کلمه جو
صفحه اصلی

سروش


مترادف سروش : جبرئیل، فرشته، مطیع، ملک، نیوشا، هاتف، جبرائیل، پیک ایزدی، الهام، پیام غیبی، هفدهمین روز ماه شمسی

فارسی به انگلیسی

angel, gabriel, messenger-angel, inspiration, glad tidings

angel, Gabriel


messenger-angel, inspiration, glad tidings


فارسی به عربی

اوراکل

فرهنگ اسم ها

اسم: سروش (پسر، دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: soruš) (فارسی: سروش) (انگلیسی: sorush)
معنی: فرشته ی پیام آور، فرشته، پیامی که از عالم غیب برسد، الهام، ( به مجاز ) پیام آور، ( در قدیم ) جبرائیل، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در دستگاه ماهور، ( در گاه شماری ) روز هفدهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، ( اَعلام ) شهرت محمّدعلی اصفهانی [قرن هجری] شاعر ایرانی دربار ناصرالدین شاه، ملقب به شمس الشعرا، فرشته پیام آور در فرهنگ زرتشتی

(تلفظ: soruš) (به مجاز) پیام‌ آور ؛ (در قدیم) فرشته‌ی پیام آور ، فرشته ؛ (به مجاز) پیامی که از عالم غیب برسد، الهام ؛ (در قدیم) جبرائیل ؛ (در موسیقی ایرانی) گوشه‌ای در دستگاه ماهور ؛ (در گاه شماری) روز هفدهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم .


مترادف و متضاد

angel (اسم)
فرشته، فرشتگان، سروش، فروهر

gabriel (اسم)
سروش، جبرئیل

messenger angel (اسم)
سروش

۱. جبرئیل، فرشته، مطیع، ملک، نیوشا، هاتف، جبرائیل
۲. پیکایزدی
۳. الهام، پیام غیبی
۴. هفدهمین روز ماهشمسی


جبرئیل، فرشته، مطیع، ملک، نیوشا، هاتف، جبرائیل


پیک‌ایزدی


الهام، پیام غیبی


هفدهمین روز ماه‌شمسی


فرهنگ فارسی

شمس الشعرائ میرزا محمد علی سدهی اصفهانی شاعر قصیده سرای قرن سیزدهم هجری (ف.۱۲۸۵ه.ق.۱۸۶۸م. ). وی در سده ( اصفهان ) و لادت یافت مدتی بسفر گذرانید و چندی هم مقیم تبریز شد و بمدح ناصر الدین میرزای قاجار که در آن زمان ولیعهد بود پرداخت و چون او بسلطنت رسید با وی بتهران آمد و در این شهر سکونت گزید . از آثار معروف او غیر از دیوان قصاید غزلیات و مثنویها مجموعه هایی بنام (( اردیبهشت نامه ) ) ببحر متقارب در بیان احوال پیغامبر اسلام است . سروش از شاعرانی است که سبک دوره بازگشت ادبی در قصاید او که به پیروی از شعرای قصیده سرای قرن پنجم مخصوصا فرخی ساخته بنهایت کمال رسیده است .
فرشته، جبرئیل
۱ - فرشته ملک ( مطلقا ) . ۲ - روز هفدهم از هر ماه شمسی . ۳ - یکی از گوشه های ماهور .
نام منجم هندی در دربار یزد گرد

فرهنگ معین

(سُ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - فرشته . ۲ - نام روز هفدهم از هر ماه شمسی . ۳ - در آیین زردشتی ، نماد فرمانبرداری از اهورامزدا که به امر حساب و کتاب در روز رستاخیز می پردازد.

