کلمه جو
صفحه اصلی

هیئت


مترادف هیئت : حالت، نهاد، وضع، ریخت، شکل، صورت، ظاهر، قیافه، نشان

برابر پارسی : انجمن، دسته، ریخت، گروه

فارسی به انگلیسی

figure, form, aspect, body of men, board, council


figure, form, aspect, body of men, board, council, party, astronomy, carriage, commission, panel, gestalt

board, carriage, commission, council, form, panel


فرهنگ اسم ها

اسم: هیئت (پسر) (عربی)
معنی: شکل، ساختار و صورت ظاهری هر چیز یا هر کس

مترادف و متضاد

حالت، نهاد، وضع


ریخت، شکل، شکل، صورت، ظاهر، قیافه


نشان


۱. حالت، نهاد، وضع
۲. ریخت، شکل، شکل، صورت، ظاهر، قیافه
۳. نشان


format (اسم)
قطع، هیئت، نسبت، قالب، اندازه شکل

commission (اسم)
انجام، ماموریت، حکم، هیئت، تصدی، فرمان، حق العمل، کمیسیون، حق کمیسیون

physique (اسم)
ترکیب، ساختمان بدن، هیئت، هیکل، سازمان بدن

corps (اسم)
سپاه، لشکر، گروه، دسته، هیئت

astronomy (اسم)
ستاره شناسی، علم نجوم، هیئت، علم هیئت، فلکیات

configuration (اسم)
ترتیب، هیئت، پیکر بندی، شکل، پیگربندی، قواره، وضعیت یا موقعیت

hue (اسم)
نما، صورت، هیئت، فریاد، رنگ، چرده، شکل، تصویر

attitude (اسم)
هیئت، گرایش، طرز برخورد، حالت، روش و رفتار

panel (اسم)
هیئت، قطعه، تابلو، تشک، قاب عکس، صفحه هیئت، قاب سقف، نقاشی بروی تخته، نقوش حاشیه دار کتاب، اعضای هیئت منصفه، قطعه مستطیلی شکل، عرق گیر

staff (اسم)
تیر، هیئت، چوب پرچم، پرسنل، کارکنان، کارمندان، چوبه، اعضاء، چوب بلند، افسران و صاحب منصبان

فرهنگ فارسی

حال وشکل وصورت، کیفیت وشکل وصورت چیزی، عده ودسته، هیئات جمع، علم هیئت:علمی که درباره ستارگان بحث، میکند، ستاره شناسی

فرهنگ معین

(هَ ئَ ) [ ع . هیئة ] (اِ. ) ۱ - شکل ، صورت ، حال ، کیفیت . ۲ - علم نجوم .

فرهنگ عمید

۱. کیفیت، شکل، و صورت چیزی، حال، شکل، صورت.
۲. عده و دسته ای از مردم.
۳. (نجوم ) علمی که دربارۀ ستارگان بحث می کند، ستاره شناسی.
* هیئت دیپلماتیک: تمام سفیران و اعضای سفارتخانه ها در پایتخت یک کشور، کوردیپلماتیک.
* هیئت منصفه: (حقوق ) گروهی که طبق قانون در دادگاه حاضر شده و پس از مشاهدۀ جریان دادرسی به بی گناهی یا گناهکار بودن متهم رٲی می دهند.

۱. کیفیت، شکل، و صورت چیزی؛ حال؛ شکل؛ صورت.
۲. عده و دسته‌ای از مردم.
۳. (نجوم) علمی که دربارۀ ستارگان بحث می‌کند؛ ستاره‌شناسی.
⟨ هیئت ‌دیپلماتیک: تمام سفیران و اعضای سفارتخانه‌ها در پایتخت یک کشور؛ کوردیپلماتیک.
⟨ هیئت منصفه: (حقوق) گروهی که طبق قانون در دادگاه حاضر شده و پس از مشاهدۀ جریان دادرسی به بی‌گناهی یا گناهکار بودن متهم رٲی می‌دهند.


دانشنامه عمومی

علم هیئت یا علم فلک، نجوم سنتی است که بیشتر به مطالعه حرکات و جایگاه اجرام فلکی می پردازد. علم هیئت در حکمت قدیم از شاخه حکمت نظری و ریاضیات است. ریاضیات در حکمت نظری مشتمل حسب، هندسه، هیئت و موسیقی می باشد. حکمت نظری شامل بر حکمت الهی، ریاضیات و طبیعیات می باشد. این علم در حکمت شامل ستاره شناسی استدلالی و برهانی می باشد.
دوایر عظیمه
این علم از نظر ابن خلدون اینگونه تعریف شده است:«علم هیئت، علمی است که از حرکات کواکب ثابته (و به چشم دیدنی) و کواکب متحرکه و متحیره (قمر، عطارد، زهره، مریخ، مشتری، زحل) بحث می‏ کند و از روی این حرکات، و به طرق هندسی، بر اشکال و اوضاع افلاک استدلال می‏ کنند و از فروع آن علم ازیاج یا دانش زیج هاست»
علم هیئت دانشی قدیمی است که با نجوم کروی بیشترین اشتراک موضوعی دارد. تفاوت علم هیئت با نجوم کروی غالباً در اهداف علمی، اصطلاحات و شیوه های استدلال می باشد و در نتایج و موضوعات تا حدود زیادی همسان هستند.
علم یاد شده گرچه مدتی است رونق خود را در حوزه های علوم دینی از دست داده، ولی در سابق همیشه یکی از علوم رایج و رسمی حوزه ها بوده است و کتاب هایی به عنوان کتب درسی، در سه سطح بدایات و متوسطات و نهایات، در این فن تدریس می شدند که اهم آنها عبارتند از:

فرهنگ فارسی ساره

دسته، ریخت، گروه


فرهنگستان زبان و ادب

[روان شناسی] ← گشتالت

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از کتاب فرهنگ عاشورا است
نوعی تشکل مذهبی، بر محور عزاداری برای سیدالشهدا و ائمه اطهار علیهم السلام.
مجموعه هایی از مردم هر محله، در شهرها یا روستاها که برای سوگواری و روضه خوانی نسبت به امام حسین علیه السلام به ویژه در ایام عاشورا تشکیل می شود.
هیئت، سنتی دیرپا و مردمی است و با بودجه علاقه مندان به امام حسین علیه السلام تشکیل می یابد. در طول سال هم فعالیت می کند و جلسات هیئت برگزار می گردد. اما روز عاشورا، برای سینه زنی و عزاداری از حسینیه یا محله بیرون می آیند و به حرمها و امامزاده ها و تکیه ها می روند.
هر هیئت، نام خاص و پرچم و علامت ویژه دارد. هیئت های عزاداری، گاهی متوسلین به یکی از ائمه یا شهدای کربلا هستند. هیئت، که نوعی سوگواری گروهی است، در قدیم هم رایج بوده و شیعیان به صورت جمعی نوحه خوان و با تشکیلات طعام، به زیارت قبر امام حسین علیه السلام می رفتند.
امام صادق علیه السلام به فائد حناط که خبر این گونه زیارت های جمعی را باز می گفت، فرمود: هر کس قبر حسین علیه السلام را زیارت کند، در حالی که به حق او آشنا باشد، خداوند گناهان گذشته و آینده او را می آمرزد.
جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.

پیشنهاد کاربران

آخیش دیگه نمی خواد دیکشنری فارسیو نگاه کنم

کمیسیون

واژۀ هیئت عربی و به معنی شـکل و صورت چیزی و نیز به معنی عـده و دسـته ای از مردم است. جمع هیئت نیز هیأت اسـت و نباید یکی را به جای دیگری به کار برد.

Corps
Party
Procession

اگه هیئتی مثل هیئتای محرم مد نظرمون باشه باید از procession استفاده کنیم

به معنیه دسته ی مردمی هم میشه گفت همون میگیم هیئت عزاداری امام حسین


کلمات دیگر: