کلمه جو
صفحه اصلی

غزنه

فرهنگ فارسی

از شهرهای مرکزی افغانستان کنونی است که در سراشیبی مرتفعات سفید کوه که بسوی جنوب امتداد می یابد قراردارد . ۲۷٠۸۴ تن سکنه داد . خرابه های غزنین قدیم - پایتخت غزنویان در شمال شرقی همین شهر بفاصله ۵ کیلومتری قرار دارد و آن در قرنهای سوم تا ششم ه. اهمیت بسزایی داشته .
جای گشاده ترین و پاکیزه ترین از بلادها همان غزنین است شعری است در افغانستان کنونی

لغت نامه دهخدا

غزنه. [ غ َ ن َ ] ( اِخ ) جای گشاده ترین و پاکیزه ترین از بلادها. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). همان غزنین است. ( از برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( جهانگیری ). شهر بزرگی است در اوایل هند از سوی خراسان. ( از وفیات الاعیان ج 2 ص 57 ).شهری است در افغانستان کنونی. یاقوت گوید: غزنه تلفظ عامه است و صحیح نزد علما غزنین است و آن را تعریب کنند و جزنة گویند و مجموع بلاد آن را زابلستان نامند، و غزنه قصبه ( کرسی ) آن است. ( از معجم البلدان ). لغة این نامها گزنه. گنزک. گنجه ( یعنی محل گنج و ذخایر ). ( حاشیه برهان چ معین ). غزنه در جنوب غرجستان قرار دارد و منسوب آن غزنوی است. غزنین. غزنی. غزنو. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( غیاث اللغات ). رجوع به غزنین شود : بوسهل حمدوی... صاحب دیوان حضرت غزنه... بوده. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 397 ).پس از وفات سلطان محمود... سهم صاحب دیوانی غزنه بدو داده آمد. ( تاریخ بیهقی ). و با حصول ارادت و شمول سعادت روی به غزنه نهاد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1272هَ. ق. ص 337 ). از اقاصی اقطار اصناف تجار روی به غزنه آوردند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 419 ). از غزنه بیرون آمد [سلطان ]، و آوازه قصد جای دیگر و عزم مقصدی غیر آن برآورد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 424 ). رجوع به فهرست اعلام الجماهر بیرونی و فهرست مزدیسنا و فهرست لباب الالباب و فهرست سبک شناسی بهار ج 2 و فهرست تاریخ مغول و فهرست تاریخ گزیده چ لیدن و فهرست تتمه صوان الحکمة و تاریخ الحکماء قفطی ص 404 و حدائق السحر چ عباس اقبال ص 114 و 118 و یشتها ج 1 ص 285 و 203 و ج 2 ص 246 و تاریخ ادبیات ادوارد برون ج 3 ص 112 و 411 و عیون الانباء ج 2 ص 21 و تاریخ بخارای نرشخی ص 116 شود.

دانشنامه آزاد فارسی


مناره غزنی
غَزنه
(یا: غزنین؛ غزنی) شهری در شرق افغانستان، به فاصلۀ ۱۴۸کیلومتری جنوب غربی کابل، با ۳۸,۹۰۰ نفر جمعیت (۱۹۹۸). از مراکز مهم بازرگانی و صنعتی افغانستان است و مرکز فروش دام، ابریشم، و محصولات کشاورزی مناطق اطراف به شمار می رود. تاریخ اولیۀ شهر مشخص نیست. ظاهراً قدیمی ترین ذکری که از این شهر رفته است از قرن ۲م در آثار بطلمیوس است. کشف اماکن و مجسمه های مربوط به بودا نشان می دهد که آیین بودا در این شهر رواج داشته است. غزنه مقرّ حکومت غزنویان بود و در زمان حکومت این سلسله به اوج رونق خود رسید. در نیمۀ اول قرن ۶ق سپاهیان سلجوقی دو بار غزنه را اشغال کردند؛ در عهد سلطنت بهرام شاه غزنوی، علاء الدین جهانسوز غزنه را تاراج و ویران کرد. سرانجام در ۵۵۸ق غزنه به کلی از دست غزنویان خارج شد و به دست غوریان افتاد و پایتخت معزالدین محمد سام شد. در ۶۱۲ق غزنه به دست خوارزمشاهیان افتاد، اما حکومت آنان در این شهر چندان طول نکشید. در ۶۱۸ق، چنگیزخان شهر را غارت کرد و غزنه رونق خود را ازدست داد. در ۹۱۰ق، ظهیرالدین بابر شهر را اشغال کرد. نادرشاه نیز یک سال قبل از فتح کابل و حرکت به سوی دهلی، غزنه را تصرف کرد. مقبرۀ سلطان محمود غزنوی و مناره های مجاور آن از آثار تاریخی این شهر است. شهر مزبور اکنون بر سر راه بزرگراه کابل ـ قندهار واقع شده و اندکی از رونق گذشته را بازیافته است.

پیشنهاد کاربران

طایفه غز یکی از طوایف افغانستان است که زبان این طایفه با هجوم چنگیز خان مغول دست خوش تغییر شد


کلمات دیگر: