کلمه جو
صفحه اصلی

روبند


مترادف روبند : برقع، غشا، ماسک، نقاب

فارسی به انگلیسی

domino, hood, mask, visor


hood, mask, visor, guise, veil, domino

فارسی به عربی

قناع

مترادف و متضاد

mask (اسم)
بالماسکه، شادمانی، ماسک، لفافه، نقاب، روبند، پوشانه

فرهنگ فارسی

روبنده، نقاب، درقدیم زنان چهره رامی پوشاندند
( اسم ) ۱ - پارچهای که زنان به وسیله آن صورت خود را پوشانند روی بند نقاب . ۲ - پنام .

فرهنگ معین

(بَ ) (اِمر. ) پارچه ای که زنان به وسیلة آن صورت خود را پوشانند.

لغت نامه دهخدا

روبند. [ ب َ ] ( اِ مرکب ) نقاب. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). پارچه ای که زنان در بیرون خانه بر رواندازند. ( فرهنگ نظام ). پارچه سفیدی مربعمستطیل که میان آن را از یک طرف مشبک کرده اند و زنان جهت رو گرفتن آن را بر روی بندند به نحوی که قطعه مشبک محاذی چشمها واقع شود تا مانع از دیدن نگردد. ( از ناظم الاطباء ). چیزی که زنان بر رو اندازند و نقاب نیز گویند و بزبان بغداد [ کذا ] پیچه خوانند و آن چیزی [ است ] که از موی دم اسبان بافند و زنان بر رو کشند. ( لغت محلی شوشتر نسخه خطی ). و صاحب قاموس کتاب مقدس آرد: پوششی بود که زنان مصری آن را برای حفظ صورت خوداستعمال میکردند و دور نیست که همان روبندی باشد که اکنون در مشرق معمول است - انتهی. پارچه سپید و درازی که زنان در مقابل روی می انداختند و محاذی چشمان چشمه های ریزی داشت که بوسیله آنها میدیدند. ( یادداشت مؤلف ). روبنده. روی بند. برقع. شب پوش :
رفت جوحی چادر و روبند ساخت
در میان آن نهان شد ناشناخت.
مولوی.
دل زمعجر روبند گوش داشت دانستم
چشم بند زردوزی می برد به پیشانی.
نظام قاری ( دیوان البسه ص 114 ).
و رجوع به روبنده و روی بند شود.

فرهنگ عمید

روبنده#NAME?


= روبنده

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] روبند پارچه مستطیل شکلی است که پوشاننده چهره زن می باشد.به آن نقاب نیز گفته می شود.از آن به مناسبت در باب صلات و حج نام برده‏ اند.
۱. ↑ مدارک الأحکام ج۳، ص۲۰۷.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۱۵۴.
...

جدول کلمات

یاشماق

پیشنهاد کاربران

برقع، غشا، ماسک، نقاب


نقاب

پنام


کلمات دیگر: