کلمه جو
صفحه اصلی

تزریق


مترادف تزریق : آمپول زدن، زرق، آمپول زنی، تنقیه

برابر پارسی : سوزن زدن

فارسی به انگلیسی

injection, shot


injection, shot, infusion

injection


فارسی به عربی

حقن , صب , طلقة , نقل

مترادف و متضاد

آمپول زدن، زرق


آمپول‌زنی


تنقیه


۱. آمپول زدن، زرق
۲. آمپولزنی
۳. تنقیه


infusion (اسم)
ریزش، ریختن، خیسانده، القاء، تزریق، دم کردگی

shot (اسم)
تیر، گلوله، پرتابه، گیلاس، عکس، جرعه، تزریق، منظره فیلمبرداری شده، یک گیلاس مشروب، ضربت توپ بازی

transfusion (اسم)
نقل و انتقال، تزریق، رسوخ، تزریق خون

injection (اسم)
تنقیه، اماله، تزریق، داروی تزریق کردنی

intinction (اسم)
ریزش، القاء، تزریق، رنگرزی، صباغی

فرهنگ فارسی

داخل کردن محلول درزیرپوست بدن یادرون رگ باسوزن
۱- ( مصدر ) داخل کردن داروی مایع در زیر پوست بدن یا در داخل رگ بوسیل. سوزن مخصوص آمپول زدن.۲-( اسم ) عمل مذکور. جمع : تزریقات .
ریا و نفاق و دروغ و کسی را به ریا و نفاق و دروغ نسبت کردن .

وارد کردن دارو یا مادۀ مغذی به درون بدن با استفاده از سوزن و سرنگ


فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) وارد کردن داروهای مایع به وسیلة سرنگ در بدن .

لغت نامه دهخدا

تزریق . [ ت َ ] (مص ) ریا و نفاق و دروغ و کسی را به ریا ونفاق و دروغ نسبت کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).


تزریق . [ ت َ ] (مص ) درچکانیدن . داخل کردن داروی مایع در زیر پوست بدن یا در داخل رگ بوسیله ٔ سوزن مخصوص آمپول زدن . (فرهنگ فارسی معین ).


تزریق. [ ت َ ] ( مص ) ریا و نفاق و دروغ و کسی را به ریا ونفاق و دروغ نسبت کردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).

تزریق. [ ت َ ] ( مص ) درچکانیدن. داخل کردن داروی مایع در زیر پوست بدن یا در داخل رگ بوسیله سوزن مخصوص آمپول زدن. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

داخل کردن داروی محلول در زیر پوست بدن یا درون رگ به وسیلۀ سوزن توخالی، آمپول زدن.

دانشنامه عمومی

تزریق ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
تزریق (پزشکی): روش وارد کردن داروهای مایع به بدن بیمار با استفاده از سرنگ
سامانه سوخت رسانی انژکتوری به روش تزریق سوخت به داخل موتورهای سوختی نیز گفته می شود.
تزریق نیازمندی
تزریق به پایگاه داده
ریخته گری تزریقی

دانشنامه آزاد فارسی

تزریق (injection)
یکی از روش های تجویز دارو. در این روش، با استفاده از سوزن و سرنگ دارو را به زیر پوست، درون ماهیچه یا داخل رگ ها، معمولاً سیاه رگ، تزریق می کنند. این روش معمولاً هنگامی به کار می آید که لازم باشد غلظت بالایی از دارو به سرعت در بدن ایجاد شود یا به علت جذب کم یا جذب نشدن دارو از راه دستگاه گوارش یا سایر راه های ورود دارو به بدن، غلظت دارو در بدن به حد لازم نرسد. از بین روش های گوناگون تزریق، تزریق به رگ سریع ترین راه تجویز داروست، زیرا دارو مستقیماً وارد خون می شود. تزریق دارو گاه منجر به عوارضی می شود. انتقال عفونت هایی مثل ایدز یا هپاتیت ب بر اثر استفاده مکرر از یک سوزن، ایجاد عفونت به علت آلودگی پوست در محل تزریق، و عوارض دارویی از جملۀ این عوارض اند.

فرهنگستان زبان و ادب

{injection} [علوم دارویی] وارد کردن دارو یا مادۀ مغذی به درون بدن با استفاده از سوزن و سرنگ

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به وارد کردن مایعى مانند دارو به بدن با سوزن مخصوص تزریق گفته می شود.
تزریق از عناوین جدید است که از آن در بخش مسائل مستحدثه و نیز به مناسبت در بابهاى طهارت، صوم، حج، تجارت و حدود سخن گفته شده است.
تزریق در باب طهارت
سوزن تزریقى و مانند آن، که در داخل بدن با نجس مانند خون ملاقات کرده است، در صورتى که پس از بیرون آوردن، آغشته به خون نباشد، پاک است.
سیستانی، علی، المسائل المنتخبة، ص ۹۱.
تزریق آمپول بی حس کننده به روزه دار، به تصریح بسیارى از معاصران موجب بطلان روزه نمى شود؛ ولى در اینکه تزریق آمپول یا سرم غذایى یا دارویى روزه را باطل مى کند یا نه، اختلاف است. برخى آن را نیز مبطل نمى دانند ولى برخى دیگر احتیاط واجب را در ترک آن دانسته اند.
توضیح المسائل مراجع، ج۱، ص۸۹۲، م ۱۵۷۶.
...

جدول کلمات

انژکسیون

پیشنهاد کاربران

ترزیق درست نه تزریق

● تزریق: وارد کردن یک مادّه ی دارویی - غالباً مایع - به عضله، حفره یا رگِ یک جاندار اعمّ از انسان و حیوان.

سپوزیدن/سپوختن.
اَندرَّگیدن.
دروچکاندن.

تن ریخت - تزریق ریختن یک دارو در تن است

تنقیه . . . . . حقنه . . . .

سوزنیدن

درچکانیدن

بجای واژه ی از ریشه عربی �تزریق� می توان واژه ی پارسی �درچکانیدن� را بکار برد.

برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ۳۰ شهریور ماه ۱۳۹۳
https://www. behzadbozorgmehr. com/2014/09/blog - post_49. html


رواندن

درچکاندن

" سپوزش " از بن سپوختن به معنای فروبردن .
سپوزشگر = تزریق کننده

تزریق=فرستادن دارو و یا سرم غذایی ویا درمانی داخل شریانها داخل ورید یا داخل عضله ویا زیر جلد زیر پوست

تزریق=روغن و یا گاز و یا سوخت داخل دستگاه مکانیکی مداربسته بوسیله پمپ یا تلمبه یا زوئیل پمپ ارسال کردن

گریس داخل گریس خور های یک دستگاه با گریس پمپ ارسال کردن

تزریق
فُروشام ( شامیدن= فروبردن )

انتقال دادن ، منتقل کردن،

تزریق=رقیق کردن مایعات مثلا پودر انتوبیوایک را در اب مقطر رقیق میکند میعات را داخل مداری که به مصرف منتهی میشود فرستادن و فشردن مثل دارو در ورید انسان مثل سوخت در موتور آلات مثل گاز داخل سیلندر خازن خودش مثل روغن داخل گیربکس و موتور های کمپرسوری ولی هردم از این باغ بری می رسد در اخبار بجای انکه بگویند ماهواره را به مدار ارسال کردیم گفتند ماهواره را به فضا تزریق کردیم و تازه در زمانی اگر مایعاتی به فضا ارسال کنیم اگر برای حیات خود فضا اوجب و واجب و ضروری باشد میتوانیم بگوییم تزریق والا فضا احتیاج به ماهواره ها ندارد و حتی انسان فضا را آلوده به اینهمه ماهواره کرده است به امید موفقیت پرتاب دوباره انشاءلله


کلمات دیگر: