کلمه جو
صفحه اصلی

واکسن

فارسی به انگلیسی

vaccine

مترادف و متضاد

vaccine (اسم)
مایه، واکسن، مایه ابله

فرهنگ فارسی

( اسم ) هر ماده ای که بموجود زنده ای جهت ایجاد مصونیت در مقابل یک یا چند بیماری تلقیح شود واکسن ها معمولا عبارت از میکروب های ضعیف شد. مولد امراض و یا سموم میکربی ضعیف شد. آنها میباشند و معمولا زیر جلد و یا داخل عضله تزریق میشوند مایه .

فرهنگ معین

(سَ ) [ فر. ] (اِ. ) ماده ای که از میکروب ضعیف شده یک بیماری می گیرند و برای پیش گیری از آن بیماری به بدن انسان یا حیوان اهلی تزریق می کنند.

لغت نامه دهخدا

واکسن. [ س َ ] ( فرانسوی ، اِ ) ماده آبله که از گاو گرفته به انسان تزریق می شود، نیز هر ماده ای که برای تزریق درست کرده می شود. ( فرهنگ نظام ). مایه. ( لغات فرهنگستان ). میکروب ضعیف شده یا کشته شده امراض که به منظور ایجاد مصونیت در بدن انسان یا حیوان نسبت به مرضی مسری - خصوصاًهنگام شیوع آن مرض - با آمپول آن را در عضله تزریق کنند مانند واکسن سیاه سرفه و دیفتری یا زیر پوست تزریق شود چون واکسن وبا و التور یا با ایجاد خراش سطحی روی پوست آن را وارد بدن کنند مانند واکسن آبله.

فرهنگ عمید

دارویی حاوی میکروب های ضعیف یا کشته شدۀ یک بیماری واگیردار که برای پیشگیری از بیماری به بدن تزریق یا به صورت خوراکی مصرف می شود، مایه.

دانشنامه عمومی

واکسن (به فرانسوی: vaccin) یا به پارسی پیش پاس سوسپانسیونی است از ریزاندامگان های کشته یا ضعیف شدهٔ ویروس یا باکتری یا پروتئین های آنتی ژنیک به دست آمده از آن ها که برای پیشگیری یا بهبود یا درمان بیماری های عفونی تجویز می شود.واکسن معمولاً برای پیشگیری از بیماری ها استفاده می شود.
واکسن ها اغلب تزریقی هستند (عضلانی یا زیرجلدی و داخل جلدی) و گاه حتی خوراکی (مانند فلج اطفال). اغلب برای ایمنی کامل و دائم در برابر بیماری نیاز به چندبار تزریق یک واکسن می باشد. گاه برخی از واکسن ها را می توان همراه هم تزریق کرد مانند واکسن سه گانه، دوگانه و MMR.
ادوارد جنر (Edward Jenner)‏ (تولد ۱۷ مه ۱۷۴۹ - مرگ ۲۶ ژانویه ۱۸۲۳) پزشک انگلیسی اولین کسی بود که کاربرد واقعی واکسیناسیون را کشف کرد. او را پدر ایمنی شناسی می دانند و گفته می شود کار او بیش از هر کس دیگری جان انسان ها را نجات داده است. وی پسری را در برابر بیماری آبلهٔ گاوی واکسینه کرد. این بیماری مانند بیماری آبله ولی کم خطرتر از آن است. پس از آنکه جنر میکروب بیماری آبله را به آن پسر تزریق کرد؛ چون واکسن آبلهٔ گاوی در وی مصونیت ایجاد نموده بود، به بیماری آبله مبتلا نگردید.
معروف ترین بیماری هایی که واکسن مؤثر دارند عبارتند از آبله، سه گانه (دیفتری، کزاز، سیاه سرفه)، فلج اطفال، سل، MMR (سرخک، اوریون و سرخجه)، هپاتیت بی، مننژیت مننگوکوکی، آنفلوآنزا، تب زرد، تیفوس و هاری.

دانشنامه آزاد فارسی

واکْسَن (vaccine)
(یا: مایۀ تلقیح) هر نوع آماده سازی عوامل بیماری زا، ویروس ها یا باکتری ها، به شکل تغییر یافته، برای ورود به بدن. از طریق دهان یا با تزریق زیرجلدی، و برای القای واکنش اختصاصی پادتن و تولید ایمنی دربرابر بیماری خاص به کار می رود. در ۱۷۹۶، ادوارد جنراولین بار با موفقیت کودکی را با ویروس آبلۀ گاوی مایه کوبی کرد تا موجب ایجاد ایمنی در برابر آبله شود. این روش، یعنی کوبیدن عامل ابتلا به پوست خراشیده شده، برای مایه کوبی آبله هنوز به کار می رود. کودکان معمولاً دربرابر دیفتری، کزاز، سیاه سرفه، فلج اطفال، سرخک، اوریون، سرخجه، و سل مایه کوبی می شوند.

جدول کلمات

مایه

پیشنهاد کاربران

Vax
( مخفف vaccination )

پادوا ( padva )
که مخفف "پاد دوا" می باشد.

مانند:
پادوای برکت
پادوای کووید
پادوای سرخک

چون ادوارد جنر میکرب ًضعیف شده آبله را به گاو تزدیق کرد ودر سرم گاو ماده درمانگر آبله ایجاد شدبه سرم خون گاو وارای آنتی بادی آبله واکسن نام نهاد که از کلمه واشvach به معنی گاو گرفته شده

واکسن : آنتی ژن ساختگی از باکتری و ویروس ضعیف شده است که بصورت خوراکی، زیرجلدی یا عضلانی تجویز میشود تا باعث فعال شدن سیستم ایمنی بدن در برابر آن باکتری یا ویروس شود.

انواع ویروس ضعیف شده که به بدن تزریق میشوند

واکسن
آزن ( از آ - و زَن <زدن > ) ، آژَن، آجَن، آجین
دَرزَن:واژهء کهن پارسی سوزن
دَرچکان، چِکانه

واکسَن
دافَن یا دَفَن :
نخست دگرگشت این واژه :
پادآپَند<پَدافَند<دافَند<داف< دَف< دَفع ( اَرَبیده )
همین گونه واژه انگلیسی defence به پارسی دافَند است مانند رَوَند ، شَوَند. . . با این اَفروزش یا روشنگری ( توضیح ) دافَن یا دَفَن، دارویی است که سامانه ی دافشی ( سیستم دِفاعی ) تَن را گیوی ( قَوی ) میکند.
پَسوَند "اَن" ابزار ساز است مانند: تاوَن، دَرزَن، ( سوزَن؟ )
پیش نهاد دُیُم : وازَن ( زَن : ستاک کنون زَدَن )

واکسَن
پادمایه ، پادزَن ، وازَن ، پادکَن، پادمیر ، پادرَنج


کلمات دیگر: