کلمه جو
صفحه اصلی

سخاوت


مترادف سخاوت : بخشش، بخشندگی، جوانمردی، جود، سخا، کرم، نان دهی

متضاد سخاوت : امساک، تنگ چشمی، گرسنه چشمی، زفتی

برابر پارسی : بخشش، دست ودل بازی

فارسی به انگلیسی

benevolence, charity, generosity, liberality, liberalness, munificence

generosity


فارسی به عربی

کرم , وفرة

فرهنگ اسم ها

اسم: سخاوت (پسر) (عربی) (تلفظ: sa(e)khāvat) (فارسی: سخاوت) (انگلیسی: sakhavat)
معنی: بخشش، جوانمردی، عطا، کرم

(تلفظ: sa(e)xāvat) (عربی) بخشش ، عطا ، کرم .


مترادف و متضاد

bounty (اسم)
وفور، شهامت، انعام، بخشش، اعانه، سخاوت، بخشندگی، ازادمنشی

generosity (اسم)
مروت، بخشش، سخاوت، فتوت، گشاده دستی

liberality (اسم)
سخاوت، دهش، ازادگی، بخشایندگی

munificence (اسم)
بخشش، کرم، سخاوت، بخشندگی، دهش، بذل، کرامت

largess (اسم)
انعام، بخشش، سخاوت، وسعت نظر، دهش، گشاده دستی، ازادگی، بخشیدگی

بخشش، بخشندگی، جوانمردی، جود، سخا، کرم، نان‌دهی ≠ امساک، تنگ‌چشمی، گرسنه‌چشمی، زفتی، گرسنه‌چشمی


فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بخشش داشتن کرم داشتن . ۲ - ( اسم ) بخشش کرم .

فرهنگ معین

(سَ وَ ) [ ع . سخاوة ] (اِمص . ) بخشش .

لغت نامه دهخدا

سخاوت . [ س َ وَ] (از ع ، اِمص ) سخاوة. جود. بخشش کردن :
سخاوت تو ندارد در این جهان دریا
سیاست تو ندارد بر آسمان بهرام .

عنصری .


سخاوت تو و رای بلند و طالع طبع
نه منقطع نه مخالف ، نه منکسف ، نه غوی .

منوچهری .


و سخاوتش چنان بود که بازرگانی را... یک شب شانزده هزار دینار بخشید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 122).
حاتم میان ما بسیاست سمرتر است
حاتم تویی اگر بسخاوت چو حاتمی .

ناصرخسرو.


سخاوت پیشه کن تو از کم و بیش
کز آن بیگانگان گردند چون خویش .

ناصرخسرو.


بس نباشد سخاوت او را
زاده ٔ کوه و داده ٔ دریا.

مسعودسعد.


هر آینه ... آن را بنظر بصیرت بیند و سخاوت را با خود آشنا گرداند. (کلیله و دمنه ). و بدانچه بداهت خاطر و سخاوت طبع دست دهد قناعت نمایی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
سخاوت زمین است و سرمایه زرع
بده کَاصل خالی نماند ز فرع .

سعدی .


مشورت با زنان تباه است و سخاوت بامفسدان گناه . (سعدی ).

سخاوت. [ س َ وَ] ( از ع ، اِمص ) سخاوة. جود. بخشش کردن :
سخاوت تو ندارد در این جهان دریا
سیاست تو ندارد بر آسمان بهرام.
عنصری.
سخاوت تو و رای بلند و طالع طبع
نه منقطع نه مخالف ، نه منکسف ، نه غوی.
منوچهری.
و سخاوتش چنان بود که بازرگانی را... یک شب شانزده هزار دینار بخشید. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 122 ).
حاتم میان ما بسیاست سمرتر است
حاتم تویی اگر بسخاوت چو حاتمی.
ناصرخسرو.
سخاوت پیشه کن تو از کم و بیش
کز آن بیگانگان گردند چون خویش.
ناصرخسرو.
بس نباشد سخاوت او را
زاده کوه و داده دریا.
مسعودسعد.
هر آینه... آن را بنظر بصیرت بیند و سخاوت را با خود آشنا گرداند. ( کلیله و دمنه ). و بدانچه بداهت خاطر و سخاوت طبع دست دهد قناعت نمایی. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
سخاوت زمین است و سرمایه زرع
بده کَاصل خالی نماند ز فرع.
سعدی.
مشورت با زنان تباه است و سخاوت بامفسدان گناه. ( سعدی ).

سخاوة. [ س َ وَ ]( ع مص ) جوانمردی نمودن. ( آنندراج ). جوانمرد شدن. ( المصادر زوزنی ). جوانمردی. ( دهار ). || باز ماندن از چیزی. || ترک دادن. ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

سخی بودن، جود و کرم داشتن، بخشش، کرم، جوانمردی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] واژه سخاوت از ریشه سَخا گرفته شده است. وقتی گفته می شود سَخا النارَ به این معنی است که خاکستر آتش را از آتش پاک کنند تا بهتر بسوزد و روشن شود؛ همان طور که آتش اطراف خود را روشن کرده خانه را گرم نگه می دارد سخاوت نیز موجب روشنائی و گرم کردن جامعه و کانون خانواده ها و زمینه سازی برای بهره مندی بینوایان است.
جود و سخاوت از هنجارهای اخلاقی است که دین اسلام بسیار بر آن تأکید نموده است.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «السخّی الکریم الذی ینفق ماله فی حقٍّ؛ سخاوتمند کریم کسی است که مال خود را در امور حق و شایسته به مصرف برساند».
البته باید مرز بین سخاوت و اسراف را شناخت و موارد آن ها را تشخیص داد.
چه امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید: «ان للسّخاء مقداراً فان زاد علیه فهو سرفٌ؛ همانا سخاوت دارای اندازه است، اگر از آن اندازه گذشت اسراف خواهد بود».
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «السخی قریب من الله، قریب من الناس، قریب من الجنه؛ انسان سخاوتمند به خدا و به مردم و به بهشت نزدیک است».
از این رو آن حضرت پس از مرگ حاتم طایی به پسر وی فرمود: «از او به خاطر سخاوتمند بودنش عذاب سخت برداشته شد».
امام علی علیه السلام نیز فرمود: «السخاء یکسب المَحَبّة وَ یُزیِّن الاخلاق؛ سخاوت موجب جلب محبت افراد شده و اخلاق انسان ها را می آراید و زینت می دهد».

پیشنهاد کاربران

اسم پدر من سخاوت است بر خلاف تمام معانی نوشته شده در سایت پدر من برعکس این است و اداما چوب دا اوزادیر

یکی از حالت طبیعی انسان که انسان را به ان وا میدارد


( سخاوت ) از ( بخشش ) بسیار عظیم تر و محترم تر است، بخشش گاهاً با پشیمانی همراه است، سخاوت گذشتن کامل است، ، شش دانگ ، ، از چیزی بسیار با ارزش، بدون پشیمانی، بلکه با رضایت و شادمانی،
( ( یک مادر با تمام وجود زندگانی خود را به فرزند خود سخاوتمندانه تقدیم میکند بدون چشمداشت به همراه بهترین آرزوها ، ، شش دانگ ، ، ) )

بخشنده ودارای کرم وجود

هشام

جود و بخشش


کلمات دیگر: