کلمه جو
صفحه اصلی

شیوا


مترادف شیوا : بلیغ، رسا، روان، فصیح، گویا

متضاد شیوا : نارسا

فارسی به انگلیسی

articulate, fluent, eloquent, charming

charming, eloquent


articulate, eloquent, fluent


فرهنگ اسم ها

اسم: شیوا (دختر) (فارسی) (تلفظ: šivā) (فارسی: شيوا) (انگلیسی: shiva)
معنی: واضح و دلنشین، فصیح، خوب، یکی از سه خدای بزرگ آیین هندو، ویژگی سخنی که به زیبای و با فصاحت بیان شده باشد، شمرده و واضح و دلنشین، نغز، که نماینده ی مرگ و تجدید حیات است، بلیغ

(تلفظ: šivā) ویژگی سخنی که به زیبای و با فصاحت بیان شده باشد ، شمرده و واضح و دلنشین ؛ (در قدیم) فصیح ، نغز ، خوب .


مترادف و متضاد

eloquent (صفت)
سخنگو، سخن آرا، سلیس، فصیح، سخنور، شیوا، خوش زبان

بلیغ، رسا، روان، فصیح، گویا ≠ نارسا


فرهنگ فارسی

سومین تشخص تثلیت هندی خدای مخرب .
بلیغ، شیوایی:فصاحت، بلاغت

فرهنگ معین

[ په . ] (ص . ) فصیح ، بلیغ .

لغت نامه دهخدا

شیوا. [ شی ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان لاهیجان . آب از نهر کیاجو از سفیدرود. سکنه ٔ آن 301 تن . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).


شیوا. [ شی ] (اِخ ) سومین تشخص تثلیث هندی ، خدای مخرب . (فرهنگ فارسی معین ).


شیوا. [ شی ] (ص ) فصیح . ظریف . بلیغ. (یادداشت مؤلف ) (مؤید الفضلاء)(فرهنگ جهانگیری ). فصیح و بلیغ. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از غیاث ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). نغز.خوب . جید. نیکو: شیوه ٔ شیوا. سخن شیوا :
گشتم از یمن مدحت شه دین
در سخن بس تبستغ و شیوا.

منجیک .



شیوا. [ شی ] ( ص ) فصیح. ظریف. بلیغ. ( یادداشت مؤلف ) ( مؤید الفضلاء )( فرهنگ جهانگیری ). فصیح و بلیغ. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( از غیاث ) ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ). نغز.خوب. جید. نیکو: شیوه شیوا. سخن شیوا :
گشتم از یمن مدحت شه دین
در سخن بس تبستغ و شیوا.
منجیک.

شیوا. [ شی ] ( اِخ ) سومین تشخص تثلیث هندی ، خدای مخرب. ( فرهنگ فارسی معین ).

شیوا. [ شی ] ( اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان لاهیجان. آب از نهر کیاجو از سفیدرود. سکنه آن 301 تن. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).

فرهنگ عمید

فصیح، بلیغ.
۱. در آیین هندوئیسم، خدای مخرب و مظهر انهدام که معمولاً او را به صورت مردی عبوس نمایش می دهند.
۲. آیین پرستش شیوا که یکی از سه صورت مهم آیین کنونی هندوئیسم را تشکیل می دهد.

فصیح؛ بلیغ.


۱. در آیین هندوئیسم، خدای مخرب و مظهر انهدام که معمولاً او را به‌صورت مردی عبوس نمایش می‌دهند.
۲. آیین پرستش شیوا که یکی از سه صورت مهم آیین کنونی هندوئیسم را تشکیل می‌دهد.


دانشنامه عمومی

شیوا (سانسکریت: शिव به معنی نیک اختر یا فرخ پی) یکی از بلندپایه ترین ایزدان آئین هندو است. شیوا خدای نگهدار آسمان و زمین، نابودکننده اهریمنان، بخشاینده گناهان و بسیارکننده روزیست.
نام شیوا به هیچ وجه در وداهای سانسکریت ذکر نشده است.
برعکس ویشنو که در متون کهن، به عنوان عضوی از گروه خدایان، و خدایی علاقه مند به انسان ظاهر می شود، شیوا به صورت بیگانه ای تاریک و دیوسان است که به تمامی در تضاد با سایر خدایان و انسان قرار می گیرد. نیای ودایی او رودْرا است که پاراجاپاتی را به خاطر زنای با محارم، پادافراه می کند. رودرا خدای برهوت، خدای حیات وحش و جنگل ها، خدای ستیغ کوه ها، خدای تقاطع های خطرناک است؛ به وی که در مناطق مختلف، و به صورت جداگانه پرستیده می شود سهمی از قربانی های ودایی داده نمی شود. زمانی که خدایان برای نخستین بار قربانی کردند، رودرا، از سهم قربانی محروم شد، و سپس او در طی حمله ای آن ها را مجبور ساخت، که سهمی به وی اختصاص دهند و سروری حیات وحش را به او ببخشند.
این اسطوره، در هندوگرایی، به صورتی ناخواسته و تحلیل ناپذیر، در عصر پسا-ودایی، بارها تکرار می شود. شیوا با ساتی، دختر داکشا ازدواج می کند؛ داکشا مراسم قربانی را بدون دعوت نمودن از شیوا انجام می دهد، و ساتی به خاطر بی آبرویی که پدر بر او وارد آورده بود، خودکشی می کند. وی دارد آتش قربانی می شود و به عنوان اولین مفهوم برای سنت ساتی (رسم سوزاندن بیوه ها) قربانی می گردد. سپس، شیوا رسم قربانی را ممنوع ساخت، داکشا را گردن زد و کلّه وی را در آتش انداخت. هنگامی که خدایان در پیشگاه او به خاک افتادند و از وی طلب بخشش کردند، شیوا قربانی را دوباره پس داد و داکشا را زنده ساخت. بدین ترتیب، شیوا که از سهم قربانی محروم شده بود، قربانی کردن خود را اجرا نمود و سرانجام، در کنار خدایان جای گرفت.

دانشنامه آزاد فارسی

شیوا (Shiva)
(یا: سیوا، در سانسکریت به معنی خجسته و سعادتمند) سومین خدای بزرگ از تثلیث آیین هندو، در کنار برهما و ویشنو. شیوا در مقام مَهادِوا (خداوندگار بزرگ) خدای مرگ و تجدید حیات پس از مرگ است و لینگام قضیب شکلْ نماد اوست. شیوا هرچه را که در مقام مهاکالا (زمان بزرگ) نابود می کند از نو به حال اول باز می گرداند. پیکرۀ او را اغلب در قالب نَتَراجَه در حال اجرای رقص جهانی زاینده اش می سازند. همسر یا شاکتی (وجه زنانۀ) او پاروَتی است که به دورگا یا کالی نیز شهرت دارد.

گویش مازنی

/shivaa/ گوسفند کرم رنگ

گوسفند کرم رنگ


جدول کلمات

رسا

پیشنهاد کاربران

فصیح
گویا
واضح
رسا
دلنشین
خدای هندوستان

بلند مرتبه و دلنشین والبته دلسوز

واضح و دلنشین

خدای بزرگ افریننده و البته سخنی زیبا و دلنشین

سیما در گویش لری و لکی به گونه شیوا گفته میشود و این گویه از شیوه های پارسی باستان است

خوش زبان

تخلص شاعر ( مر حوم اکبر مدرس اول "شیوا" مترجم اشعار حافظ ، خیام ، با با طاهربصورت شعرترکی ، ایشان غزلسرا و روزنامه نگار هم بودند .

در زبان لری بختیاری به معنی
شباهت.
از کلمه شبیه گرفته شد
شیوات::شبیه تو است
Sheva
Shevate


شیوا یکی از بلندمرتبه ترین ایزدان آئین هندو و بالاترین خدا در مذهب شیوائیسم ( یکی از شاخه های اعظم مذهب هیندوئیسم ) است.

نام او را�بصورت �کسی که با ادای نام خود، همه کس را پاک می کند� معنی کرده اند. شیوا مقدس ترین نام در این مذهب است.
شیوا قادر به هر کاری هست؛ او خالق است، شنوا و حل کننده مشکلات است. او خدای آفریننده و نگهدار آسمان و زمین، نابودکننده اهریمنان، بخشاینده گناهان و بسیارکننده روزیست. شیوا خدایی نامیراست و اغلب بعنوان حامی در مواقع اضطراب شناخته می شود.

تخلص شاعر
( استاد اکبر مدرس اول ) ( شیوا )
ستاد اکبر مدرس اول ( شیوای تبریزی ) فرزند حاج میرزا احمد بن حسین مدرس تبریزی، بانی مدارس نوین و ادبستان رشدیه
( نه دبیرستان رشدیه بعدی ) که به همت مرحوم میرزا حسن رشدیه در تبریز و با مدیریت حاج میرزا احمد مدرس بنیان نهاده بودند ، در شب سه شنبه ۱۷ شهر جمادی الاول سال ۱۳۳۸ مطابق با سال ۱۲۹۹ شمسی درکوچه لک لر ، دربند مدرس که به نام خانواده ی جلیله ی شان مزین گردیده بود در تبریز دیده به هستی گشوده و از همان اوان در کلاسهای مدرسه ی پدر دانشمندش به تلمذ شروع می نماید . استاد مدرس در مقدمه ی کتاب حافظ ترکی به پاس خدمات فرهنگی پدر ارجمندش ترجمه کتاب را در مرحله ِی اول به متکلمین زبان ترکی سپس به پدر خود که معلم اش نیز بود تقدیم می نماید .
استاد هنوز به سن بلوغ نرسیده و دوران طفولیت را می گذراندند که در یک حادثه ی ناگوار ( ما نامش را گذاشتیم ناگوار ) و تاسف بر انگیز گوش راستشان ناشنوا گردیده و از همان عهد بود که کابوس رنجها درب منزل استاد را شناخته هی دق ا لباب می نماید . چنان که گفته شد استاد از همان زمانها طعم تلخ زندگیش را می چشد اما این هم از عجایب روزگار بود که ایشان به آن همه سختی ها پشت پا نهاده و راست قامتان به نبرد با مشکلات می پردازد . با این حال که در آن زمان تحصیل چندان نیز آسان نبود بلخصوص برای کسی که پدر نداشت ( پدر آقای مدرس به سال ۱۳۰۸ در تبریز دارفانی را وداع گفته و پس از اینکه جنازه مطهر ایشان بصورت امانت در مقام امامزاده چرنداب مدفون گردیده و پس از ۷ سال به توسط فرزند مهتر بنا به وصیت صاحب ترجمه به نجف الاشرف انتقال می یابد ) اما وی با جدیت تمام به ادامه ی تحصیل می پردازد و با پشتکاری خود موانع و مشکلات را پشت سر می گذارد . پدرش که خود ناظر بر جریان مشروطه بود سخن ها از آن انقلاب در خانه می کرد و فرزندان نیز کم کم با نام مشروطه آشنا می شدند . دیری نمی گذرد که شیوا اقدام به سرودن اشعاری با بن مایه های حماسی و عاشقانه می نمایند . چرا که ایشان این استعداد و هنر را از پدر خود به ارث برده بودند. اولین اشعار این شاعر مجهول ا لقدر در رابطه با جریانهای مشروطه و قیام خیابانی صورت می پذیرد . او پس از آنکه انقلاب مشروطه ناکام می ماند و فرزندان وطنش هر کدام به طرزهایی شربت گوارای شهادت نوش می کنند نمی تواند راحت بنشیند و این بار به زبانی که از نیاکانش مانده چنین می سراید

بوجور مسخ اولدون اللرده ندن بی چاره مشروطه
اولوبسان مایه ی ذلت نه چون احراره مشروطه
اولوبدور مثله اعضاسی بوگون مشروطه نین جسمی
داغیلدی پیکری یکسر اولوب صد پاره مشروطه
اوزون یاخشی آغارتدی شاه قاجارون رضا اوغلو
وئریب مفهومونو الدن داها یکباره مشروطه
قیجیردیب دیش لرین سلطان باخوب جلاده امر ائتدی
کی استبداد حکم ایله چکیلسین داره مشروطه
اتابک باغی کاش اولسون جهاندا زیرو رو یارب
نه سالاره وفا قیلدی نه بیر سرداره مشروطه
باخون بیر شهر تبریزه یئییر مشروطه نین چوبون
و تبریز اهلینی یکسر سالوب ادباره مشروطه.
در جایی دیگر نیز از مشروطه چنین یاد می کند

رسا . گیرا

به معنای فصیح بلیغ زیبا و کشیده است

مشخص و واضح

دلنشین خوش صدا

غرا

بی همتا

ملکه زیبایی




رسا زیبا شنونده بزرگترین خدای هند

رسا کامل
اسم من شیدا ولی نمدونم چرا خیلی ها منو شیوا صدا میکنند وهرچیم میگم شیدا هستم بازم میگن شیوا

اسم بسیار زیبا به معنای رسا و واضح و رک

رسا زیبا و دلنشین بهترین معانیش هست

همسر من اسمش شیوا و عاشقشم وب نظر من بهترین اسم اسم شیواست

خدای بزرگ آفرین
رسا

دلسوز مهربان خوش شانس رسا

عااالیه
رسا ، واضح
من که عاشق اسممم

شیوا به معنای خوشگل ، رسا


شیوا اسمی رویایی

shiva

فصیح ، بلیغ، آشکار، روشن، واضح، رسا، گویا، روان

رسا، گویا

رسا بی همتا اسم مامانمم اینه و خیلی اسم قشنگیه

خاص رویای زیبا وتک

یکی از شخصیت های مورتال کامبت

خوش سخن

واضح. روشن. زیبا. خواص. با معنی

شیوا یعنی رسا - بلیغ - فصیح - زیبا - بی همتا و اسمی روئیایی و. . .

شیوا یعنی ارام. . . .

رسا، دلنشین

بدون نقص. . . یکی از زیبا ترین اسم های دنیاست

زیبا و دلنشین . من خودم شیدا هستم دخترم شیوا

شیوا یعنی دلنشین و زیبا . من خودم شیدا هستم دخترم شیوا

فرشته مهربان

شیوا یعنی دلنشین دوست داشتنی

یعنی آرامش همیشه به همه کمک میکنه و مشاوره همه است

خوش صدا و دلنشین البته شیطون

من خودم اسمم شیواس . . و صدای رسا و بسیار زیبا و تاثیر گذاری دارم ( بقیه بهم گفتن ) . . اسممو دوس دارم

سلیس

شیوا خوش اخلاق ودل سوزو مهربان و دوست داشتنی

الهه خورشید ، رسا، بلیغ

دلنشین ، خوش زبان، فصیح، رسا


کلمات دیگر: