کلمه جو
صفحه اصلی

زبان سمنانی

دانشنامه عمومی

گویش سِمنانی (به سمنانی: سِمَنی زِفون)، یکی از گویش های ایرانی است. گویش سمنانی از شاخهٔ گویش های ایرانی شمال غربی است و در عین حال زبان انتقالی میان زبان های ایران مرکزی و زبان گیلکی به شمار می آید. ناصر خسرو می گوید که سمنانی ها فارسی را با «لهجه دیلمی» تلفظ می کنند به اعتقاد گیتی شکری و بهروز محمودی بختیاری، زبان سمنانی با زبان تاتی و زبان تالشی پیوند دارد
نام هایی که آخر آنها در مفرد حرف «یا» بیاید در جمع تغییری نمی کنند: کُنجی (مفرد)-کُنجی (جمع)= کنجد.
نام هایی که آخر آنها حرفی صامت بیاید در جمع «یا» به آخر آنها افزوده می گردد: غَلیف (مفرد)-غَلیفی (جمع)= کماجدان.
نام هایی که آخر آنها مصوت کوتاه است، در جمع مصوت کوتاهشان تبدیل به «اِی» می شود: رَجه (مفرد)-رَجِی (جمع)= بندی که بر آن رخت پهن کنند.
نام هایی که آخر آنها مصوت بلند باشد نیز در جمع مصوت بلندشان تبدیل به «اِی» می شود: اَستا (مفرد)-اَستِی (جمع)= هسته.
این زبان با برخی واژه های متداول در خانواده زبان های ایرانی، خود زبانی مستقل و کم وبیش خودکفا می باشد. در گروه بندی زبان های ایرانی نو، زبان سمنانی متعلق به گروه زبان های مرکزی ایران است. این زبان دارای لهجه های گوناگونی است که هیچ کدام کار یک لهجه را یکسره تمام نکرده اند.
کریستن سن که در حدود سال ۱۹۱۴ دربارهٔ این زبان پژوهش نموده، می گوید:
زبان سمنانی به قدری با سایر لهجه های ایرانی نظیر مازندرانی و گیلکی و غیره اختلاف دارد که خود ایرانی ها می گویند، بدون اینکه این زبان ها را فرا گرفته باشیم، درک می کنیم ولی زمانیکه دو سمنانی با هم صحبت می کنند، هرگز زبان آنها را نمی فهمیم.

پیشنهاد کاربران

زبان سمنانی یکی از زبانهای گروه سمنانی یا کومشی از زبانهای موسوم به زبانهای شمال غربی ایران است که در استان سمنان بدان تکلم می کنند ( در حالیکه زبان فارسی از گروه زبانهای جنوبغربی است )
زبان سمنانی در فهرست میراث معنوی کشور به عنوان یکی از زبان های شناخته شده در ایران ثبت ملی شد
زبان سمنانی لهجه و یا گویش نیست و خود زبان مستقلی است
زبان سمنانی مانند زبانهای فرانسه و عربی دارای دو جنس دستوری مذکر و مونث است

تعدادی از کلمات زبان سمنانی:
دیروز= ایزی
امروز= آرو
فردا = هِرِن
پسر=لیزی ( leyzi )
گنجشک=مارگیژ
چاق=پاخوس ( pakhoos )
مچاله=پیتیل
سنجد=پشتنا ( peshtena )
شکوفه=گوفکا
خیس=لیش
خریدن=هاگیت

زیر شلواری


کلمات دیگر: