کلمه جو
صفحه اصلی

هجویری

فرهنگ فارسی

منسوب به هجویر که محله ایست در غزنین

لغت نامه دهخدا

هجویری . [ هَُ ] (اِخ ) ابوسعید...، همان کسی است که ابوالحسن علی بن عثمان هجویری کتاب کشف المحجوب خود را در پاسخ سؤال وی تألیف کرده است . رجوع به مقدمه ٔ کشف المحجوب چ تهران ص 51 شود.


هجویری . [ هَُ ] (اِخ ) علی بن عثمان بن علی الجلابی الهجویری الغزنوی ، مکنی به ابوالحسن از عرفای قرن پنجم هجری است . نسبت وی به غزنین از مشرق خراسان است . وی در بعض علوم شاگرد ابوالعباس شقانی بوده و در طریقت از ابوالفضل محمدبن حسن ختلی پیروی میکرده و ابوالفضل خود از مریدان ابوالحسن بصری بوده است . هجویری با سه واسطه پیرو طریقت جنید است . مشکلات خود را با شیخ المشایخ ابوالقاسم گرگانی در میان میگذشت . او راست : 1- کشف المحجوب که از مآخذ بسیار معتبر تصوف و عرفان و از مفیدترین کتاب های تصوف اسلامی است و این کتاب به خواهش ابوسعید هجویری در پاسخ پرسشهای او تألیف شده است . 2- دیوان شعر که چیزی از آن برجای نیست فقط در آغاز کشف المحجوب از انتحال آن گفتگو کرده است .3- کتاب فنا و بقا که آنهم در مذهب تصوف بوده و برجای نمانده است . 4- اسراب الخرق و الملونات . هجویری گوید: «مرا اندر این معنی کتابی است مفرد که نام آن اسرار الخرق و الملونات است و نسخه ٔ آن مرید را باید». این کتاب نیز در دست نیست . 5- الرعایة بحقوق اﷲ تعالی . 6- کتاب البیان لاهل العیان . 7- منهاج الدین . 8- نحو القلوب . 9- ایمان . 10- فرق فرق . در موضعی از کتاب کشف المحجوب اشاره می کند که وی رسالات و کتبی داشته و دیگران آنها را به نام خود کرده اند و چندین بار به این مسأله اشاره کرده است . با توجه به زمان مشایخ و معاصران او، هجویری را باید از عرفای قرن پنجم هجری دانست . (نقل به اختصار و اندک تصرف از ترجمه ٔ مقدمه ٔ ژوکوفسکی بر کشف المحجوب ). رجوع بدان مقدمه و نیز رجوع به علی جلایی شود.


هجویری. [ هَُ ] ( ص نسبی ) منسوب به هجویر که محله ای است در غزنین. رجوع به هجویر شود.

هجویری. [ هَُ ] ( اِخ ) علی بن عثمان بن علی الجلابی الهجویری الغزنوی ، مکنی به ابوالحسن از عرفای قرن پنجم هجری است. نسبت وی به غزنین از مشرق خراسان است. وی در بعض علوم شاگرد ابوالعباس شقانی بوده و در طریقت از ابوالفضل محمدبن حسن ختلی پیروی میکرده و ابوالفضل خود از مریدان ابوالحسن بصری بوده است. هجویری با سه واسطه پیرو طریقت جنید است. مشکلات خود را با شیخ المشایخ ابوالقاسم گرگانی در میان میگذشت. او راست : 1- کشف المحجوب که از مآخذ بسیار معتبر تصوف و عرفان و از مفیدترین کتاب های تصوف اسلامی است و این کتاب به خواهش ابوسعید هجویری در پاسخ پرسشهای او تألیف شده است. 2- دیوان شعر که چیزی از آن برجای نیست فقط در آغاز کشف المحجوب از انتحال آن گفتگو کرده است.3- کتاب فنا و بقا که آنهم در مذهب تصوف بوده و برجای نمانده است. 4- اسراب الخرق و الملونات. هجویری گوید: «مرا اندر این معنی کتابی است مفرد که نام آن اسرار الخرق و الملونات است و نسخه آن مرید را باید». این کتاب نیز در دست نیست. 5- الرعایة بحقوق اﷲ تعالی. 6- کتاب البیان لاهل العیان. 7- منهاج الدین. 8- نحو القلوب. 9- ایمان. 10- فرق فرق. در موضعی از کتاب کشف المحجوب اشاره می کند که وی رسالات و کتبی داشته و دیگران آنها را به نام خود کرده اند و چندین بار به این مسأله اشاره کرده است. با توجه به زمان مشایخ و معاصران او، هجویری را باید از عرفای قرن پنجم هجری دانست. ( نقل به اختصار و اندک تصرف از ترجمه مقدمه ژوکوفسکی بر کشف المحجوب ). رجوع بدان مقدمه و نیز رجوع به علی جلایی شود.

هجویری. [ هَُ ] ( اِخ ) ابوسعید...، همان کسی است که ابوالحسن علی بن عثمان هجویری کتاب کشف المحجوب خود را در پاسخ سؤال وی تألیف کرده است. رجوع به مقدمه کشف المحجوب چ تهران ص 51 شود.

هجویری . [ هَُ ] (ص نسبی ) منسوب به هجویر که محله ای است در غزنین . رجوع به هجویر شود.


دانشنامه عمومی

علی بن عثمان بن علی جلابی هُجویری غَزنَوی ملقب به داتا گَنج بَخش از عارفان سدهٔ پنجم هجری قمری است.او اهل غزنه در مشرق خراسان بود. در فراگیری برخی از علوم شاگرد ابوالعباس شقانی بوده است. ولی در طریقت پیرو ابوالفضل محمد بن حسن ختلی بوده است. در حالی که ابوالفضل ختلی خود از مریدان ابوالحسن بصری بوده است.از سال تولد و مرگ وی اطلاعات چندانی در دست نیست.
کشف المحجوب، که می توان آن را از منابع بسیار معتبر در مورد عرفان و تصوف به شمار آورد. این کتاب بنا بر درخواست ابوسعید هجویری برای پاسخ به پرسش هایش نگاشته شد.
دیوان شعری که نشانه ای از آن باقی نمانده است ولی در ابتدای کشف المحجوب اشاره به انتحال آن شده است.
کتاب فنا و بقا که در مورد تصوف بوده ولی این کتاب نیز از بین رفته است.
کتاب اسراب الخرق والملونات. این کتاب نیز در دسترس نیست.
الرعایت به حقوق الله تعالی
کتاب البیان لاهل العیان
منهاج الدین
نحوالقلوب
ایمان
فرق فرق
هجویری احتمالاً در غزنه (هجویر، از محله های غزنه) تولد یافت. اصل وی از غزنین است و جلاب و هجویر نام دو محل از محله های غزنین می باشند. او از رجال معروف به علم و معرفت و طریقت است. خاندان او در غزنین از مردان راه حق بوده و مسجد و منبر داشته اند. امام قشیری از استادان وی بود و هجویری با او آشنایی تمام داشت. وی با بسیاری از استادان طریقت مانند شیخ ابوالقاسم عبدالکریم قشیری و شیخ ابوسعید ابوالخیر و شیخ ابو علی فارمدی (فریومدی) و دیگر بزرگان و محدثان ملاقات کرده و هم صحبت بوده است. «ابوالفضل محمدبن المحسن الختلی»، مرشد او بود، و او پیرو مذهب جنید بوده است. سپس به سیاحت و حج رفته و ملازم شیخ ابوالعباس احمد بن محمد اشقانی گردیده و از وی پاره ای از علوم را آموخت.
پس از تکمیل تحصیلات خویش، چنانکه عادت مشایخ قدیم تصوف بود به سیر آفاق و انفس پرداخت و به شام، عراق، آذربایجان، طبرستان، خوزستان، کرمان، خراسان و ماوراءالنهر سفر کرد و بسیاری از مشایخ عصر خود را دید.او چهل سال در سفر بوده است و همچون پیر خویش از تظاهر و از لباس و رسوم تصوف که آن را در زمانه خود نشانه ریا می شمرد، بیزار بود.
نسبت به زناشویی نظر خوشی نداشت. به امر پیر خود، به جانشینی شیخ حسین زنجانی، به لاهور (در پاکستان غربی کنونی) آمد. در این هنگام پادشاهی غزنویان رو به تجزیه نهاده و در غزنه رشته زندگی از هم گسیخته بود. ظاهراً هجویری لاهور را موافق طبع نیافت، و خود او گوید که: «من اندر دیار هند، اندر میان ناجنسان گرفتار مانده بودم.»روزها درس می داد و شبها به مریدان حقایق طریقت می آموخت. عده کثیری از مردم اطراف را به دین اسلام درآورد. در کتاب کشف المحجوب نقل کرده است که دیوان اشعار و کتاب منهاج الدین تألیف او را گرفته و بنام خود کرده اند، و از خدا خواسته است که نام سارق دیوان و کتاب را از دیوان طلاب درگاه خود پاک گرداند.یگانه تألیف معتبری که از او برجای مانده کتاب کشف المحجوب است و آن نخستین نوشته مهم فارسی در تصوف است که علاوه بر بحث در حقیقت و معنای تصوف و شرح الفاظ و اصطلاحات و آداب و رسوم و فرقه های آن، احوال و مذاهب عده زیادی از مشایخ تصوف را در بر دارد. این کتاب، کتابی جامع و پر مغز به نثر خوش و بی حشو و زواید و تکلف است.

نقل قول ها

علی بن عثمان هُجویری (۱۰۰۹–۱۰۷۲م) صوفی و فقیه ایرانی در سدهٔ یازدهم بود.
• «و بدان که علم بسیار است و عمر کوتاه، و آموختن جملهٔ علوم بر مردم فریضه نه… و از عوام گروهی دیدم که علم را بر عمل فضل نهادند، و گروهی عمل را بر علم و این هر دو باطل است؛ از آن که عمل بی علم عمل نباشد. عمل آنگاه عمل گردد که موصول علم باشد تا بنده بدان مر ثواب حق را متوجه گردد.»• «بدان که اندر شریعت و طریقت مر رقص را هیچ اصلی نیست؛ از آنچه آن لهو بود به اتفاق همه عقلا چون به جد باشد و چون به هزل بود لغوی و هیچ کس از مشایخ آن رانستوده است و اندر آن غلو نکرده. وهر اثر که اهل حشو اندر آن بیارند، آن همه باطل بود و چون حرکات وجدی و معاملات اهل تواجد بدان مانند بوده است، گروهی از اهل هزل بدان تقلید کرده اند و اندر آن غالی شده و از آن مذهبی ساخته و من دیدم از عوام گروهی می پنداشتند که مذهب تصوّف جز این نیست، آن بر دست گرفتند؛ و گروهی اصل آن را منکر شدند.»


کلمات دیگر: