کلمه جو
صفحه اصلی

سپرز


مترادف سپرز : طحال، اسپرز

فارسی به انگلیسی

milt, spleen

مترادف و متضاد

طحال، اسپرز


milt (اسم)
طحال، سپرز، اسپرز، تخم ماهی نر

spleen (اسم)
جسارت، طحال، سپرز، اسپرز

فرهنگ فارسی

( اسم ) غده ایست قرمز و کمی بنفش رنگ که در سمت چپ شکم در عقب معده و در جلو و بالای کلیه چپ در ریز حجاب حاجز قرار گرفته و از صفاق پوشیده شده است . از سپرز مجرایی بروده باز نمیشود و عمل مهمش ساختن گلبولهای سفید و از بین بردن گلبولهای قرمز است که آهن آنها را مجددا بکبد میفرستد و در آنجا ذخیره میشود . سپرز گلبولهای قرمز جوان نیز تولید میکند و بعلاوه عضو دفاعی بدن است و در امراض عفونی حاد مانند تیفوئید و برخی امراض مزمن مانند مالاریا بزرگ میشود سپرز قابل اتساع و انقباض است و تنظیم کننده جریان خون در احشائ شکم میباشد طحال .

فرهنگ معین

(س پُ ) (اِ. ) طحال .

لغت نامه دهخدا

سپرز. [ س ُ پ ُ ] ( اِ ) عنصری است که بعربی طحال گویند. ( آنندراج ). آن پاره گوشت در معده که ماده سوداست بتازیش طحال نامند. ( شرفنامه ). اندامی است با منفعت بسیار و خانه سوداست و هرگاه سپرز فربه شود جگر و همه تن لاغر شوند ازبهر آنکه او ضد جگر است و فعل او آن است که سودا را که در وی خون است از خون جدا کند و بخویشتن کشد و مزه آن بگرداندو ترش کند و غذای خویش از آن بردارد و هر روز جزوی از آن سودا بمعده فرستد و ترشی آن معده را بگزد و شهوت طعام پدید آید. ( ذخیره خوارزمشاهی ) :
بگربه ده وَ به عنبه سپرزو خیم همه
وگر یتیم بدزدد بزنْش و تاوان کن.
کسایی.
گفتم که عضوهای رئیسه دل است و مغز
گفتا سپرز و گرده و زَهره ست و پس جگر.
ناصرخسرو.
رجوع به طحال شود.

فرهنگ عمید

= طحال

طحال#NAME?


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سپرز یکی از اعضای بدن می باشد که در بعضی از ابواب فقه از آن سخن گفته شده است.
سپرز که از آن به طحال نیز تعبیر می شود عضوی غدّه مانند از بدن می باشد که در بالا و سمت چپ حفره شکم قرار گرفته است.
کاربرد سپرز در فقه
از آن در باب طهارت و اطعمه واشربه سخن گفته اند.
← در باب طهارت
۱. ↑ جامع المقاصد ج۱، ص۱۶۳.
...


کلمات دیگر: