کلمه جو
صفحه اصلی

درمزار

لغت نامه دهخدا

درمزار. [ دَ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهریاری بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری واقع در 40 هزارگزی شمال خاور کیاسر. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


درمزار. [ دَ م َ ] (اِخ )دهی است مرکز بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت واقع در 130 هزارگزی شهرستان جیرفت و سر راه فرعی واین به ساردوئیه ، با 110 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن فرعی است . این ده ادارات دارائی ، بخشداری ، دفتر اسناد و آمار، بهداری ، پست خانه و 10 باب دکان و زیارتگاهی بنام سیداحمد دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


درمزار. [ دَ م َ ] ( اِخ )دهی است مرکز بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت واقع در 130 هزارگزی شهرستان جیرفت و سر راه فرعی واین به ساردوئیه ، با 110 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن فرعی است. این ده ادارات دارائی ، بخشداری ، دفتر اسناد و آمار، بهداری ، پست خانه و 10 باب دکان و زیارتگاهی بنام سیداحمد دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

درمزار. [ دَ م َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهریاری بخش چهاردانگه شهرستان ساری واقع در 40 هزارگزی شمال خاور کیاسر. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

دانشنامه عمومی

درمزار، روستایی است از توابع بخش هزارجریب شهرستان نکا در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان زارم رود قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۱ نفر (۳۱خانوار) بوده است.

گویش مازنی

/dar mezaar/ از توابع دهستان چهاردانگه ی شهریاری بهشهر


کلمات دیگر: