مترادف پری : امتلا، انباشتگی، ملاء، کثرت، اشباع، سیری | فرشته، ملک، حور، حوری
متضاد پری : عفریت، عفریته
fairy
fullness
amplitude, fairy, fay, fullness, hobgoblin, nymph, pixie, pixy, plenitude, plumy, repletion, satiety, spirit, sprite
(تلفظ: pari) (فرهنگ عوام) موجودی لطیف و بسیار زیبا و نیکوکار و نامرئی که گاه خود را نشان دهد و با جمالش انسان را فریفتهی خود میکند ؛ (به مجاز) زیبارو و دارای اندام ظریف.
۱. فرشته، ملک
۲. حور، حوری، ≠ عفریت، عفریته
امتلا، انباشتگی، ملاء
کثرت
اشباع، سیری
فرشته، ملک ≠ عفریت، عفریته
حور، حوری
۱. امتلا، انباشتگی، ملاء
۲. کثرت
۳. اشباع، سیری
(پَ) (ق .) مخفف پریر، بر سر واژه های شب و روز می آید و معنای دو شب پیش یا دو روز پیش را می دهد.
(پَ) (اِ.) 1 - مؤنث جن ، که به صورت زنی زیبا تصور می شود. 2 - نوعی پارچة بسیار لطیف .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
عنصری (ازحاشیه ٔ لغت نامه ٔ اسدی نخجوانی ).
فرخی .
اسدی (گرشاسب نامه ).
اسدی (گرشاسب نامه ).
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
امیر حسینی سادات .
سوزنی .
سوزنی .
خاقانی .
مولوی .
امیرخسرو دهلوی .
اوحدی .
حافظ.
حافظ.
پری . [ پ َ ] (اِخ ) نام کاریزی در ملایر.
انوری .
مغربی .
پری . [ پ ِ ] (فرانسوی ، اِ) لقب و منصب پر . || اقطاع و تیولی که متعلق به مقام پر بود. || مقام اعضاء مجلس لردها در انگلستان معاصر. || مقام اعضاء مجلس عالی فرانسه از 1815 تا 1848 م .
امیرخسرو.
انوری .
منوچهری .
پری . [ پْری / پ ِ ] (اِخ ) (مارکیز دو...) محبوبه ٔ دوک دو بوربن ، وزیر لوئی پانزدهم . وی بسال 1698 م . در پاریس متولد و در 1727 م . درگذشت .
پری . [ ] (اِخ ) مؤلف قاموس الاعلام گوید: نام نهری است در منتهای شمال شرقی دَرسم و بطرف جنوب غربی جریان دارد طول آن تقریباً صدهزار گز. آنگاه که رود موزور و چند آب دیگر به وی پیوندد در نزدیکی خرپوت به رود مراد ریزد در سابق وادی این نهر نیز بنام پری قضائی بود تابع سنجاق مازگرد.
۱. دو روز پیش؛ پریروز: ◻︎ مرد امروزی هم از امروز گوی / از پری و دی و فردا دَم مزن (محمدشیرین مغربی: لغتنامه: پری).
۲. دو شب پیش؛ پریشب.
۱. موجود افسانهای و اساطیری نظیر جن بهصورت زنی بسیارزیبا که مانند فرشته بال دارد و پرواز میکند و در زیبایی نقیض دیو است.
۲. [مجاز] زن زیبا.
۳. [قدیمی] جن.
پاداش؛ جایزه.
تکیه ای: pari
طاری: pari
طامه ای: pari
طرقی: peri
کشه ای: pari
نطنزی: pari
۱پری – موجود خیالی و افسانه ای ۲نامی است برای گاو ۳پریروز ...