لغت نامه دهخدا

سروش . [ س ُ ] (اِ) اوستا «سرئوشه » . سرئوشه در اوستا بمعنی اطاعت و فرمانبرداری و مخصوصاً پیروی از اوامر خداوندی است و آن از ریشه ٔ اوستائی سرو (سرو) بمعنی شنیدن آمده . در گاتها بیشتر سرئوشه بهمین معنی یاد شده (یسنا 44 قطعه ٔ 16، یسنا 45 قطعه ٔ 5 و جز آن ) و نیز در دیگر بخشهای اوستا بدین معنی بارها آمده و همچنین در اوستا سرئوشه بعنوان علم برای فرشته ای یاد شده و او مقامی مهم دارد و به صفت «مهین » و «بزرگ » متصف گردیده است (گاتها یسنا 33 قطعه ٔ 5). وی مظهر اطاعت و نماینده ٔ صفت رضا و تسلیم دربرابر اوامر اهورایی است . سروش از جهت مقام با مهر برابر است و گاه او را در جزو امشاسپندان محسوب دارند. در ادبیات متأخر زرتشتی سروش از فرشتگانی است که در روز رستاخیز به کار حساب و میزان گماشته خواهد شد و از گاتها نیز برمی آید که این فرشته در اعمال روزجزا دخالت دارد (یسنا 43 قطعه ٔ 12). و هم در کتب متأخر زرتشتی و فرهنگهای فارسی سروش پیک ایزدی و حامل وحی خوانده شده ، از اینرو در کتابهای فارسی او را با جبرائیل سامی یکی دانسته اند. محافظت روز هفدهم هر ماه به سروش ایزد سپرده شده . بیرونی در فهرست روزهای ایرانی (آثارالباقیه ) روز مزبور را «سروش » و در سغدی «سرش » و در خوارزمی «اسروف » یاد کرده . در زبان فارسی گاه «سروش » به فرشته ٔ مذکور اطلاق شده . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || مطلق فرشته و به عربی ملک خوانند و حکمای فرس گویند که حق تعالی سی وپنج سروش آفریده است از آن جمله سی نفر آنانند که روزهای سی گانه ٔ هر ماه از ماههای شمسی به نام ایشان موسوم گشته و پنج نفر دیگر آنکه پنجه ٔ دزدیده که خمسه ٔ مسترقه باشد به نام آنهاست و از جمله ٔ آن سی سروش دوازده نفرند که ماههای دوازده گانه ٔ سال شمسی به نام ایشان موسوم شده و هر یک از این دوازده سروش به تدبیر امور و مصالح ماهی که هم نام اوست معین است و همچنین تدبیر امور و مصالحی که درهر یک از روزهای سی گانه واقع میشود حواله به سروشی است که آن روز به نام او موسوم است ، و این سروشها که به تدبیر روزها قیام دارند کارکنان سروشهایی اند که به تدبیر ماهها اقدام می نمایند. پس هر روزی که به نام آن ماه موسوم باشد سروشی که آن ماه به نام اوست و تدبیر و مصالح آن روز بدو مقرر است خود هم به تدبیر و مصالح آن روز می پردازد. و بنابراین بجهت شرف آن روز را عید کنند و جشن سازند و نیز هر کدام از سروشها به محافظت جوهری و عنصری مقرر است ، چنانکه خرداد بر آب موکل است و اردیبهشت بر آتش و مرداد بر اشجار و باقی سروشها به محافظت آنچه در ذیل نام آن سروش مقرر است . و نام ملکی نیز هست که ریاست بندگان بدست اوست و تدبیر امور و مصالحی که در روز سروش واقع میشود بدو متعلق است . (برهان ). هر فرشته ای که پیغام آور باشد عموماً و فرشته ای که پیغام و مژده آرد خصوصاً که هاتف غیب نیز گویند. (رشیدی ). فرشته که پیغام خیر آرد. (غیاث ). فرشته ٔ پیغام آور و ملک وحی که به تازی جبرئیل گویند و فرزانگان یعنی حکمای تازی عقل فعال و دانایان فارسی خرد کارگر خوانند. (آنندراج ) :
و با دیوان به گردون بردویدند
که گفتار سروشان می شنیدند.

(ویس و رامین ).


تف آه از دلم سرشته به خون
سبحه سوز سروش می بشود.

خاقانی .


سروش مرا دیو مردم مکن
سررشته از راه خود گم مکن .

نظامی .


دو کس بر حدیثی گمارند گوش
از این تا بدان اهرمن تا سروش .

سعدی .


الا ای همای همایون نظر
خجسته سروش مبارک خبر.

حافظ.


در راه عشق وسوسه ٔ اهرمن بسی است
پیش آی و گوش دل به پیام سروش کن .

حافظ.


|| (اِخ ) جبرئیل . (برهان ) (اوبهی ). نام جبرئیل علیه السلام . (غیاث ) :
بفرمان یزدان خجسته سروش
مرا روی بنمود در خواب دوش .

فردوسی .


هست اسم علمت نام رسول قرشی
که بد از مرکب او غاشیه بر دوش سروش .

سوزنی .


|| (اِ) نام روز هفدهم باشد از هر ماه شمسی . نیک است در این روز دعا کردن و به آتشکده رفتن و باقی امور بد است . (برهان ). روز هفدهم از ماه فارسیان . (رشیدی ). نام روز هفدهم از هر ماه . (غیاث ) :
ز گیتی برآمد سراسر خروش
به آذر بد این جشن روز سروش .

فردوسی .


روز سروش است که گوید سروش
باده خور و نغمه ٔ مطرب نیوش .

مسعودسعد.


|| آواز خوش و نغمه . (جهانگیری ) (آنندراج ) :
خوش بخندی بر سروش مطرب و آوای رود
ور توانی دامنش پر لؤلؤ مکنون کنی .

ناصرخسرو.


|| وحی . الهام :
سروشی بدوآمده از بهشت
که تا بازگوید بدو خوب و زشت .

فردوسی .


رسید از عالم غیبم سروشی
که فارغ باش از گفت و شنیدن .

ناصرخسرو.


آن ریسمان فروش که از آسمان سروش
کردی به ریسمان اشاراتش اعتصام .

خاقانی .


گهی مرغ سروش آسمانی
دلش دادی که یابی کامرانی .

نظامی .



سروش . [ س ُ ] (اِخ ) نام منجم هندی در دربار یزدگرد :
یکی مایه ور بود با فر و هوش
سر هندوان بود نامش سروش .

فردوسی .



سروش. [ س ُ ] ( اِ ) اوستا «سرئوشه » . سرئوشه در اوستا بمعنی اطاعت و فرمانبرداری و مخصوصاً پیروی از اوامر خداوندی است و آن از ریشه اوستائی سرو ( سرو ) بمعنی شنیدن آمده. در گاتها بیشتر سرئوشه بهمین معنی یاد شده ( یسنا 44 قطعه 16، یسنا 45 قطعه 5 و جز آن ) و نیز در دیگر بخشهای اوستا بدین معنی بارها آمده و همچنین در اوستا سرئوشه بعنوان علم برای فرشته ای یاد شده و او مقامی مهم دارد و به صفت «مهین » و «بزرگ » متصف گردیده است ( گاتها یسنا 33 قطعه 5 ). وی مظهر اطاعت و نماینده صفت رضا و تسلیم دربرابر اوامر اهورایی است. سروش از جهت مقام با مهر برابر است و گاه او را در جزو امشاسپندان محسوب دارند. در ادبیات متأخر زرتشتی سروش از فرشتگانی است که در روز رستاخیز به کار حساب و میزان گماشته خواهد شد و از گاتها نیز برمی آید که این فرشته در اعمال روزجزا دخالت دارد ( یسنا 43 قطعه 12 ). و هم در کتب متأخر زرتشتی و فرهنگهای فارسی سروش پیک ایزدی و حامل وحی خوانده شده ، از اینرو در کتابهای فارسی او را با جبرائیل سامی یکی دانسته اند. محافظت روز هفدهم هر ماه به سروش ایزد سپرده شده. بیرونی در فهرست روزهای ایرانی ( آثارالباقیه ) روز مزبور را «سروش » و در سغدی «سرش » و در خوارزمی «اسروف » یاد کرده. در زبان فارسی گاه «سروش » به فرشته مذکور اطلاق شده. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). || مطلق فرشته و به عربی ملک خوانند و حکمای فرس گویند که حق تعالی سی وپنج سروش آفریده است از آن جمله سی نفر آنانند که روزهای سی گانه هر ماه از ماههای شمسی به نام ایشان موسوم گشته و پنج نفر دیگر آنکه پنجه دزدیده که خمسه مسترقه باشد به نام آنهاست و از جمله آن سی سروش دوازده نفرند که ماههای دوازده گانه سال شمسی به نام ایشان موسوم شده و هر یک از این دوازده سروش به تدبیر امور و مصالح ماهی که هم نام اوست معین است و همچنین تدبیر امور و مصالحی که درهر یک از روزهای سی گانه واقع میشود حواله به سروشی است که آن روز به نام او موسوم است ، و این سروشها که به تدبیر روزها قیام دارند کارکنان سروشهایی اند که به تدبیر ماهها اقدام می نمایند. پس هر روزی که به نام آن ماه موسوم باشد سروشی که آن ماه به نام اوست و تدبیر و مصالح آن روز بدو مقرر است خود هم به تدبیر و مصالح آن روز می پردازد. و بنابراین بجهت شرف آن روز را عید کنند و جشن سازند و نیز هر کدام از سروشها به محافظت جوهری و عنصری مقرر است ، چنانکه خرداد بر آب موکل است و اردیبهشت بر آتش و مرداد بر اشجار و باقی سروشها به محافظت آنچه در ذیل نام آن سروش مقرر است. و نام ملکی نیز هست که ریاست بندگان بدست اوست و تدبیر امور و مصالحی که در روز سروش واقع میشود بدو متعلق است. ( برهان ). هر فرشته ای که پیغام آور باشد عموماً و فرشته ای که پیغام و مژده آرد خصوصاً که هاتف غیب نیز گویند. ( رشیدی ). فرشته که پیغام خیر آرد. ( غیاث ). فرشته پیغام آور و ملک وحی که به تازی جبرئیل گویند و فرزانگان یعنی حکمای تازی عقل فعال و دانایان فارسی خرد کارگر خوانند. ( آنندراج ) :

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] پیام آور.
۲. در آیین زردشتی، یکی از ایزدان که مظهر اطاعت و فرمان برداری از اوامر اهورامزدا است و به بندگان راه فرمان برداری می آموزد: به فرمان یزدان خجسته سروش / مرا روی بنمود در خواب دوش (فردوسی۲/۴۱۴ ).
۳. (موسیقی ) گوشه ای در دستگاه ماهور.
۴. [قدیمی] فرشته.
۵. [قدیمی] جبرئیل.
۶. [قدیمی] موکل بر روز هفدهم از هر ماه خورشیدی (سروش روز ) است.

دانشنامه عمومی

سُروش یکی از ایزدان باستانی ایرانیان است. او از ایزدان بزرگی است که بر نظم جهان مراقبت دارد، پیمان ها را می پاید و فرشتهٔ نگهبان خاص زرتشتیان است. علاوه بر این، روز هفدهم از هر ماه در ایران باستان، سروش نام داشت و مراسم دینی و جشن های ویژه ای برگزار می شده است که امروزه به فراموشی گراییده، اما سروش روز به ویژه در ماه فروردین از اعتبار ویژه ای در مراسم دینی برخوردار بوده که با شست وشوی تن و روان و به آتشکده رفتن و نیایش کردن همراه بوده است. این روز را روز باژ، یعنی روز زمزمه نیز می گفته اند.
رستگار فسایی، منصور (پاییز ۱۳۸۱). «پیکر گردانی در اساطیر». مطالعات ایرانی. نورمگز (۲).
بهار، مهرداد: پژوهشی در اساطیر ایران (پارهٔ نخست و دوم)، چاپ چهارم، تهران ۱۳۸۱، ص ۷۸.
تعداد امشاسپندان هفت عدد است.با جدا شدن سپنت مینو از گروه امشاسپندان که در راس نیز قرار داشته برای حفظ عدد هفت ایزد سروش را وارد آنها کردند که گاهی نیز اخرین امشاسپند محسوب می شود.سروش گاهی به علت داشتن محبویت زیاد بین پیروان ایین ایران باستان در متون پهلوی اخرین امشاسپند معرفی میشود.زرتشتیان علاوه بر شش امشاسپند کهوهومنه(بهمن)،اشاوهیشتا(اردیبهشت)،خشتروایریه(شهریور)،اسپنته ارمی تی(سپندارمذ)،هروتات(خرداد)،امرتات(امرداد)،به دوامشاسپند دیگر با نام های گوشوروان(نگهبان حیوانات)و سروش(فرشته اطاعت)معتقدبودند.گاهی نیز معتقدند سروش انقدر در علو به مراتب بالا می رود او را جزو امشاسپندان حساب می کنند.
همیشه بیدار است و نمیخوابد.او مخالف و دشمن هرگونه دروغ و دیو است.او بیشترین دشمنی را با دیو خشم دارد و همیشه در برابر بدی و خشم قرار میگیرد.او در نهایت دیو خشم را اخر هزار و دویس سال از بین میبرد.
سروش که در اوستا به صورت مرغ سروشه که همان خروس است، ظاهر می شود، نماد اطاعت و تسلیم در برابر اهورامزدا به شمار می آید. سروش پیک ایزدی و همانند آپولو در اساطیر یونان و روم است. طبق باور آیین مزدیسنا، فرشتهٔ سروش بر فراز کوه البرز کاخی دارد، که با یک هزار ستون به خودی خود روشن و ستاره نشان است (یسنه ۵۷، بند ۱۰). گردونهٔ او را در آسمان، چهار اسب نر درخشان و تیزرو با سم های زرین می رانند. هیچ موجودی از ایشان پیشی نمی گیرد و بدین گونه است که او دشمنان خود را در هر کجا که باشند، دستگیر می کند.

دانشنامه آزاد فارسی

هفته نامۀ فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، چاپ تهران. به صاحب امتیازی شرکت انتشارات سروش، وابسته به سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، است. از ۱۳۵۲، به نام مجلۀ تماشا منتشر می شد و از ۱۳۵۷ به سروش تغییر نام داد. شعار آن «نشریه ای برای بهتر دیدن» است و عمدۀ فعالیت آن نقد و بررسی برنامه های تلویزیونی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است. از دیگر محورهای نشریه، رادیو و جهان رسانه هاست. شرکت انتشارات سروش، علاوه بر چاپ کتاب در زمینه های گوناگون و انتشار هفته نامۀ سروش، ماهنامه های سروش جوان، سروش نوجوان، سروش کودکان، و سروش بانوان را منتشر می کند.

نقل قول ها

سُروش یک نامِ مذّکر در فارسی است و ممکن است به موارد زیر اشاره داشته باشد:

گویش مازنی

۱بانگ و آواز ۲شخصی که با بانگ بلند با خود سخن بگوید و نجوا ...


/seroosh/ بانگ و آواز - شخصی که با بانگ بلند با خود سخن بگوید و نجوا کند ۳دعوا و مرافعه – سر و صدا کردن

جدول کلمات

هاتف

پیشنهاد کاربران

نام یک ستاره هست

سروش. ( س با آوای زیر ) ، ( مازنی ) ، سر و صدای که دیوانه میکند. به گپ هایی که دیوانه با خودش میزند. کسی که گپ های بلند و بیهوده میزند.

این واژه در لغت نامه دهخدا وجود دارد.

صدای که شنیده می شود اما گوینده معلوم نیست

پیام الهی

سروش یعنی پیام رسان رحمت
به قول شاعر که میگه :
لطف الهی بکند کار خویش
مژده ی رحمت برساند سروش

فرشته ی مظهر اطلاعات

سروش یعنی فرشته پیام آور شادی. .
اسم پسر من هم سروش
بچه های من دو قلو دختر و پسرن. . اسم دخترم هستی و اسم پسرم سروش. . .
جمع اسمشون میشه ( ( فرشته جهان ) )
اسم هر دو ایرانی و زیباست

سرووش واژه ای اصیل و دارای ریشه ی کردی است.


سروش که در متون اوستایی "سَرَئوَشه" خوانده می شود

فرشته وحی

در کیش بهدینان به عنوان یکی از ایزدان مقرب است. اون را نباید فرشته وحی نامید، چون زرتشت در دین مزدیسنا از راه خرد و راستی به پیامبری رسید نه از طریق وحی.

نام هفدهمین روز در هرماه در گاهشمار یا گاهنامه پارسی است.

یعنی نام چنگی که در روز قیامت نواخته می شود

سروش : هاتف . فرشته . وحی .


سروش: 1 - ( به مجاز ) پیام آور؛ 2 - ( در قدیم ) فرشته ی پیام آور، فرشته؛ 3 - ( به مجاز ) پیامی که از عالم غیب برسد، الهام؛ 4 - ( در قدیم ) جبرائیل؛ 5 - ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در دستگاه ماهور؛ 6 - ( در گاه شماری ) روز هفدهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم؛ 7 - ( اَعلام ) شهرت محمّدعلی اصفهانی [قرن 13 هجری] شاعر ایرانی دربار ناصرالدین شاه، ملقب به شمس الشعرا.

عاشق اسم سروش هستم
به معنی فرشته
به معنی گوش دادن به صدای وجدان
اسم ستاره نورانی
پیام رسان شادی و رحمت
به معنی ایزد

سروش نام دیگر جبرئیل ( ع )
فرشته مقرب درگاه خداوند


سروش پرنورترین ستارهٔ صورت فلکی ارابه ران است. این ستاره، ششمین ستارهٔ پرنور آسمان و سومین ستارهٔ نورانی آسمان نیمکرهٔ شمالی بعد از ژوبین دار و ووند ( نسر واقع ) است. سروش اگرچه با چشم بدون ابراز یک ستاره دیده می شود، اما در واقع یک سامانهٔ ستاره ای چهارگانه است: یک جفت ستارهٔ دوتایی که به دور جفت دیگری می گردد

سروش نام منجم هندی

یکی مایه ور بود با فرو هوش
سر هندوان بود نامش سروش

سروش بابا و ناز بابا
پسر بانمک و خوشمزه من
لذت میبرم از اسمش وقتی میگم سروش جانممم

سالار فرشتگان که نخستین خرد است و بتازی عقل اول گویند و آنرا سروش سالار و سروش سترک نیز گفته وخوانده اند .
سروش به معنی مَلِک
سروش یعنی خداوند

سروش روز ، روز چیرگی راستی بر دروغ و مهر بر خشم و کین
سروش به معنی فرشته و فرشته مظهر تمام خوبیها و زیباییهاست وقتی یک انسان در کل انسانیت داشته باشد میگویند فرشته ایست که زمینی شده

سُروش یکی از ایزدان باستانی ایرانیان است. او از ایزدان بزرگی است که بر نظم جهان مراقبت دارد،

سروش خجسته فرشته مبارک قدم

سروش : فرشته
سروش: ستاره درخشان
سروش: غلبه مهر و محبت بر خشم و کین
سروش : پیام الهی و پیام رسان شادی و محبت
سروش : نازل کننده رحمت
سروش : ایزدان بزرگ


سروش هم یارو هم آشناترند و هم هاتف غیبی و هم پیام آور شادی ها و هم دشمن دروغ و هم پسر گل من است.

سروش پیک ایزدی و حامل وحی خوانده شده ، از اینرو در کتابهای فارسی او را با جبرائیل سامی یکی دانسته اند.

شنیدن وفرمان برداری ؛ فرشته ی مظهر اطاعت❤. . . .

سروش درخشان ترین ستاره صورت فلکی ارابه ران و ششمین ستاره درخشان در آسمان است

سروش:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " سروش" می نویسد : ( ( سرْوش در پهلوی سروش sroš از سَرئوشه در اوستایی برآمده است. و نام یکی از بزرگترین ایزدان زرتشتی است . ستاک نام همان است که در سرودن به یادگار مانده است. ر وان درگذشتگان در پناه سروش به پل نمادین و آیینی چِیْنْوَد می رسد ، تا کردار های او بر رسیده و سنجیده آید ، تا مگر بتواند از پل بگذرد و به بهشت مینو راه برد. این ایزد در بندهشن ، با ویژگیهایی چون" پرهیزگار ِ دلیر تنْ بفرمان ِ شگفت زین "ستوده به و باز نموده شده است. ) )
( ( یکایک ، بیامد خجسته سروش
به سان پری ، با پلنگینه پوش؛ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 241. )


سروش درخشان ترین ستاره پیکر آسمانی ارابه ران است.
اسم خودم ستاره ست اسم پسرمو سروش گذاشتم


فرشته ی غیب

سروش دراصل نام یکی ازمقرب ترین فرشتگان درگاه ایزدی وفرشته ای مهربان وفرمانبرداری است که درروزهفدهم هرماه ازجانب خدافرخوانده میشود وتاابدرسالتش پیام رسانی وگوینده وحی وهمان جبریئل بانام وشکل دیگراست

ارتباط، زندگی، سرگرمی

پیام رسان برگزیده مردم در یازدهمین جشنواره وب و موبایل ایران

پیام رسان رایگان و کاملا بومی، با بیش از 20 میلیون کاربر و امکانات متنوع مانند تماس صوتی و تصویری، پخش زنده رادیو و تلویزیون، بات های کاربردی، پرداخت، ویترین محتوا و . . .
این پیام رسان با رونمایی از نسخه سروش پلاس مردم را شوکه و اعضای بیشتری را در سرعت زمان کمتری جذب کرد.
به این پیام رسان، بطور متوسط روزانه ۵ الی ۷ هزار کاربر جذب و وارد می شوند.

سروش یعنی فرشته
اسم داداشم سروشه
خیلی قشنگه
بع افتخار اونایی که اسمشون سروشه
لایک کنین

پیام الهی

زبان کوردی

سروش یعنی فرمانبرداری ، فرشته عالم غیب ، فرشته وحی ، روز هفدهم از هر ماه شمسی ، گوشه ای در دستگاه ماهور ، خدای اهورامزدا ریشه اوستایی و فارسی داره

اسم پسر خواهرم سروش هست عشق خاله هانیه


کلمات دیگر: