مترادف بدیل : اهل اله، سالک، صالح، عارف، جانشین، عوض، جایگزین، انتخاب، گزینه، شق
برابر پارسی : همتا
يک درميان , متناوب , متبادل , عوض و بدل , شق , شق ديگر , پيشنهاد متناوب , چاره , قلب , تحريف , مقلوب , تشکيل لغت يا جمله اي از درهم ريختن کلمات يا لغات جمله ء ديگر , جايگزيني , عوض , جانشين , تعويض , جانشين کردن , تعويض کردن , جابجاکردن , بدل , جانشيني , علي البدلي , کفالت
۱. اهلاله، سالک، صالح، عارف
۲. جانشین
۳. عوض، جایگزین
۴. انتخاب، گزینه
۵. شق
1. اصطلاحی برای روایتهای مختلف از یک اثر موسیقایی 2. تغییر ناگهانی از مقام بزرگ به کوچک یا برعکس 3. روایتهای مختلف از یک موسیقی مردمی که، با تغییراتی، از یک ناحیه به ناحیۀ دیگر انتقال مییابد
خاقانی .
فرخی .
فرخی .
ناصرخسرو.
خاقانی .
سعدی (طیبات ).
رودکی (احوال و اشعار رودکی ، نفیسی ص 969).
بدیل . [ ب ُ دَ ] (اِخ ) نام چند تن صحابی و چند تن محدث است . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رجوع به الاصابة و امتاع الاسماع شود.
راه حل
همتا