مترادف رعب : بیم، پروا، ترس، جبن، سطوت، صولت، واهمه، وحشت، وهم، هراس، هول، هیبت
برابر پارسی : بیم، هراس، باک، دلهره، ترس
terror, fear, dread, intimidation, fright, fearfulness
دهشت , ترس , خوف , وحشت , مورمور , بيزاري , اضطراب و ترس ناگهاني , هراس , وحشت زده کردن , در بيم و هراس انداختن
بیم، پروا، ترس، جبن، سطوت، صولت، واهمه، وحشت، وهم، هراس، هول، هیبت
ترس، بیم، خوف، هراس
رعب . [ رَ ] (ع اِ) افسون از سحر و جز آن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج )(از اقرب الموارد). || وعده ٔ بد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). وعید. (اقرب الموارد). || عذاب . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سخن عربی دارای سجع. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
رعب . [ رَ ع ِ ] (ع اِ) جایی که از آنجا کبوتران موسوم به راعبی را می آورند. (ناظم الاطباء).
رعب . [ رَ] (ع مص ) یا رُعب . ترسیدن و فزع کردن . (ناظم الاطباء). ترسیدن . (از اقرب الموارد). رُعب . (اقرب الموارد). رجوع به رُعب شود. || ترسانیدن کسی را، و آن کس را مرعوب و رعیب گویند. (از اقرب الموارد). || پرکردن حوض را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). پر کردن حوض یا ظرف را. (از اقرب الموارد). پر کردن . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ). || بانگ کردن کبوتر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بریدن کوهان و جز آن ؛ رعب السنام و غیره . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || شکستن جای پیکان نشاندن تیر را؛ رعب السهم رعباً. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || شکستن ترس و رعب کسی را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سحر و افسون آوردن کاهن . (از اقرب الموارد).
رعب . [ رُ ] (ع مص ) یا رَعب . مصدر به معنی رَعب . (ناظم الاطباء). ترسا شدن . (تاج المصادر بیهقی ). ترسیدن . (از اقرب الموارد). || ترسانیدن . (دهار) (از اقرب الموارد). رجوع به رُعُب و رَعب در معنی مصدری شود.
رعب . [ رُ ع ُ ] (ع اِ) یا رُعب . ترس و بیم . (ناظم الاطباء). ترس . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رُعب . (اقرب الموارد). رجوع به رُعب در معنی اسمی شود. || رُعظ. (اقرب الموارد). رجوع به رعظ و رُعب شود.
رعب . [ رُ ع ُ ] (ع مص ) ترسانیدن . گویند: رعبته ؛ ای فزعته و نگویند ارعبته . (منتهی الارب ). ترسانیدن . (آنندراج ). || ترسیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به رُعب و رَعب شود.
سنایی .
سعدی .
ترس