کلمه جو
صفحه اصلی

ویلهلم اشمیت

دانشنامه عمومی

ویلهلم اشمیت (به آلمانی: Wilhelm Schmidt) (زاده ۱۶ فوریه ۱۸۶۸ - درگذشتهٔ ۱۰ فوریه ۱۹۵۴) مردم شناس و زبان شناس آلمانی و از کشیشان کلیسای کاتولیک رومی و بنیانگذار نظریه "توحید نخستین" می باشد. وی دانش آموختهٔ دانشگاه های برلین و وین بود. او عمدتاً در اتریش اقامت داشت و در دانشگاه وین تدریس می کرد. وی مؤسسه های انسان شناختی در مودلینگ تأسیس کرد و مدیریت آن را برعهده گرفت. اشمیت در سال ۱۹۳۸ میلادی به مقام استادی دانشگاه فرایبورگ رسید. نظریه های او دربارهٔ منشأ اولیه ایده خدا برخلاف نظریه رایج جامعه شناسی که در آن چندگانه پرستی سرانجام، جای خود را به یکتاپرستی می دهد، درصدد بود تا مفهوم یکتاپرستی اولیه را به وجود آورد.
فرهنگهای مادرتباری که مبتنی بر گردآوری دانه های گیاهی هستند.
فرهنگهای والاتر شکار، که در آن ها اقتدار از آن مردان است و توتمیسم نیز در آن ها پدید می آید.
فرهنگهای پدر سالار شبانی که در آن ها زندگی بر پایهٔ نگهداری از حیوانات اهلی بیابانی شکل گرفته است.
ویلهلم اشمیت در سال ۱۸۶۸ میلادی در شهر دورتموند آلمان به دنیا آمد. او در سال ۱۸۹۰ وارد انجمن کلام الهی شد و در سال ۱۸۹۲ به عنوان کشیش کاتولیک رومی آغار بکار کرد. در ابتدا وی تحت تأثیر مردم شناسانی چون فرانتس بوئاس و ادوارد وستر مارک قرار گرفت اما بیش از همه از آرا فریتس گربنر دربارهٔ اشاعه فرهنگی که در نظریه «حلقه فرهنگی» تبیین شده بود تأثیر پذیرفت. در ۱۹۰۶میلادی نشریه آنترپوس را بنیاد نهاد که گزارش پژوهشهای میدانی قوم نگاشتی مبلغان مذهبی فرقه او در سراسر جهان به ویژه گینه جدید و توگو را منتشر می کرد. وی علاوه بر تدریس در دانشگاه وین بنیاد گذار و سرپرست یک مؤسسه مردم شناختی در مودلینگ نیز بود.
وی مطالعات خود را در زمینهٔ زبان شناسی پی گرفت و توجه ویژه ای به زبانهای آسیای جنوبی، استرالیا و اقیانوسیه داشت. اولین مطالعه تحقیقاتی وی با پژوهش در زبان کهن مردم گینهٔ جدید آغاز گردید؛ اما زود به این نتیجه رسید که باید زبان همه نواحی اقیانوسیه را بکاود. وی موفق شد نشان دهد ریشه زبانهای کهن در جزایر پراکنده اقیانوسیه، اندونزی و استرالیا، با ریشهٔ زبانهای کهن آسیای مرکزی یکی است.علاقه مندی وی به مطالعات قوم نگارانه و ارتباط میان نواحی جغرافیایی مختلف جهان و فرهنگ آن نقطه او را به این نتیجه گیری رساند که یک فرهنگ کهن اصیل در میان همهٔ نواحی جهان مشترک است؛ فرهنگی که به اقوام شکار-گردآوری تعلق دارد. بقایای چنین فرهنگی را می توان در میان پیگمی های آفریقا و اقیانوسیه، و قطب نشینان آمریکا سراغ گرفت. اشمیت معتقد بود از این فرهنگ اصیل اولیه، همهٔ فرهنگ های دیگر برخاسته اند.
از حدود ۱۹۰۰ میلادی به بعد، اصلی ترین دغدغهٔ اشمیت کشف تاریخ پیدایی دین درجوامع بشری بود. اصلی ترین سبب علاقهٔ اشمیت به این مسئله، اظهار نظرهای آندرو لانگ بود که نظریهٔ تکامل ادیان تایلور را نقد می کرد. لانگ معتقد بود حضور آشکار باور به یک موجود عالی آسمانی در میان اقوام بدوی استرالیا و دیگر اقوام بدوی، اتفاقی نیست.اشمیت با تکیه بر دستاوردهای لانگ و تکمیل مطالعات وی، مقالات مستمری در مجلهٔ آنترپوس با عنوان «منشأ باور به خدا» منتشر نمود.وی در این مقالات کوشید نظریات رایج در بارهٔ ریشهٔ ادیان را نقد کند و آن ها را با نتایج پژوهش ها در بارهٔ بدویان استرالیا تطبیق دهد.اشمیت نتایج و دستاوردهای خود را بازبینی، و در دوازده جلد به زبان آلمانی منتشر نمود. اثر عمده اشمیت «خاستگاه مفهوم خداوند» است. او در این کتاب و کتاب «خاستگاه و رشد دین» بر این بود که بیشتر اقوام ابتدایی به وجودی متعالی باورد دارند و دین آن ها را بدرستی می توان یکتاپرستی دانست. بنابراین نظریه، توحید نه تنها آخرین مرحله دین بشر نیست، که ابتدایی ترین مرحله آن است. این نظریه، نظریه «توحید نخستین» نام گرفت. دستاوردهای اشمیت در زمینهٔ توحید، بدین قرار بودند:


کلمات دیگر: