مترادف مفرغ : آلیاژ مس و قلع، برنز
مفرغ
مترادف مفرغ : آلیاژ مس و قلع، برنز
فارسی به انگلیسی
admiralty - metal
gunmetal
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
جای ریختن آب یا آنچه به مقدم حوض پیوندد .
فرهنگ معین
(مِ رَ ) (اِ. ) ترکیبی است از مس و روی به رنگ های مختلف سرخ ، سرخ کم رنگ و نارنجی ، زودتر از مس ذوب می شود و در مجسمه سازی و ساختن ادوات دیگر مورد استفاده قرار می گیرد.
(مُ فَ رِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - خالی کننده . 2 - واریز کنندة حساب .
(مِ رَ) (اِ.) ترکیبی است از مس و روی به رنگ های مختلف سرخ ، سرخ کم رنگ و نارنجی ، زودتر از مس ذوب می شود و در مجسمه سازی و ساختن ادوات دیگر مورد استفاده قرار می گیرد.
لغت نامه دهخدا
مفرغ . [ م ُ ف َرْ رِ ] (ع ص ) آنکه آب می ریزد. || آنکه خنور را تهی می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ریخته گر. (مهذب الاسماء) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- عصرمفرغ ؛ دومین قسمت از عصر فلزات است که پس از دوره مس در تقسیم بندی زمین شناسی قرار می گیرد. این تقسیم بندی بدان جهت است که مصنوعات فلزی این دوره از زندگی بشر بیشتر ترکیبی از مس و قلع است بطوری که کاوشهای دیرین شناسی نشان داده ساکنان نجد ایران از پنج هزار سال پیش از میلاد نیز آلیاژ مفرغ را می شناخته اند و از آن برای ساختن مصنوعات فلزی خود استفاده می کرده اند و مصنوعات مفرغی نیز که در سایر نقاط دنیا ضمن حفاریها به دست آمده قدیمتر از این تاریخ نیست. بنابراین می توانیم شروع دوره مفرغ را از پنج هزار سال قبل از میلاد مسیح - که شروع دوره آهن است - بدانیم .و رجوع به ترجمه تاریخ آلبرماله ، تاریخ ملل شرق و یونان ص 9 و 10 و تاریخ ایران باستان ج 1 ص 5 و 6 شود.
مفرغ. [م ُ ف َرْ رَ ] ( ع ص ) تهی. خالی. ( از ناظم الاطباء ).
- مستثنای مفرغ ؛ ( اصطلاح نحو ) در اصطلاح نحویان آن است که مستثنی منه در کلام مذکور نباشد و فقط مستثنی ذکر شده باشد، مانند: ماجائنی الا زید؛ ای ماجائنی احد الا زید. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). مقابل مستثنای تام است و آن چنان است که مستثنی منه در جمله مذکور نباشد در این صورت اعرابی را که مقتضی ماقبل «الا» است بدان می دهیم ، یعنی فرض می کنیم که الا وجود ندارد و آن بعد از نفی و شبه آن واقع شود، مانند مافعلوه الا قلیل. و مانندلایتبع الا الهدی. ( فرهنگ علوم نقلی تألیف سجادی ). || درهم مفرغ و مُفرَغ ؛ درهم در قالب ریخته شده نه مضروب. ( از اقرب الموارد ).
مفرغ. [ م ُ رَ ] ( ع ص ) رجوع به مُفَرَّغ ، معنی دوم شود.
مفرغ. [ م ُ ف َرْ رِ ] ( ع ص ) آنکه آب می ریزد. || آنکه خنور را تهی می کند. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ریخته گر. ( مهذب الاسماء ) ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
مفرغ . [ م َ رَ ] (ع اِ) جای ریختن آب . (غیاث ) (آنندراج ). || مفرغ الدلو؛ آنچه به مقدم حوض پیوندد. (از اقرب الموارد).
مفرغ . [ م ُ رَ ] (ع ص ) رجوع به مُفَرَّغ ، معنی دوم شود.
مفرغ . [م ُ ف َرْ رَ ] (ع ص ) تهی . خالی . (از ناظم الاطباء).
- مستثنای مفرغ ؛ (اصطلاح نحو) در اصطلاح نحویان آن است که مستثنی منه در کلام مذکور نباشد و فقط مستثنی ذکر شده باشد، مانند: ماجائنی الا زید؛ ای ماجائنی احد الا زید. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). مقابل مستثنای تام است و آن چنان است که مستثنی منه در جمله مذکور نباشد در این صورت اعرابی را که مقتضی ماقبل «الا» است بدان می دهیم ، یعنی فرض می کنیم که الا وجود ندارد و آن بعد از نفی و شبه آن واقع شود، مانند مافعلوه الا قلیل . و مانندلایتبع الا الهدی . (فرهنگ علوم نقلی تألیف سجادی ). || درهم مفرغ و مُفرَغ ؛ درهم در قالب ریخته شده نه مضروب . (از اقرب الموارد).
مفرغ . [ م ِ رَ / م َ رَ ] (از ع ، اِ) فلزی مرکب از مس و قلعی یا روی که مجسمه ها و بخاریها و پایه ٔ چراغها و امثال آن ریزند. هفت جوش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آلیاژی است از مس و قلع که با آن ابزارهای مختلف و مجسمه تهیه می کنند. مفرغ قدیمی ترین آلیاژی است که بشر آن را شناخته و تهیه کرده است ، زیرا در معادن مس معمولاً فلز مس بطور طبیعی با قلع بصورت یک آلیاژ طبیعی وجود دارد از این رو معمولاً نخستین ابزارهای مصنوعی فلزی که در قدیم توسط بشر ساخته شده غالباً از مفرغ است .
- عصرمفرغ ؛ دومین قسمت از عصر فلزات است که پس از دوره ٔ مس در تقسیم بندی زمین شناسی قرار می گیرد. این تقسیم بندی بدان جهت است که مصنوعات فلزی این دوره از زندگی بشر بیشتر ترکیبی از مس و قلع است بطوری که کاوشهای دیرین شناسی نشان داده ساکنان نجد ایران از پنج هزار سال پیش از میلاد نیز آلیاژ مفرغ را می شناخته اند و از آن برای ساختن مصنوعات فلزی خود استفاده می کرده اند و مصنوعات مفرغی نیز که در سایر نقاط دنیا ضمن حفاریها به دست آمده قدیمتر از این تاریخ نیست . بنابراین می توانیم شروع دوره ٔ مفرغ را از پنج هزار سال قبل از میلاد مسیح - که شروع دوره ٔ آهن است - بدانیم .و رجوع به ترجمه ٔ تاریخ آلبرماله ، تاریخ ملل شرق و یونان ص 9 و 10 و تاریخ ایران باستان ج 1 ص 5 و 6 شود.
فرهنگ عمید
ویژگی فلزی که در قالب ریخته شده.
آلیاژ مس و قلع، به رنگ قهوهای روشن که در مجسمهسازی و ریختهگری بهکار میرود.
ویژگی فلزی که در قالب ریخته شده.
دانشنامه عمومی
دانشنامه آزاد فارسی
مِفْرَغ
آلیاژمسو قلع، به رنگ زرد یا قهوه ای . سخت تر از مس خالص، مناسب برای ریخته گری، و مقاوم در برابر خوردگی است. ممکن است تا ۲۵درصد قلع ، و مقدار کمی از فلزات دیگر، به ویژه سرب، داشته باشد. برنز از نخستین آلیاژهای فلزی شناخته شده است که انسان های اولیه در عصر مفرغاز آن بسیار استفاده می کردند. نخستین اشیای برنزی در ۳۰۰۰پ م ساخته شدند. فلز ناقوسنوعی برنز است که برای ریخته گری ناقوس به کار می رود و میزان قلع آن ۱۵ درصد، یا بیشتر است . برنز فسفرداربا افزودن مقدار کمی فسفر سخت می شود . برنز سیلیسیم دارکه برای ساخت سیم تلگراف به کار می رود، و برنز آلومینیوم دارآلیاژهایی از مس و سیلیسیم یا آلومینیو م اند که مقدار کمی هم آهن، نیکل یا منگنزدارند، ولی معمولاً فاقد قلع اند.