مترادف ادات : آلت، ابزار، دست افزار، لوازم، حرف
ادات
مترادف ادات : آلت، ابزار، دست افزار، لوازم، حرف
فارسی به انگلیسی
lnstruments, tools, [gram.] particles
عربی به فارسی
دستگاه , اسباب , الت کوچک , مکانيکي , جزء (اجزاي) , ابزار , انبر , الت , افزار , اجراء , انجام , انجام دادن , ايفاء کردن , اجراء کردن تکميل کردن , الت دست , داراي ابزار کردن , بصورت ابزار دراوردن , لوازم اشپزخانه , وسايل , ظروف
مترادف و متضاد
آلت، ابزار، دستافزار، لوازم
حرف
۱. آلت، ابزار، دستافزار، لوازم،
۲. حرف
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - افراز ابزار دست افزار آلت آلت حصول چیزی . ۲ - (ادب ) یکی از قسمتهای کلمه که در اصطح نحویان حرف گویند . به اصطح علمی حرف که در برابر اسم و فعل باشد و آن لفظی است که بدان اسم را به فعل ربط دهند . جمع : ادوات . یا ادات استفهام . کلمه ای مه برای پرسش بکار رود مانند : کی کجا چگونه چرا در فارسی . و من ما کیف در عربی . یا ادات تشبیه . کلمه ای است که برای مانند کردن چیزی به چیزی بکار میرود لفظی که بر تشبیه دلت کند چنانکه در فارسی : چون چو و مانند آنها و در عربی کاف و کان و جز آنها .
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
- ادات بناء ؛ اسباب او.
- ادات حرب ؛ سلاح جنگ : قال التنوخی : و کان [ ابن الجراح احمدبن محمد ] احدالفرسان یلبس اداته و یرکب فرسه و یخرج الی المیدان و یطرد الفرسان. ( معجم الأدباء یاقوت چ مارگلیوث ج 2 ص 79 س 2 ).
- ادات نجار ؛ آلات او.
|| سبب. || یکی از اقسام کلمه که در اصطلاح نحویین حرف گویند. به اصطلاح علمی حرف که در مقابله اسم و فعل باشد و آن لفظی است که بدان اسم را بفعل ربط دهند. ( غیاث اللغات ). در نزد علماء نحو و ارباب منطق حرف باشد که یکی از اقسام سه گانه کلمه است و در مقابل اسم و فعل ایراد شود. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). ج ، اَدوات.
اداة. [ اَ ] ( ع اِ ) رجوع به ادات شود.
اداة. [ اَ ] ( اِخ ) نام کوهی. ( مراصدالاطلاع ).
ادات . [ اَ ] (ع اِ) اَداة. آلت . آلت حصول . (وطواط). آلت حصول چیزی . افزار. ابزار. دست افزار. (بحر الجواهر) (مهذب الاسماء). ساز. سازکار. ساختگی . ج ، ادوات : هر دو یگانه ٔ روزگار بودند در همه ٔ ادوات فضل . (تاریخ بیهقی ص 101). و دیگر ادوات بزرگی و مهتری دانیم که ما را معذور دارد [ قدرخان ]. (تاریخ بیهقی ص 217).
- ادات بناء ؛ اسباب او.
- ادات حرب ؛ سلاح جنگ : قال التنوخی : و کان [ ابن الجراح احمدبن محمد ] احدالفرسان یلبس اداته و یرکب فرسه و یخرج الی المیدان و یطرد الفرسان . (معجم الأدباء یاقوت چ مارگلیوث ج 2 ص 79 س 2).
- ادات نجار ؛ آلات او.
|| سبب . || یکی از اقسام کلمه که در اصطلاح نحویین حرف گویند. به اصطلاح علمی حرف که در مقابله ٔ اسم و فعل باشد و آن لفظی است که بدان اسم را بفعل ربط دهند. (غیاث اللغات ). در نزد علماء نحو و ارباب منطق حرف باشد که یکی از اقسام سه گانه ٔ کلمه است و در مقابل اسم و فعل ایراد شود. (کشاف اصطلاحات الفنون ). ج ، اَدوات .
فرهنگ عمید
۲. (ادبی ) کلمه ای که به تنهایی معنی مستقلی ندارد: ادات شرط.
دانشنامه آزاد فارسی
ادات عناد یا ادات انفصال. در اصطلاح منطق، اداتی است که در قضیه( های) شرطیۀ منفصله به منزلۀ رابط به کار می رود و اجزای قضیه را از هم می گسلد و بین آن ها ناسازگاری پدید می آورد، مانند لفظ «یا» در قضیۀ «هر عدد یا فرد است یا زوج».
ادات جزای شرط. در اصطلاح منطق، اداتی که در قضیه( های) شرطیۀ متصله بر سر تالی درمی آید و آن را به مقدم پیوند می دهد، مانند حرف «ف» متصل به «النهار» در قضیۀ «اذا طلعت الشمس، فالنهار موجود» (چون خورشید برآید، آن گاه روز پدید آمده است).
ادات زمانی یا رابطۀ زمانی. لفظی که گذشته از پیونددادن موضوع به محمول، دارای مفهوم زمان نیز هست و بر پیوندداشتن نسبت حکمیه به یکی از سه زمان گذشته، حال یا آینده دلالت دارد. مانند فعل «بود» که اِسناد موضوع به محمول را در زمان گذشته بیان می دارد.
ادات غیر زمانی یا رابطۀ غیر زمانی. اداتی که بدون دلالت بر معنی زمان، محمول را به موضوع پیوند می دهد، مانند «است» در قضیۀ «هوا گرم است» که گرمی را به طور مطلق به هوا نسبت می دهد.
ادات جدل. توانایی هایی است در تشخیص و تبیین پاره ای از امور که جدل به تحصیل آن حاصل آید. به چهار قسم تقسیم می شود: ۱. توانایی تعیین و تشخیص اقسام قضایای مشهوره؛ ۲. توانایی شرح و بیان امور مشابه؛ ۳. توانایی تشخیص وجوه افتراق میان دو امر مختلف؛ ۴. توانایی تشخیص وجوه اجتماع میان دو امر مختلف.
دانشنامه اسلامی
ادات از اقسام لفظ مفرد است که به تنهایی، معنای مستقلی ندارد و در دلالت بر معنای خود به انضمام لفظ دیگر نیاز دارد؛ مانند: «من» و «الی» در عربی، و «از» و «تا» در فارسی؛ مثل: از قم تا تهران مسافرت کردم.علامه حلی می گوید: لفظ مفرد غیر تام، لفظی است که دلالت آن به خودی خود کامل و مستقل نباشد و در دلالت بر معنای خود به انضمام لفظ دیگری نیازمند باشد؛ مثل: حرف با در جمله کتبت بالقلم.
وجه تسمیه
وجه تسمیه مفرد غیر تام به ادات، که درلغت به معنای ابزار است، این است که در واقع، این قبیل الفاظ، آلت و ابزار ترکیب بعضی الفاظ با بعضی دیگرند.
اقسام ادات
اقسام ادات عبارت اند از: ادات رابطه، ادات غیر رابطه، ادات سلب، ادات عدول و ادات استثنا.
...
در بسیاری از متون دستوری قدیم، ادات ابزاری برای ربط دادن کلمات، گروه ها یا جملات، نشان دادن نقش دستوری آن ها، تاکید و تشدید معنی یا افزودن معنایی به کلمه ای دیگر است. بر این اساس، در این متون حروف اضافه، کلمات پرسشی و برخی قیود را «ادات» دانسته اند، زیرا حروف اضافه، مفعول غیرصریح را، نقش نماهای ندا، منادا را، کسرۀ اضافه، مضاف الیه را، کلماتی مانند «هم» و «که» کلمه یا گروه مورد تاکید را، «آیا»، «چرا» و کلمات پرسشی دیگر، مانند «چه»، «کجا»، «کی»، «کدام»، «کدامین»، یکی از اجزای جمله را و قیود استثنا، مانند «مگر» و «الّا»، کلمه و گروه مورد استثنا را نشان می دهند؛ مانند: کتاب را به مریم دادم.
افعال ربطی از نظر خیام پور
بعضی از اهل ادب، افعال ربطی را نیز در زمرۀ ادات طبقه بندی می کنند؛ به اعتقاد خیام پور افعال ربطی استقلال معنایی ندارند و تنها برای ربط دادن و اسناد مسند به مسندٌالیه و نشان دادن نقش این دو به کار می روند و به همین جهت جزو حروف شمرده می شوند؛ مانند: کتاب بهترین دوست انسان است.
سایر ادات
سایر کلمات و مقولاتی که به عنوان ادات معرفی شده اند عبارت اند از: ممیز یا شمارگرِ «تا» و گروهی از اصوات مانند: اَه!، به به !.برخی، دستورها از جمله دستور سخن و قواعد صرف و نحو فارسی. بسیاری از پیشوندها و پسوندها را در زمرۀ ادات به شمار آورده اند؛ از جمله «-ک» را ادات تصغیر، «-ی» را ادات نسبت، «نا-» را ادات نفی، «- ستان»، «-سار» و «-گاه» را ادات اسم مکان، «-گین» را ادات نسبت و «-می» را ادات استمرار دانسته اند.
سعادت، اسماعیل، دانش نامه زبان و ادب فارسی، تهران، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ج۱، ۲۴۲.
...
ادات از اقسام لفظ مفرد است که به تنهایی، معنای مستقلی ندارد و در دلالت بر معنای خود به انضمام لفظ دیگر نیاز دارد؛ مانند: «من» و «الی» در عربی، و «از» و «تا» در فارسی؛ مثل: از قم تا تهران مسافرت کردم.علامه حلی می گوید: لفظ مفرد غیر تام، لفظی است که دلالت آن به خودی خود کامل و مستقل نباشد و در دلالت بر معنای خود به انضمام لفظ دیگری نیازمند باشد؛ مثل: حرف با در جمله کتبت بالقلم.
علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۱.
وجه تسمیه مفرد غیر تام به ادات، که درلغت به معنای ابزار است، این است که در واقع، این قبیل الفاظ، آلت و ابزار ترکیب بعضی الفاظ با بعضی دیگرند.
خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۶۵.
اقسام ادات عبارت اند از: ادات رابطه، ادات غیر رابطه، ادات سلب، ادات عدول و ادات استثنا.
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۱۴-۱۵.
...