کلمه جو
صفحه اصلی

سل


مترادف سل : تب لازم، نطفه

فارسی به انگلیسی

tuberculosis, consumption

tuberculosis


عربی به فارسی

سرگرم کردن , مشغول کردن , تفريح دادن , جذب کردن , مات و متحير کردن , پذيرايي کردن , مهماني کردن از , گرامي داشتن , عزيزداشتن , قبول کردن , بي بسيج کردن , جمع کردن , از جنبش و حرکت باز داشتن , ثابت کردن , مدتي در بستربي حرکت ماندن


مترادف و متضاد

تب لازم


نطفه


۱. تب لازم
۲. نطفه


فرهنگ فارسی

( اسم ) ظرفی که در روی طعام و جز آن نهند جمع : سلاسل .
یکی از مواضع اجسام کلوئیدی سل است و آن حالتی است که ذرات کلوئیدی کاملا در مایع حلال پراکنده شده .

فرهنگ معین

( ~ .) [ ع . ] (اِ.) 1 - آن چه بیرون کشیده شود از چیزی . 2 - نطفه .


( ~ .) [ ع . ] (اِ.) ظرفی که در روی طعام و جز آن نهند؛ ج . سلال .


(سَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - برکشیدن شمشیر، کارد و غیره . 2 - بریدن رگ . 3 - داغ کردن . مخصوصاً داغ کردن شریان صدغ که درد شقیقه و خیالات و منع نزول آب را نافع است .


(سَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - برکشیدن شمشیر، کارد و غیره . ۲ - بریدن رگ . ۳ - داغ کردن . مخصوصاً داغ کردن شریان صدغ که درد شقیقه و خیالات و منع نزول آب را نافع است .
( ~ . ) [ ع . ] (اِ. ) ظرفی که در روی طعام و جز آن نهند، ج . سلال .
( ~ . ) (اِ. ) ۱ - پُل چوبی . ۲ - قایق .
(سُ ) [ فر. ] (اِ. ) پنجمین نُت از نُت های هفتگانة موسیقی .
( ~ . ) [ هند. ] (اِ. ) = سیل . شل : سلاحی است مانند زوبین هندوان را.
( ~ . ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - آن چه بیرون کشیده شود از چیزی . ۲ - نطفه .
( س ) (اِ. ) مرضی است عفونی و واگیردار که بیشتر ریه و غدد لنفاوی به آن دچار می شوند. عامل آن باسیلی است به نام باسیل کخ .
( ~ . ) [ ع . ] (ص . ) مرد دندان ریخته .

( ~ .) (اِ.) 1 - پُل چوبی . 2 - قایق .


(سُ) [ فر. ] (اِ.) پنجمین نُت از نُت های هفتگانة موسیقی .


( ~ .) [ ع . ] (ص .) مرد دندان ریخته .


( ~ .) [ هند. ] (اِ.) = سیل . شل : سلاحی است مانند زوبین هندوان را.


( س ) (اِ.) مرضی است عفونی و واگیردار که بیشتر ریه و غدد لنفاوی به آن دچار می شوند. عامل آن باسیلی است به نام باسیل کخ .


لغت نامه دهخدا

سل. [ س َ ] ( اِ ) چیزی باشد که از چوب وفلاشه درهم بندند و با آن از آب گذرند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || شش و ریه. ( ناظم الاطباء ). شش را نیز گفته اند که عربان ریه گویند. ( برهان ). || کشتی که به عربی سفینه خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ). کشتی. ( ناظم الاطباء ) :
زهی بزم عیش ترا زهره مطرب
زهی بحر جاه ترا آسمان سل.
سراج الدین قمری ( از آنندراج ).
|| داغ ولی به معنی داغ مطلق نیست بلکه بخصوص داغ شریان است که صدغ است که درد شقیقه است و خیالات و منبع نزول آب را مانع است. ( رشیدی ) ( آنندراج ) :
سل کرد بدست چابکی زود
هر مجری کآب تیره را بود.
خاقانی.
|| سرود و نغمه. ( ناظم الاطباء ).

سل. [ س َل ل ] ( ع مص ) روغن کشیدن از سکه و گرم کردن آن. || برکشیدن خاران را. || شپلیدن کنجد. || زدن و تازیانه زدن. || زود نقد کردن. || گرفتن چیزی را. || کندن چیزی را. || به آرامی بیرون آوردن چیزی را. || ریخته شدن دندانها. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). || خار خرما دور کردن یاعام است. ( منتهی الارب ). خار دور کردن و خار خرما دور کردن. ( ناظم الاطباء ) .

سل. [ س َل ل ] ( ع ص ) مرد دندان ریخته. رجل سل. || ( اِ ) خنوری که در وی طعام و جز آن نهند. ج ، سلال. || ( مص ) برکشیدن شمشیر از غلاف. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب )( آنندراج ). برکشیدن شمشیر و جز آن. ( المصادر زوزنی )( تاج المصادر بیهقی ). کشیدن شمشیر. ( دهار ). || باصطلاح اطباء بریدن رگ را گویند. ( آنندراج ).

سل. [ س ِ ] ( اِ ) سلاحی مر هندوان را مانند زوبین. ( ناظم الاطباء ). نام یکی از اسلحه هندوان باشد و زوبین همان است. ( برهان ). || نام مرضی است. ( برهان ). بیماری و قرحه ای که بیشتر در شش پدید آید و کم کم آنرا فاسد کرده و ناپدیدش کند. ( از ناظم الاطباء ). از عربی سِل :
همی بگداخت برف اندر بیابان
تو گفتی باشدش بیماری سل.
منوچهری.
بی خدمت تو خود نتوانم سه روز بود
کین هجر جانگدازتر آمد مرا ز سل.
سوزنی.
سده و دیدان و استسقاء و سل
کسرو ذات الصدر و لاغ و درد دل.
( مثنوی ).
رجوع به ماده بعد شود. || کاهش. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ).

سل. [ س ُل ل / س ِل ل ] ( ع اِ ) قرحه ای که در شش حادث میشود پس ذات الریه یا ذات الجنب یا بعد زکام و نزله یا بعد سرفه کهنه و آن را تب و قی لازم است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). قرحه ای که در شش حادث شود، تب دق. ( ناظم الاطباء ) :

سل . [ س َ ] (اِ) چیزی باشد که از چوب وفلاشه درهم بندند و با آن از آب گذرند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || شش و ریه . (ناظم الاطباء). شش را نیز گفته اند که عربان ریه گویند. (برهان ). || کشتی که به عربی سفینه خوانند. (برهان ) (آنندراج ). کشتی . (ناظم الاطباء) :
زهی بزم عیش ترا زهره مطرب
زهی بحر جاه ترا آسمان سل .

سراج الدین قمری (از آنندراج ).


|| داغ ولی به معنی داغ مطلق نیست بلکه بخصوص داغ شریان است که صدغ است که درد شقیقه است و خیالات و منبع نزول آب را مانع است . (رشیدی ) (آنندراج ) :
سل کرد بدست چابکی زود
هر مجری کآب تیره را بود.

خاقانی .


|| سرود و نغمه . (ناظم الاطباء).

سل . [ س َل ل ] (ع ص ) مرد دندان ریخته . رجل سل . || (اِ) خنوری که در وی طعام و جز آن نهند. ج ، سلال . || (مص ) برکشیدن شمشیر از غلاف . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب )(آنندراج ). برکشیدن شمشیر و جز آن . (المصادر زوزنی )(تاج المصادر بیهقی ). کشیدن شمشیر. (دهار). || باصطلاح اطباء بریدن رگ را گویند. (آنندراج ).


سل . [ س َل ل ] (ع مص ) روغن کشیدن از سکه و گرم کردن آن . || برکشیدن خاران را. || شپلیدن کنجد. || زدن و تازیانه زدن . || زود نقد کردن . || گرفتن چیزی را. || کندن چیزی را. || به آرامی بیرون آوردن چیزی را. || ریخته شدن دندانها. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || خار خرما دور کردن یاعام است . (منتهی الارب ). خار دور کردن و خار خرما دور کردن . (ناظم الاطباء) .


سل . [ س ُل ل / س ِل ل ] (ع اِ) قرحه ای که در شش حادث میشود پس ذات الریه یا ذات الجنب یا بعد زکام و نزله یا بعد سرفه کهنه و آن را تب و قی لازم است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قرحه ای که در شش حادث شود، تب دق . (ناظم الاطباء) :
دلم تنوره و عشق آتش و فراغ تو داغ
جگر معلق بریان و سل بوده کباب .

طیان .


رجوع به سل شود.

سل . [ س ِ ] (اِ) سلاحی مر هندوان را مانند زوبین . (ناظم الاطباء). نام یکی از اسلحه ٔ هندوان باشد و زوبین همان است . (برهان ). || نام مرضی است . (برهان ). بیماری و قرحه ای که بیشتر در شش پدید آید و کم کم آنرا فاسد کرده و ناپدیدش کند. (از ناظم الاطباء). از عربی سِل ّ :
همی بگداخت برف اندر بیابان
تو گفتی باشدش بیماری سل .

منوچهری .


بی خدمت تو خود نتوانم سه روز بود
کین هجر جانگدازتر آمد مرا ز سل .

سوزنی .


سده و دیدان و استسقاء و سل
کسرو ذات الصدر و لاغ و درد دل .

(مثنوی ).


رجوع به ماده ٔ بعد شود. || کاهش . (دهار) (مهذب الاسماء).

سل . [ س ُ ] (فرانسوی ، اِ) یکی از مواضع اجسام کلوئیدی «سل » است و آن حالتی است که ذرات کلوئیدی کاملاً در مایع حلال پراکنده شده و ظاهراً بصورت محلول اجسام بلوری درآمده و مسیل ها بواسطه ٔ ذرات مایع حلال کاملاً از یکدیگر جدا شده باشند. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 12).


فرهنگ عمید

پنجمین نت از نت‌های هفت‌گانۀ موسیقی.


= سیاه ال
بیماری واگیردار که از طریق باکتری کخ منتقل می شود و به قسمت های مختلف بدن سرایت می کند اما سل ریوی شیوع بیشتری دارد و عوارض آن ضعف بنیه، لاغری، کم خونی، تنگی نفس، سرفه، و خارج شدن خون یا اخلاط از سینه است.
درآوردن چیزی از چیز دیگر مانند درآوردن شمشیر از غلاف، برکشیدن، بیرون آوردن.
۱. تخته ای که روی آب بیندازند و از بالای آن عبور کنند، پل چوبی.
۲. قایق، کشتی.
پنجمین نت از نت های هفت گانۀ موسیقی.

۱. تخته‌ای که روی آب بیندازند و از بالای آن عبور کنند؛ پل چوبی.
۲. قایق؛ کشتی.


سیاه‌ال#NAME?


درآوردن چیزی از چیز دیگر مانند درآوردن شمشیر از غلاف؛ برکشیدن؛ بیرون آوردن.


بیماری واگیردار که از طریق باکتری کخ منتقل می‌شود و به قسمت‌های مختلف بدن سرایت می‌کند اما سل ریوی شیوع بیشتری دارد و عوارض آن ضعف بنیه، لاغری، کم‌خونی، تنگی نفس، سرفه، و خارج شدن خون یا اخلاط از سینه است.


دانشنامه عمومی

سل یک بیماری عفونی شایع، و در بسیاری از موارد مرگبار است. این بیماری توسط گونه های مختلف مایکوباکتریا، به طور معمول «مایکوباکتریوم توبرکلوزیس» ایجاد می شود. سل به طور معمول به شش ها حمله می کند، اما بر قسمت های دیگر بدن نیز می تواند تأثیرگذار باشد. وقتی افرادی که عفونت سلی فعال دارند سرفه، عطسه، یا بزاق خود را از طریق هوا منتقل می کنند سل از طریق هوا پخش می شود. اغلب عفونت ها بدون علامت و پنهان هستند. اما معمولاً از هر ده عفونت نهفته یک عفونت در نهایت پیشرفت کرده و به بیماری فعال تبدیل می شود. اگر سل درمان نشود، بیش از ۵۰٪ از افرادی که به آن آلوده می شوند را به کام مرگ می کشاند.
علائم کلاسیک عفونت سل فعال عبارتند از سرفه مزمن با خلط آغشته به خون، تب، تعریق شبانه، و کاهش وزن. (سل قبلاً به دلیل کاهش وزن افراد به «زوال» مبتلا معروف بود) عفونت اندام های دیگر باعث طیف وسیعی از علائم می شود. تشخیص سل فعال به رادیولوژی (معمولاً عکس از قفسه سینه با X-ray) و همچنین آزمایش های میکروسکوپی و کشت میکروبیولوژیک مایعات بدن متکی است. تشخیص سل نهفته متکی بر تست پوستی توبرکولین (TST) و آزمایش خون می باشد. درمان دشوار است و مستلزم آن است که آنتی بیوتیک های متعددی در یک مدت زمان طولانی استفاده شوند. ارتباطات اجتماعی نیز غربالگری و در صورت لزوم مورد درمان قرار می گیرند. مقاومت در برابر آنتی بیوتیک ها یک مشکل رو به رشد در عفونت های سل مقاوم در برابر داروهای چندگانه (MDR-TB) می باشد. برای جلوگیری از سل، مردم باید برای این بیماری غربالگری و با واکسن bacillus Calmette-Guérin واکسینه شوند.
کارشناسان معتقدند که یک سوم از جمعیت جهان مبتلا به «M. tuberculosis» هستند، و در هر ثانیه یک نفر به این تعداد افزوده می شود. در سال ۲۰۰۷، ۱۳٫۷ میلیون مورد مزمن در سطح جهان فعال بودند. در سال ۲۰۱۰، حدود ۸٫۸ میلیون مورد جدید به وجود آمده و ۱٫۵ میلیون مورد به مرگ انجامید، که عمدتاً در کشورهای در حال توسعه رخ داده است. تعداد مطلق موارد ابتلا به سل از سال ۲۰۰۶ رو به کاهش بوده است، و موارد جدید از سال ۲۰۰۲ کاهش یافته است. سل به طور یکنواخت در سراسر جهان توزیع نشده است. تست توبرکولین حدود ۸۰٪ از جمعیت حاضر در بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی مثبت بوده است، اما تنها تست ۵–۱۰٪ از جمعیت ایالات متحده مثبت بوده است. مردم کشورهای در حال توسعه به دلیل کمبود ایمنی، بیشتر در معرض خطر سل قرار دارند. به طور معمول، این افراد به دلیل آلوده بودن به HIV و ابتلا به ایدز گرفتار سل می شوند.بیش از ۹۰٪ موارد بیماری و مرگ ناشی از سل در کشورهای در حال توسعه رخ می دهد، کشورهایی که%۷۵ موارد بیماری در آن ها به فعال ترین گروه سنی به لحاظ اقتصادی (یعنی ۱۵ تا ۵۴ سالگی) تعلق دارد. در این کشورها یک فرد بزرگسال مبتلا به سل به طور متوسط ۳ الی ۴ ماه قادر به کار کردن نبوده و لذا۲۰تا ۳۰٪ درآمد سالانه خانواده وی از دست می رود. با مرگ چنین فردی به طور متوسط۱۵ سال درآمد خانواده به طور یکجا از بین خواهد رفت.بیماری سل که بزرگترین علت مرگ ناشی از بیماری های عفونی تک عاملی است (حتی بیشتر از ایدز، مالاریا و سرخک)، دارای مرتبه دهم در بار جهانی بیماری هاست و پیش بینی می شود تا سال ۲۰۲۰ همچنان جایگاه کنونی خود را حفظ کند یا تا رتبه هفتم بالا رود.
حدود ۵–۱۰٪ از افرادی که HIV ندارند، اما آلوده به سل هستند در طول عمر خود دچار بیماری فعال می شوند. در مقابل، ۳۰٪ از افرادی که آلوده به HIV و سل هستند دچار بیماری فعال می گردند. سل می تواند هر قسمتی از بدن را آلوده کند، اما معمولاً در ریه ها رخ می دهد (شناخته شده به عنوان سل ریوی). سل خارج ریوی زمانی رخ می دهد که سل به خارج از ریه ها نفوذ می کند. سل خارج ریوی همچنین می تواند هم زمان با سل ریوی وجود داشته باشد. علائم و نشانه های عمومی عبارتند از تب، لرز، تعریق شبانه، از دست دادن اشتها، کاهش وزن، و خستگی مفرط. همچنین پدیده انگشت چماقی قابل توجهی نیز می تواند رخ دهد.

دانشنامه آزاد فارسی

سِل (tuberculosis)
سِل
باسیل سل؛ بیشتر «سل ریوی» یا «بیماری سل» نامیده می شد. بیماری مسری که عامل آن باسیل میکوباکتریوم توبرکولسیس است. سل اشکال مختلفی دارد که از آن میان، سل ریوی به مراتب معمول تر است. واکسن ب ث ژ حدود ۱۹۲۰ و نخستین داروی ضد سل به نام استرپتومایسین در ۱۹۴۴ ساخته شد. نظام ایمنی بدن اغلب این باکتری را مهار می کند. حدود پنج درصد افراد آلوده به ویروس به این بیماری مبتلا می شوند. شش تا هشت ماه درمان مبتلایان به این بیماری با ترکیبی از داروهای ضد سل موجب بهبودی بیمار تا ۸۰ درصد می شود. در ۱۹۹۹، ۸میلیون نفر به این بیماری مبتلا شدند و ۲میلیون نفر از این تعداد درگذشتند. تنها پنج درصد موارد ابتلا در کشورهای پیشرفته بوده است. ۱۶میلیون نفر در جهان مبتلا به سل هستند و ۲میلیارد نفر (یک سوم جمعیت جهان) به میکوباکتریوم توبرکولسیس آلوده اند. در سل ریوی، یک موضع در ریه ورم می کند و با تشکیل یک دمل گسترش می یابد. اغلب این تورم فوراً بهبود می یابد و تنها بافت زخمی برجا می ماند. خطر در سرایت سریع سل به هر دو ریه (چیزی که پیش تر سل پیشرونده نامیده می شد) یا شکل گیری سل ارزنی (سرایت از طریق جریان خون به مواضع دیگر) یا مننژیت سلی است. این بیماری در کشورهایی که طی پانزده سال گذشته در حال کاهش بود، دوباره به سرعت شیوع یافته است. این امر بیشتر در مناطق محروم شهرها دیده شده است، به خصوص در امریکا، که در آن ارتباط آشکاری میان سل و اچ آی وی ملاحظه می شود، که عامل بیماری ایدز است. سل عامل اصلی مرگ در افراد اچ آی وی مثبت است. دهۀ گذشته شاهد ظهور نژادهایی مقاوم نسبت به داروها از باکتری سل بوده است. امروزه، بسیاری از نژادها به دو داروی اصلی، ایزونیازید و ریفامپیسین، مقاوم و برخی دیگر به چند دارو مقاومند. سل مقاوم به چند دارو که تا پیش از شیوع اخیر آن در امریکا، کمیاب بود، اکنون درحال شیوع در تعدادی از کشورهای درحال توسعه است. این نوع سل درمان ناپذیر است و بسیاری از قربانیان آن درگذشته اند. طبق برآورد سازمان بهداشت جهانی در ۱۹۹۶ احتمالاً ۵۰ میلیون نفر در سراسر جهان به سل مقاوم مبتلا هستند (در بریتانیا نخستین مورد ابتلا در ۱۹۹۵ مشاهده شد). در ۱۹۹۲ در بریتانیا ۵۸۶۱ مورد ابتلا به سل وجود داشت. در ۱۹۹۶ تراست ولکام طرحی ۲میلیون دلاری را برای پیگری ۴.۵میلیون جفت پایه ای که ژنوم میکوباکتریوم توبرکولسیس را تشکیل می دهند، اعلام کرد.

فرهنگستان زبان و ادب

{sol} [شیمی، مهندسی بسپار] محیطی که در آن ذرات کلوئیدی در بستری از جنس گاز یا مایع یا جامد پراکنده باشد

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سل‏ عنوان یک بیماری است که باعث عفونت در بدن می شود.
سِل بیماری عفونی مزمن که باعث تشکیل‏ کانونهای عفونی مشخصی در بدن می‏شود.
کاربرد سل در فقه
از آن به مناسبت در باب وصیت نام برده‏اند.
بنابر دیدگاه جمعی از فقها، انسان در بیماری منجر به مرگ نمی‏تواند در افزون بر یک سوم مال خود- به بخشیدن، وقف کردن و مانند آن- تصرف کند. برخی، بیماری منجرّ به مرگ را بیماری خطرناکی دانسته‏اند که غالبا سبب مرگ می‏گردد. در اینکه سل از مصادیق بیماری خطرناک است یا نه، اختلاف است. قائلان به قول نخست، برخی بخش آغازین و برخی بخش پایانی بیماری سل را خطرناک دانسته‏اند.


[ویکی الکتاب] معنی سَلْ: سؤال کن - بپرس - بخواه
معنی صَلِّ: دعا کن - نماز بخوان (صل از صلوة و به معنای دعا است)
معنی یَتَسَلَّلُونَ: آهسته و مخفیانه خود را بیرون می کشند (کلمه تسلل به معنای این است که کسی خود را از زیر بار و تکلیفی به طور آرام بیرون بکشد ، که دیگران نفهمند ،یا که کسی خود را از میان جمعیتی کم کم وآرام آرام بیرون کشد به نحوی که نخواهد کسی متوجه شود و این کلمه از سل...
ریشه کلمه:
سئل (۱۲۸ بار)

گویش اصفهانی

تکیه ای: sel
طاری: sel
طامه ای: sel
طرقی: sel
کشه ای: sel
نطنزی: sel


گویش مازنی

/sel/ سیل - بیماری سل ۳سرشت طبع & مزه ای مثل مزه ی گردوی فاسد شده - تالاب کوچک & تلخی اندک – کمی تلخ

۱سیل ۲بیماری سل ۳سرشت طبع


۱مزه ای مثل مزه ی گردوی فاسد شده ۲تالاب کوچک


تلخی اندک – کمی تلخ


واژه نامه بختیاریکا

سِلق سینِه

پیشنهاد کاربران

سِل: پسوند ترکی شباهت ( همانندی ) و معادل فارسی آن ( دیس ) مثل: آبادیس!
مثل: ایرانسِل، آیسِل!

در زبان گیلکی سَل به باتلاق و مرداب گفته میشود.

سُل به معنای خورشید

سل پنجمین نت موسیقی و یک مدل ویلن است و برای شروع نت ها از کلید. سل. استفاده میشوو

نردبان و وسیله بالا رفتن در زبان لری ، گویش ایل بویراحمد

سِل :[اصطلاح صید ] روغنی است که به بالای لنج مالیده می شود.

سل ( Cells ) [اصطلاح پاراگلایدر]: احجام درون یک بال که توسط دیواره ها و سطح بالایی و پایینی یک بال از یکدیگر مشخص و جدا شده اند

قرحه ای است که در ریه بهم رسد به سبب ریختن نزله حار حاد بدان، لازم آن است که تب رقی و لاغری بدن و در لغت سل به معنی هزال است از قبیل تسمیّه شیء به اسم لازم


کلمات دیگر: