purple (cipher machine)," Wikipedia, The Free Encyclopedia, https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Purple_(cipher_machine)&oldid=734162894 (accessed August 21, 2016).
واحد رمزگشایی ارتش آمریکا در سال ۱۹۴۰ موفق شد تا دستگاه مشابهی بسازد و از آن طریق کدهای رمز بنفش را بشکند و در گرماگرم جنگ، پیام های محرمانه مخابره شدهٔ مابین وزارت امور خارجه ژاپن و نمایندگی های خارجی آن کشور را رصد کند.
wiki: بنفش (ماشین سایفر)
نقل قول ها
بنفش نام رنگی است که در میان دو رنگ ارغوانی و آبی قرار دارد. بنفش از ترکیب رنگ های آبی و سرخ به دست می آید؛ ولی مقدار آبی آن بیشتر از سرخ است و در موج ۳۸۰ نانومتر تا ۴۵۰ نانومتر قرار دارد.
• نشانه شناسی:بنفش رنگ مناعت و نسبت برابری است از سرخ و آبی، از ژرفنگری و تأمل، از تعادل میان زمین و آسمان، از احساس و ادارک، از اشتیاق و هوش، از عشق و عقل.»• «بنفش در ضمن رنگِ آرامش است و حدتِ سرخ، در بنفش ملایم می شود. لباس بنفش مطران ها نیز با این مفهوم درک می شود.» -> ژان شوالیه
• نشانه شناسی:بنفش رنگ مناعت و نسبت برابری است از سرخ و آبی، از ژرفنگری و تأمل، از تعادل میان زمین و آسمان، از احساس و ادارک، از اشتیاق و هوش، از عشق و عقل.»• «بنفش در ضمن رنگِ آرامش است و حدتِ سرخ، در بنفش ملایم می شود. لباس بنفش مطران ها نیز با این مفهوم درک می شود.» -> ژان شوالیه
wikiquote: بنفش
گویش اصفهانی
تکیه ای: benawš
طاری: banafš
طامه ای: benafš
طرقی: benafš
کشه ای: benawš
نطنزی: benowš
واژه نامه بختیاریکا
بَنَوش
پیشنهاد کاربران
Purple
Violet
از نظر قدما رنگ بنفش رنگ مشتری بوده و به روز پنجشنبه اختصاص داشته است.
قدما هر رنگ را به یکی از سیارات هفتگانه و یکی از روز های هفته اختصاص می دادند از این قرار
زرد: آفتاب ، یکشنبه
آبی: ماه ، دوشنبه
نارینجی: مریخ ، سه شنبه
سرخ : عطارد، چهارشنبه
بنفش: مشتری، پنجشنبه
سبز: زهره، آدینه
نیلگون: زحل، شنبه
هفت پیکر نظامی ، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷، ص ۳۹۱.
قدما هر رنگ را به یکی از سیارات هفتگانه و یکی از روز های هفته اختصاص می دادند از این قرار
زرد: آفتاب ، یکشنبه
آبی: ماه ، دوشنبه
نارینجی: مریخ ، سه شنبه
سرخ : عطارد، چهارشنبه
بنفش: مشتری، پنجشنبه
سبز: زهره، آدینه
نیلگون: زحل، شنبه
هفت پیکر نظامی ، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷، ص ۳۹۱.
رنگ بنفش: [اصطلاح رنگرزی ]از ترکیب زاج، قرمز دانه و جوهر لیمو حاصل میشود. در ضمن این رنگ را می توان از ترکیب قرمزدانه، اسید اگزالیک و بی کرومات بدست آورد.
بنفش::purple 💜
بنفش:بنفش در پهلوی ونفش wanafš بوده است .
( ( فرو هشت ازو سرخ و زرد و بنفش
همی خواندش کاویانی درفش ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 303. )
( ( فرو هشت ازو سرخ و زرد و بنفش
همی خواندش کاویانی درفش ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 303. )
کلمات دیگر: