مترادف سبز : اخضر، خضرا ، تازه، تر، خرم، شاداب ، شاد، شمشیر، خنجر، بنگ، سبزه، سبزه چهره، گندم گون، اسمر، معشوق
متضاد سبز : احمر، پژمرده، خشکیده
growing, green, the green colour
green, grassy, verdant
صفت ≠ احمر
اخضر، خضرا
۱. اخضر، خضرا ≠ احمر
۲. تازه، تر، خرم، شاداب ≠ پژمرده، خشکیده
۳. شاد، خرم
۴. شمشیر، خنجر
۵. بنگ
۶. سبزه، سبزهچهره، گندمگون، اسمر
۷. معشوق
سبز. [ س َ ] (اِخ ) نام شهر کش است . رجوع به کش و رجوع به فهرست حبیب السیر ج 3 شود.
سبز. [ س َ ](اِخ ) نام شهری است در توران در نواحی سمرقند. (غیاث ). قریه ای است 52 کیلومتر در جنوب شرق شین دند مربوطبولایت هرات که بخط 62 درجه و 9 دقیقه و 46 ثانیه ٔ طول البلد شرقی و 33 درجه و 6 دقیقه و 47 ثانیه ٔ عرض البلد شمالی واقع است . (فرهنگ جغرافیایی افغانستان ص 393). رجوع به حبیب السیر ج 3 چ تهران ص 602 شود.
سبز. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان میانه واقع در 7 هزارگزی خاور میانه و در مسیر شوسه ٔ خلخال به میانه . هوای آن معتدل . دارای 784 تن سکنه است .آب آنجا از چشمه و آب باران تأمین میشود. محصول آن غلات ، برنج ، پنبه ، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری . راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
عماره ٔ مروزی .
فردوسی .
فردوسی .
فرخی .
لبیبی .
منوچهری .
منوچهری .
ناصرخسرو (دیوان چ تقی زاده ص 45).
خاقانی .
خاقانی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فرخی .
فرخی .
منوچهری .
؟ (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 389).
سعدی (بوستان ).
حافظ.
مولوی .
سعدی (طیبات ).
سعدی (طیبات ).
سعدی (بدایع).
رودکی .
فرخی .
خاقانی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
۱. هر چیزی که به رنگ برگ درخت و گیاه تازه باشد.
۲. (اسم) رنگی که از ترکیب رنگ آبی و رنگ زرد بهدست آید.
〈 سبز شدن: (مصدر لازم)
۱. به رنگ سبز درآمدن؛ رنگ سبز به خود گرفتن: ◻︎ آبی که ماند در ته جو سبز میشود / چون خضر زینهار مکن اختیار عمر (صائب: لغتنامه: سبز شدن).
۲. [مجاز] روییدن گیاه؛ برآمدن گیاه از زمین.
۳. [مجاز] برگ درآوردن درخت: ◻︎ هوا مسیحنفس گشت و خاک نافهگشای / درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد (حافظ: ۳۵۸).
〈 سبز کردن: (مصدر متعدی)
۱. رنگ سبز به چیزی زدن؛ به رنگ سبز درآوردن.
۲. [مجاز] رویانیدن؛ کاشتن و رویانیدن گیاه: ◻︎ یک زمان چون خاک سبزت میکند / یک زمان پر باد و گَبْزت میکند (مولوی: ۵۴۵).
تکیه ای: sawz
طاری: sowz
طامه ای: sowz
طرقی: sowz
کشه ای: sowz
نطنزی: sawz