مترادف شوکران : حمه، زهر، سم، هلاهل
شوکران
مترادف شوکران : حمه، زهر، سم، هلاهل
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
حمه، زهر، سم، هلاهل
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
شوکران . [ ش َ / شُو ک َ ] (اِ) گیاهی است دوایی که خوردن بیخ آن جنون آورد و بعضی گویند بیخی است کوهی و آن را دورس گویند و در تفت که از ولایت یزد است میشود و آن را دورس تفتی میگویند و شوکران تخم آن است و آن را به عربی طَحْماء خوانند. (برهان ). بیخ تفت . (انجمن آرا) (آنندراج ). تخمی است که به تخم گوز ماند. مسیح گوید: او تخم خشخاش سیاه بود که از عصاره ٔ او افیون حاصل شود. برگ شوکران به برگ یبروح شبیه بود الا آنکه اندکی از آن بزرگتر بود و بوی او ضعیف بود و مزه ٔ او اندک باشد و از او لعابی پدید آید و از جمله ٔ سموم نباتی است . (از ترجمه ٔ صیدنه ٔ بیرونی ). به یونانی قوشیون و منقونیون و بازریقون و اطفیسقون گویند و گویند تخم بیخ رومی است ، ساق آن مانند ساق روزیانه است و گل وی سفید بود و تخم وی مانند انیسون رومی بود اما سفید بود و ورق آن مانند ورق یبروح زردی بغایت بود و بیخ آن باریک بود و تخم آن مانند نانخواه بود به شکل نه به طعم . به پارس دوراس و دوراس تفتی گویند. (از اختیارات بدیعی ). ساقش مانند بادیان است و برگش مانند خیار و تخمش مانند انیسون و گل سفید دارد و کشنده است . (نزهةالقلوب ). شیکران . سیکران . دورس تفتی . تودریون . بیخ کوهی . بیخ تفتی . صَرْو. تفت بیخ . تفت . باریقون . جقوطه . قونیون . (یادداشت مؤلف ). گیاهی است علفی و دوساله از تیره ٔ چتریان به ارتفاع 0/8 تا 1/5متر که بحد وفور در اماکن سایه دار و در کنار رودخانه های نقاط مختلف میروید. ساقه اش راست و بدون کرک است و بر روی ساقه و دمبرگ لکه هایی برنگ قهوه یی قرمز دیده میشود. برگهایش متناوب و بزرگ و شفاف و دارای بریدگیهای بسیار است ولی وضع متناوب برگها بتدریج که به انتهای ساقه میرسد بهم خورده به صورت متقابل درمی آید. رنگ برگها در سطح فوقانی پهنک ، سبز شفاف و در سطح تحتانی سبز کم رنگ است . گلهایش کوچک و سفیدرنگند. درشوکران پنج آلکالوئید یافت میشود. میوه ٔ شوکران در استعمال داخلی دارای اثر آرام کننده و ضدتشنج است . این گیاه در اکثر نقاط آسیا و اروپا و افریقا بفراوانی میروید و در تمام نقاط ایران نیز (مخصوصاً خراسان وفارس ) بوفور دیده میشود. شوکران سقراط. شوکران یونانی . دورس . طَحْماء. شیکران . صَرْو. بالدران . قونیون .بیوک بالدیران . شوکران آتنی . درست . بسبس بری . شوکیران . در بعضی کتب بیخ تفت را مرادف با شوکران یا ریشه ٔ شوکران ذکر کرده اند، در حالی که تفت گیاه دیگری است و ارتباطی با شوکران ندارد. (فرهنگ فارسی معین ).
- شوکران آبی ؛ گونه ای شوکران که علفی و پایاست و ارتفاعش تا 1/3 متر میرسد و در مردابها و نواحی آبگیر مناطق شمالی نیمکره میروید. ریزوم آن متورم و بیضوی و حجیم است و چون عرضاً قطع شود شیره ٔ نامطبوعی برنگ مایل به زرد از آن خارج میشود. از اختصاصات این گیاه آن است که اولاً برخلاف شوکران کبیر ساقه اش فاقد لک است و ثانیاً پایه ٔ اشعه ٔ چتر اصلی آن بدون گریبانه است . بوی آن شبیه کرفس و طعمش شبیه جعفری است . گلهایش کوچک و سفیدرنگند. ساقه ٔ زیرزمینی این گیاه سمی و خطرناک است . مسمومیت حاصل از عصاره ٔ گیاه مزبور عوارض شدیدی را در انسان تولید میکند که منجربه مرگ میشود. جقوطه . فیروزا. صوبالدیرانی . قاتل البقر. شیکران آبی . شیکران مائی . شوکران مائی . (فرهنگ فارسی معین ).
- شوکران صغیر؛ گونه ای از شوکران که ارتفاعش از شوکران آبی کمتر است و ریشه اش دوکی شکل و ساقه اش شفاف وبی کرک و دارای خطوط قابل تشخیص است . بعلاوه گاهی بر روی آن خطوط یا لکه هایی برنگ مایل به قرمز دیده میشود. برگهایش نرم برنگ سبز تیره و گلهایش سفیدرنگ است . برای این گیاه اثر دارویی شناخته نشده و نیز برخلاف شوکران کبیر فاقد مواد سمی است ، اگرچه دارای مقادیر بسیار کمی کونی سین می باشد. کزبرةالثعلب . کرفس الکلاب . جعفری زهری . شوکران بستانی . شوکران باغی . بقدونس کاذب . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به مخزن الادویه ، درمانشناسی ج 2، کارآموزی داروسازی ص 202 و گیاه شناسی گل گلاب ص 226 شود.
فرهنگ عمید
۲. (زیست شناسی ) گیاهی شبیه جعفری با شاخه های چتری و گل های سفید که این مادۀ سمی از آن به دست می آید.
دانشنامه عمومی
بر پایهٔ داده های از: لغت نامهٔ دهخدا، سرواژهٔ شوکران.
برابرهای علمی بر پایهٔ: عطری، مرتضی، واژه نامه علوم زیستی، دوجلدی، همدان: اداره انتشارات دانشگاه بوعلی سینا، ۱۳۸۴.
اصول حکومت آتن، ارسطو، ترجمه و تحشیه: دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی، با مقدمه: دکتر غلامحسین صدیقی، شرکت سهامی کتابهای جیبی، چاپ سوم، ۱۳۷۰، حواشی صفحه: ۱۹۱
شوکران گیاهی از زیرتیرهٔ چتری ها (نام علمی Apioideae) از جنس شوکران ها (نام علمی Conium) می باشد. در قدیم به شوکران، دوراس تفتی، بیخ کوهی و تفت بیخ هم گفته می شد. به ویژه در جنوب ایران به آن دوراس تفتی گفته می شد که منسوب به شهر تفت یزد است.
شوکران گیاهی علفی و دوساله با ساقه ای صاف و بدون کرک است. گل های آن سفیدرنگ و برگ هایش دارای بریدگی های زیاد است. بیخ شوکران و عصاره برگ و ساقه آن سمی بوده و جنون آور است. (ر.ک. به خاصیت سمی در پایین). بوی آن ضعیف و مزه اش اندک است. از نظر ظاهری با رازیانه همانندی دارد.
از گونه های آن شوکران آبی و شوکران صغیر است.
سومین، چهارمین و پنجمین دوره جشن خانه سینما - ۱۳۷۸–۱۳۷۹–۱۳۸۰
دومین دوره جشنواره فیلم اجتماعی آبادان ـ ۱۳۷۹
یازدهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم های ایرانی مرکز فیلم شیکاگو ـ ۱۳۷۹
جشنواره بین المللی فیلم های ایرانی در لینکلن فیلم سنتر آمریکا - ۱۳۸۰
بیست و پنجمین دوره جشنواره بین المللی فیلم قاهره ـ ۱۳۸۰
جشنواره بین المللی فیلم آتلانتا ـ ۱۳۸۰
جشنواره فوروم دزایماژ پاریس - ۱۳۸۲
دومین دوره جشنواره بین المللی فیلم بنگلادش ـ ۱۳۸۳
مهندس خاکپور که قرار است معاون وزیر شود، طی حادثه ای ساختگی مصدوم و به بیمارستان دی در تهران منتقل می شود. دوست او مهندس محمود بصیرت از زنجان برای ملاقات وی به تهران می آید و با پرستار بیمارستان، سیما ریاحی، آشنا می شود. مرد که زندگی خانوادگی آرامی را در کنار همسرش ترانه و دو فرزندش دارد به سیما علاقه مند شده و او را صیغهٔ خود می کند اما به مرور زمان رابطه آن ها دستخوش تغییر شده و اتفاقات ناخوشایندی را برای هر دویشان ایجاد می کند.
محمود دچار عذاب وجدان می شود و به علاوه سرزنش مهندس خاک پور روی او اثر می گذارد و از این رو در صدد اتمام رابطه با سیما بر می آید؛ این در حالی اتفاق می افتد که سیما به محمود علاقه مند شده و برای جلب عشق او چادر سر می کند، غذای خانگی می پزد و حتی از محمود درخواست می کند که به او نماز خواندن یاد دهد. اما محمود در ترک سیما مصمم است و وقتی سیما به خانه می آید تا با او شام بخورد با دسته گلی از محمود در کنار سکه های معهود در مهریه اش مواجه می شود و در نهایت پیغام تلفنی محمود مبنی بر این که دیگر تمایلی به ادامه ارتباط با او را ندارد او را از ماجرا آگاه می کند.
محمود که پیشتر به دلیل مصدومیت مهندس خاکپور مدیر عامل کارخانه شده، پس از انتخاب خاکپور به معاونت وزارتخانه جای پایش در کارخانه محکم می شود و حتی مذاکراتی را با خارج نشینانی که پیشتر قصد خرید کارخانه را داشتند انجام می دهد. در این اثنا سیما پیوسته در تلاش است تا دوباره او را به سمت خود جلب کند و در نهایت در پارکینگ بیمارستان به محمود دربارهٔ بارداری اش خبر می دهد. واکنش محمود این است که بچه باید سقط شود ولی این در حالی است که سیما می گوید می خواهد بچه را به دنیا بیاورد و از محمود برای او شناسنامه می خواهد… محمود با خشم بدون پاسخ روشنی به سیما محل را ترک می کند و در ادامه با تعقیب سیما متوجه می شود محل زندگی او نه آن آپارتمان مرفه که یکدیگر را در آن ملاقات می کردند، بلکه خانه ای در میدان خراسان است که سیما آن جا با پیرمردی که پدرش است زندگی می کند … سیما با تلفن به خانه محمود و معرفی کردن خودش به عنوان کسی که مهندس بصیرت قرار است برای او ویزای آلمان جور کند فشار بر محمود را افزایش می دهد و کار را به جایی می رساند که هنگامی که محمود در تهران است به همین بهانه به منزل او در شهرستان می رود و با همسر او هم کلام شده و ضمن آن محمود را با جملاتی دو پهلو نزد همسرش پشت تلفن تهدید می کند … محمود نیز اعلام می کند که رابطه شان را برای پدر سیما فاش خواهد کرد. سیما با شنیدن این تهدید هراسان از منزل محمود خارج می شود و به سمت تهران حرکت می کند اما پیش از رسیدن او محمود پدر سیما که کاملاً از ماجرا بی خبر بوده را آگاه می کند و پیرمرد دل شکسته که از قضا غیرت هم در او جوشیده است به سیما اجازه ورود به خانه را نمی دهد و او را تهدید به قتل می کند… سیما به قصد انتقام دوباره به سمت منزل محمود حرکت می کند و در میانه راه از یک پمپ بنزین مقداری بنزین برای آتش افروزی تهیه می کند. در همین بین محمود بی خبر از این مسئله برای جبران عذاب وجدان و دادن خبر مدیرعاملی اش در کارخانه همسرش را بدون بچه ها به صرف شام در تهران می برد و شب خوشی را با هم سپری می کنند. سیما که در منزل محمود مورد پذیرایی برادر شوهر او قرار گرفته از آتش افروزی منصرف شده و با دلی پر از درد آن جا را ترک می کند. محمود در راه بازگشت در حالی که ظاهراً قصد دارد ماجرا را برای همسرش تعریف کند متوجه تصادف خودرویی در جاده می شود که سرنشین آن (به احتمال قریب به یقین سیما) جان داده است محمود سوار بر خودرویش می شود و با حواس پرتی و چهره ای حاکی از شکست با همسرش به راه ادامه می دهد …
نقل قول ها
•