مترادف رودخانه : رود، شط، نهر
رودخانه
مترادف رودخانه : رود، شط، نهر
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
رود، شط، نهر
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - جایی که رود از آن عبور کند بستر رود . ۲ - رود نهر بزرگ .
دهی است از دهستان بالا رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه .
نام یکی از دهستانهای هشتگانه بخش میناب از شهرستان بندر عباس .
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
دولت به سوی شاه رود یا به سوی تو
باران به رودخانه شود یا به آبگیر.
ای آنکه خانه بر ره سیلاب میکنی
بر خاک رودخانه نباشد معولی.
گذشتش ز سر هرچه در سر گذشت.
سیلاب کی خراب کند رودخانه را.
رودخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فارغان بخش سعادت آباد از شهرستان بندرعباس واقع در 60هزارگزی خاور حاجی آباد و در سر راه مالرو احمدی - فارغان . ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر و دارای 252 تن سکنه است . آب آن از رودخانه تأمین میشود و از محصولات عمده اش غلات و خرما، و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
رودخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای هشتگانه ٔ بخش میناب از شهرستان بندرعباس واقع در شمال میناب . از شمال بدهستان گلاشکرد، از مشرق به دهستان رودان و از مغرب به دهستان احمدی محدوداست . ناحیه ای است کوهستانی و هوایی گرم دارد. آب آن از رودخانه ٔ دژ و رودخانه ٔ «بر» تأمین میشود. از محصولات عمده اش خرما و مرکبات قابل ذکر، و شغل سکنه زراعت است . این دهستان از 55 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و در حدود 7723 تن سکنه دارد. و مرکز دهستان قریه ٔ قلعه دزدی ، و از دیههای مهم آن آب کهور، رهدار و زمیتو قابل ذکر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
دولت به سوی شاه رود یا به سوی تو
باران به رودخانه شود یا به آبگیر.
منوچهری .
مدد سیل پیوسته چون لشکر آشفته می دررسید و آب از فراز رودخانه آهنگ بالا داد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 262). آن رودخانه ٔ خونخوار با آن غزارت از حکم طهارت بیرون شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272 ص 355).
ای آنکه خانه بر ره سیلاب میکنی
بر خاک رودخانه نباشد معولی .
سعدی .
چو زین رودخانه فراتر گذشت
گذشتش ز سر هرچه در سر گذشت .
امیرخسرو (از آنندراج ).
افتادگی است چاره ٔ خصم زیاده ره
سیلاب کی خراب کند رودخانه را.
محسن تأثیر (از آنندراج ).
- سنگ به رودخانه ٔ خدا انداختن ؛ [ بمزاح و انکار ] گناهی بزرگ مرتکب نشدن . رجوع به امثال و حکم دهخدا شود.
رودخانه . [ ن َ/ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش شهداد شهرستان کرمان واقع در 38هزارگزی جنوب شهداد و در سر راه مالرو کشیت به خراسان . ناحیه ای است جلگه ای و هوایی گرم دارد. سکنه ٔ آن در حدود 400 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود و از محصولاتش خرما و غلات و حنا قابل ذکر، و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
رودخانه . [ ن َ / ن ِ ](اِخ ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه واقع در 22هزارگزی مشرق کدکن و در سر راه مالرو عمومی کدکن به رباطسنگ . کوهستانی است و هوایی معتدل دارد. سکنه ٔ آن 215 تن است . آب این ده از قنات تأمین میشود و محصولش غلات ، و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است . مزار شیخ ابوالقاسم خرقانی دراین ده واقع است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
فرهنگ عمید
۲. نهر بزرگ.
دانشنامه عمومی
رودخانه (اردستان)
رودخانه (تربت حیدریه)
رودخانه (جیرفت)
رودخانه (رودبار)
رودخانه (شهداد)
رودخانه (فیلم ۱۹۸۴)
این روستا در دهستان همبرات قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷ نفر (۴خانوار) بوده است.
هیپ هاپ
فولک
فولک راک
این روستا در دهستان میان رخ قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۸۴۴ نفر (۲۱۸خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان گور قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۶ نفر (۷خانوار) بوده است.
روستای رودخانه دارای یک رودخانه پر آب است که از جنگل های دگا سر چشمه می گیرد.
اما آب این رودخانه قابل نوشیدن نیستاین رودخانه آب را که برای مزارع استفاده می شود تأمین می کند .
در پایان این رودخانه که در ورود روستا است رودخانه دیگری که از سمت دهستان دشتویل به این رودخانه روانه می شود
این روستا در دهستان تکاب قرار داشته و براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته، جمعیت آن ۳۵۹نفر (۷۸خانوار) بوده است.
دانشنامه آزاد فارسی
نقل قول ها
• «انسان همچون رودخانه است که هر چقدر عمیق تر باشد آرام تر و متواضع تر است.» -> شارل دو مونتسکیو
•
گویش اصفهانی
تکیه ای: rudxuna
طاری: roxuna
طامه ای: ruxuna
طرقی: röxâna
کشه ای: röxâna
نطنزی: ruxuna
پیشنهاد کاربران
کردی cem ( چیم ) دقت شود به چم های کنار رودخانه
قزاقی �zen ( اوزن ) دقت شود به رودخانه ی قزل اوزن
مغولی Golyn
قرقیزیdarıya ، تاجیکیDarjo ، ازبکیDaryo ، ترکمنیDer�a ، سندی دریاهه ، اویغوری دەریا
هندی nadee ، تلوگوییNadi ، کاناراNadi ، مالایالامیnadi ، بنگالیNadī ، پنجابی Nadī ، گجراتیNadī مراتیNadī ، نپالی Nadī، عربیnahr ، تامیلیNati ، سوتویی جنوبی Noka ، اردو:ندی
بلاروسی ، اسلوونیایی ، بلغاری، روسی ، مقدونی ، چکی Reka ، اوکراینیRichka ، استونیایی ، اسلواکیrieka ، کرواتRijeka رومانیاییr�u،
آفریکانس، انگلیسی ، باسکی، بوسنیایی، پرتغالی، سوئدی، صربی، مالاگاسیایی، نروژی، هائیتیایی به رودخانه River گفته می شود
اسپرانتو Rivero ، فریزی غربی Rivier ، هلندیRivier، فرانسویRivi�re ، شونایی Rwizi ، لهستانیRzeka
کره ای gang سینهالیgan̆ga ( دقت شود به رودخانه گنگ )
ارمنی Gety
فنلاندیjoki ، هاوائیایی Kahawai ، جاوه ایKali ، ژاپنی Kawa ، هوسیاییKogi
ویتنامی S�ng ، سبوانو Suba ، اندونزیایی Sungai ، مالایی Sungai ، پشتو : سیند
مائوریایی Te awa ، یدی teykh ، خمری tonle
زولویی UMfula ، خوسایی UMlambo
لتونیایی Upe ، لیتوانیایی Upė ، کینیارواندایی Uruzi ،
ساموآیی Vaitafe ، سومالیایی Wabiga ، سوندایی Walungan ، امهری wenizi
مالتی Xmara ،