کلمه جو
صفحه اصلی

کابالا

دانشنامه عمومی

قبّاله، کابالا یا کبالا (به عبری: קַבָּלָה) به معنی لغوی دریافت کردن یا سنت، روشی، مکتبی و طرز فکری عرفانی است که از یهودیت ریشه گرفته است. در یهودیت به یک فرد کابالیست، مکوبال (عبری: מְקוּבָּל) اطلاق می شود.نبو
تعریف کابالا بر اساس پیروان مختلفش متفاوت است. با اینکه این مکتب از یهودیت نشات گرفته است ولیکن پیروان مسیحی، نوعصری، و پیروان علوم خفیه آن را روشی عرفانی برای فهم رابطه بین عین سوف که غیرقابل تغییر، همیشگی و پیچیده است و جهان مادی فانی و محدود (مخلوق) است. کابالا به دنبال فهم ذات دنیا و انسان است.
کابالا از متون یهودی سرچشمه گرفت و پیروانش معمولاً از متون یهودی برای توصیف و تفسیر مسائل عرفانی استفاده می کنند. دستورهای کابالا برای فهم معنی مخفی متون یهودی نظیر تورات و نوشتارهای ربیها نظیر تلمود به کار می رود و معنی مخفی عبادت یهودی را بیان می کند.
پیروان کابالا اعتقاد دارند که کابالا قبل از آمدن ادیان دنیا مورد استفاده قرار می گرفته است و از ادیان قدیمیتر است. به صورت تاریخی اولین نوشتارهای کابالایی در قرن ۱۲ و ۱۳ میلادی در اسپانیا و فرانسه پدیدار شد. در قرن ۱۶ میلادی این نوشتارها دوباره در شهر صفد در امپراطوری عثمانی مورد بازبینی قرار گرفت. در قرن ۱۸ کابالا به دلیل جنبش حسیدی به شدت پرطرفدار شد.

دانشنامه آزاد فارسی


پیشنهاد کاربران

کابالا=کا با لا= گاونرآسمانی
کا=گاو
با=پدر / خدا
لا= لانه بالا


کابالا در زبان آلمانی بصورت kabbalah نوشته و کابالاه تلفظ میشود و در زبان فارسی مترادف با قباله و سند. ka و ba در کتاب مردگان مصریان باستان دو نوع روان آزاد اند که بعد از مرگ یکی از آنها یعنی ka نزدیک جسد باقی میماند و دیگری یعنی ba در قالب یک پرنده از قبیل شاهین و مرغ آبی و یا غاز در می آید و به bala ( بالا ) یعنی به سوی آسمان پرواز میکند و ساکن یک ستاره میشود و در آنجا فارغ از بدن مادی مشغول زندگی و منتظر باز گشت مجدد به زندگی زمینی میماند. طبق باور مصریان باستان یکی از این روان های آزاد که ka باشد و پس از مرگ در نزدیکی جسم جهت محافظت از آن به سر خواهد برد، دوست ندارد که جسد فاسد گردد و لذا تکنیک مومیایی اجساد مخصوصا جسد فرا عون ها ( یا فراعنه ) جهت رضایت و خشنودی خاطر آن روان نیمه آزاد یعنی ka اختراع گردیده است. همچنین اگر ba یک روزی بر گردد و ببیند که بدن فاسد شده است، سرگردان میشود و بی منزل میگردد. لذا اختراع تکنیک مومیایی جهت رضا و خشنودی خاطر هر دوی آنها یعنی ka و ba صورت گرفته است. قوم یهود طی اقامت چهار صد ساله در مصر باستان با این باور و اعتقاد بومی مصریان آشنا گردیده است. از طرفی دیگر در این واژه پیشوند kab به زبان عبری به معنای مقیاس، اندازه و واحد حجم می باشد و balah یا بالاه به احتمال زیاد به زبان فارسی جمع کلمه بالا بوده و به معنای بالا ها می باشد که به همراه پیشوند kab ( کاب یا کَب ) اشاره به قضا و قدر الاهی دارد. همچنین پسوند balah میتواند بصورت بَلاه تلفظ شود و اشاره به بلای آسمانی باشد. بهر حال قدیمی ترین اثر کتبی در رشته تصوف و عرفان قوم یهود zohar نام دارد که بیشتر آن به زبان آرامی و بقیه آن به زبان عبری نوشته شده است که یک نوع تفسیر از کتاب تورات ( راه نما یا نشان دهنده راه ) می باشد. در متون آلمانی ریشه سنت کابلا و کتاب zohar به دو کتاب چه عهد قدیم ،
نوشته شده توسط دو پیامبر قوم یهود با نام های Ezechiel ( تلفظ آلمانی : اِزِ خِیِل ) و Daniel ( دانیِل ) مرتبط میگردد. کتاب zohar ( ظُهَر ) توسط یک نفر به نام شیمون بن جوخای ( schimon ben Jochei ) در اوایل قرن سوم میلادی ( حدود 220 ) نوشته شده و جمع آوری کلیه نقل و قول ها و متن هایی است که ظرف دویست سال در زمینه تصوف و عرفان سروده و نوشته شده اند. Zohar به زبان عبری به معنای تابش و در خشش و به زبان عربی و فارسی مترادف و هم معنی با کلمات ظهور، تجلی و پیدایش میباشد. طبق نظر پژوهشگران در آن اثر وجود خداوند ( en sof یا اِن سوف )
و منشاء و ساختار جهان، طبیعت و روان، رستگاری و سعادت، رابطه بین اِگو ( کلمه رومی ego یا خود ظاهری )
با تاریکی و ظلمت ، رابطه خود حقیقی با خداوند و رابطه بین انرژی کیهانی و افراد انسانی از دیدگاه عرفانی مورد ملاحظه قرار گرفته است. میگویند این کتاب پنج جلد دارد و از قرن سیزدهم به بعد در شمال اسپانیا و جنوب فرانسه دوباره در دست مطالعه و پژوهش یهودیان اروپایی قرار گرفته است. چنین افرادی خودرا
Maqbunim می نامیده اند. تلفظ این کلمه مَکبونیم و به معنای پذیرفته شدگان است که به احتمال زیاد مترادف واژه عربی - فارسی " مقبولین " می باشد.
بعضی از عارفان قوم یهود بر این باور بوده اند که پایه و اساس یا خمیر مایه کائنات از حروف و اعداد ساخته شده است و لذا بازی با حروف و اعداد را در سنت عرفانی خود جای داده و سعی کرده اند از این طریق به راز های خلقت پی به برند. مثال :
خداوند به زبان انگلیسی بصورت God ( گاد ) و به زبان آلمانی Gott ( گاُت ) و در این دو زبان الله بصورت Allah نوشته و تلفظ میشوند. این کلمات را میتوان در قالب اعداد در آورد. God برابر با 7154 و Gott برابر با
7152020 و Allah برابر با 1121218 .
این اعداد را میتوان به دو صورت به اعداد کوچکتری تبدیل کرد، یکی از طریق جمع ارقام و دیگری از طریق جمع اعداد.
7154 از راه اول برابر با جمع ارقام هفت و یک و پنج و چهار که مساوی عدد 17 میباشد و از راه دوم جمع اعداد هفت و پانزده و چهار که برابر خواهد بود با عدد 26 .
همین روش را میتوان روی Gott و Allah اعمال نمود.
جمع رقمی 7152020 برابر با عدد 17 و جمع عددی آن مساوی عدد 62 .
به همین ترتیب ، جمع رقمی 1121218 برابر عدد 16 و جمع عددی آن برابر با عدد 34.
حال جمعِ جمع های رقمی God و Gott که هرکدام برابر با عدد 17 بود، روی هم برابر با عدد 34 که مساوی است با جمع عددی Allah.
همچنین جمع های عددی God و Gott ( گاد و گاُت ) یکی عدد 26 و دیگری عدد 62 بود که به زبان تمثیل تصویر آئینه ای همدیگرند و جمع هردوی آنها برابر با عدد 88 و جمع رقمی هردوی آنها هر کدام مساوی عدد 8.
حال اگر حال و حوصله داشته باشیم و دو عدد 8 را با هم جمع کنیم، آنگاه متوجه میشویم که این جمع برابر با عدد 16 خواهد بود که برابر است با جمع رقمی Allah که عدد شانزده بود. نتیجه اینکه Allah به تنهایی در هر دو حالت برابر است با God باضافه Gott.
این الفاظ توسط انسان در زبان های مختلف خویش برای نامگذاری خداوند انتخاب شده اند، گاهی اوقات از خودم می پرسم که آیا این انتخابات توسط خواست و اراده آزاد و اختیار خود انسان صورت گرفته است و تصادفی، یا اینکه ضرورتا باید چنین انتخاب می شده اند که این تساوی های عددی هم برقرار باشد.
این محاسبه را میتوان یک شوخی عارفانه علمی بین عارفان شریف و ارجمند و بزرگوار یهودی و مسیحی و مسلمان پنداشت.

کابالا همان جادو جنبلی بود که یهود و بنی اسرائیل در آن زمان که در مصر ساکن بودند از کاهنان مصر فراگرفتند و بعد از ظهور حضرت موسی و نجات آنها از مصر این جادو جنبل را با دین آسمانی یهودی که موسی آورده بود در هم آمیختند و دینی جعلی امروز یهود را به وجود آوردند . روح جادوگری چنان در ذهن و تفکر یهودی رخنه کرده بود که آنها حتی به پیامبر با چشم پیشگو و غیب گو می نگریستند تا فرستاده ی خدا. علم پیشگویی یک پیامبر در نزد یهود به پیغمبری او می چربید . آنها ارزش پیامبر را در پیشگویی و غیبگویی اش بیشتر از پیامبری و فرستاده بودنش از طرف خدا می دانستند . لقب پیشگو و غیب گو را به پیامبران یهودیان داده اند. در نزد یهود پیامبر یعنی prophet پیشگو و غیب گو . پیامبر در نزد مسلمانان معنایش غیر از آن است که یهود به آن اعتقاد دارد . کابالا در مفهوم ساده یعنی کمک گرفتن از شیاطین برای پی بردن به اسرار خلقت حتی اسرار خداوند و آینده نگری به هر قیمتی .

برخی آنرا عرفان یهودی شمرده و گروهی کاربرد امروزی اش را بیشتر در خدمت اهداف سیاسی دانسته اند. یک نمونه در زیر می آید. «کابالا»[14] نامی است که بر تصوف یهودی اطلاق می شود و تلفظ اروپایی «کبّاله» عبری است به معنی «قدیمی» و «کهن». این واژه به شکل «قباله» برای ما آشناست. پیروان آئین کابالا، یا کابالیست ها، [15] این مکتب را «دانش سرّی و پنهان» حاخام های یهودی می خوانند و برای آن پیشینه ای کهن قائل اند. برای نمونه، مادام بلاواتسکی، رهبر فرقه تئوسوفی، مدعی است که کابالا ( قباله ) در اصل کتابی است رمزگونه که از سوی خداوند به پیامبران، آدم و نوح و ابراهیم و موسی، نازل شد و حاوی دانش پنهان قوم بنی اسرائیل بود. به ادعای بلاواتسکی، نه تنها پیامبران بلکه تمامی شخصیت های مهم فرهنگی و سیاسی و حتی نظامی تاریخ، چون افلاطون و ارسطو و اسکندر و غیره، دانش خود را از این کتاب گرفته اند. مادام بلاواتسکی برخی از متفکرین غربی، چون اسپینوزا و بیکن و نیوتون، را از پیروان آئین کابالا می داند. [16]
این ادعا نه تنها نپذیرفتنی است بلکه برای تصوف یهودی، به عنوان یک مکتب مستقل فکری، پیشینه جدّی نمی توان یافت. مشارکت یهودیان در نحله های فکری رازآمیز و عرفانی به فیلو اسکندرانی در اوایل سده اوّل میلادی می رسد. ولی فیلو واضع مکتب جدید فکری نبود و کار او را باید به ارائه اندیشه های دینی یهود در قالب فلسفه یونانی و فرهنگ هلنی محدود دانست. به عبارت دیگر، فیلو بیشتر یک متفکر هلنی است تا یهودی. در دوران اسلامی نیز چنین است. نحله های فکری گسترده عرفانی - رازآمیز که در فضای فرهنگ اسلامی پدید شد بر یهودیان نیز تأثیر گذارد و برخی متفکرین یهودی آشنا با مباحث عرفانی پدید شدند که مهم ترین آنان ابویوسف یعقوب بن اسحاق القرقسانی ( سده چهارم هجری/ دهم میلادی ) است. قرقسانی، ساکن بغداد، از متفکرین و نویسندگان برجسته قرائی[17] است و به یهودیت تلمودی تعلق ندارد. دو کتاب اصلی او، کتاب الانوار و المراقب و کتاب الریاض و الحدایق، نیز به زبان عربی است. [18]
اوج تولید فکری یهودیان در عرصه اندیشه عرفانی در دوران پیش از کابالا، دو رساله سِفر یصیرا ( آفرینش نامه ) [19] و سِفر بهیرا ( روشنایی ‏نامه ) [20] است. این دو رساله را باید تلاشی دانست برای ارائه عقاید دینی - سیاسی یهود در قالب مفاهیم عرفانی رایج در دنیای اسلام. بدینسان، مفاهیمی چون «نور»، «سلوک»، «تجلی»، «جدایی»، «وصل» و غیره به یهودیت راه یافت؛ نخستین تجلی نور در کوه طور بر موسی ( ع ) است و سپس داوود، نماد نور الهی، به حامل آن در دنیای زمینی و «شخینا»، [21] تجلی روحانی داوود، به حامل آن در دنیای ماوراء زمینی بدل می شود. این همان اسطوره سیاسی «خاندان داوود» است که اینک جامه رازآمیز پوشیده است. این میراث نه چندان غنی، که «قباله» ( کابالا ) خوانده می شد، در سده سیزدهم میلادی به پیدایش تصوف یهودی انجامید. تا زمان فوق، قباله ( کابالا ) واژه ای عام بود و مصداقی مشخص نداشت. نه کتابی به این نام در کار بود نه مکتبی جدّی از عرفان یهودی. از زمان تدوین کتاب ظهر، در اواخر سده سیزدهم میلادی، واژه «قباله» ( کابالا ) به طور عمده به این کتاب اطلاق شد و پیروان این مکتب جدید «کابالیست» نام گرفتند.
کابالا، تصوف یهودی، نیز به شدت متأثر از فرهنگ اسلامی است و حتی بسیاری از مفاهیم آن شکل عبری مفاهیم رایج در فلسفه و عرفان اسلامی است. درواقع، اندیشه پردازان مکتب کابالا، به دلیل زندگی در فضای فرهنگ اسلامی و آشنایی با زبان عربی، به اقتباس از متون مفصل عرفان اسلامی دست زدند و با تأویل های خود به آن روح و صبغه یهودی دادند. این کاری است که یهودیان در شاخه های متنوع علم و دانش انجام دادند. برای نمونه، باید به مفاهیم «هوخمه»[22] ( حکمت ) ، «کدِش»[23] ( قدس ) ، «نِفِش»[24] ( نفس ) ، «نِفِش مدبرت»[25] ( نفس مدبره ) ، «نِفِش سیخلت»[26] ( نفس عاقله ) ، «نِفِش حی»[27] ( نفس حیات بخش ) ، «روح»[28] و غیره در کابالا اشاره کرد. مکتب کابالا نیز به دو بخش «حکمت نظری»[29] و «حکمت عملی»[30] تقسیم می شود. در تصوف کابالا بحث های مفصلی درباره خداوند و خلقت وجود دارد که مشابه عرفان اسلامی است به ‏ویژه در تأکید فراوان آن بر مفهوم «نور» و مراحل تجلی آن. آنچه از زاویه تحلیل سیاسی حائز اهمیت است، «شیطان شناسی»[31] و «پیام مسیحایی»[32] این مکتب است و دقیقاً این مفاهیم است که کابالا را به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی معنادار می کند.


کلمات دیگر: