کلمه جو
صفحه اصلی

دروان

فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از دهستان افشار بخش اسد آباد شهرستان همدان واقع در ۲۵ هزار گزی جنوب باختری اسد آباد و یک هزار گزی گاو گدار
( اسم ) ۱ - آنکه دم در خانه بزرگان نگهبانی دهد نگهبان در حاجب قاپوچی . ۲ - حارس نگهبان . یا دربان فلک ۱ - آفتاب . ۲ - ماه .

لغت نامه دهخدا

دروان . [ دِ رَ ] (نف ، ق ) در حال دِرو. (یادداشت مرحوم دهخدا). در حال درو کردن .


دروان . [ دَرْ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان واقع در 25 هزارگزی جنوب باختری اسدآباد و یک هزارگزی گاوگدار. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


دروان . [ دَرْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برغان بخش کرج شهرستان تهران واقع در 32 هزارگزی شمال کرج ، با 1026 تن سکنه . آب آن از رود محلی و چشمه سار تأمین می شود و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


دروان . [ دَرْ ] (ص مرکب ) دربان .حاجب . بواب . (آنندراج ). پاسبان در. (ناظم الاطباء).


دروان . [ دَرْ ] (ع اِ) بچه ٔ کفتار از ماده گرگ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).


دروان. [ دَرْ ] ( ع اِ ) بچه کفتار از ماده گرگ. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

دروان. [ دَرْ ] ( ص مرکب ) دربان.حاجب. بواب. ( آنندراج ). پاسبان در. ( ناظم الاطباء ).

دروان. [ دِ رَ ] ( نف ، ق ) در حال دِرو. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). در حال درو کردن.

دروان. [ دَرْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان برغان بخش کرج شهرستان تهران واقع در 32 هزارگزی شمال کرج ، با 1026 تن سکنه. آب آن از رود محلی و چشمه سار تأمین می شود و راه آن ماشین رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

دروان. [ دَرْ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان واقع در 25 هزارگزی جنوب باختری اسدآباد و یک هزارگزی گاوگدار. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ عمید

= دربان

دربان#NAME?


دانشنامه عمومی

روستای دروان روستای زیبا و ییلاقی دروان از توابع بخش مرکزی شهرستان کرج و استان البرز می باشد.
موقعیت روستای دروان در ویکی مپیا :
این روستا در 22 کیلومتری شمال غربی کرج قرار گرفته است. جاده روستای دروان از منطقه باغستان کرج آغاز میگردد و پس از عبور از روستاهای آتشگاه، نوجان و خوارس به این روستای زیبا می رسد.
برخی معتقدند علت نامگذاری این روستا وجود دو رودخانه بزرگ (گت روخانه) و رودخانه کوچک (خورد روخانه) میباشد و نام روستا از ترکیب "دو" و "روان" تشکیل شده است که با ترکیب این دو واژه، دروان خوانده می شود.
اهالی روستا زبان تاتی را با گویشی نزدیک به طالقانی صحبت می کنند.

گویش مازنی

/dar vaan/ دربان

پیشنهاد کاربران

دور چیزی که وان حمام است گنج گم شده


کلمات دیگر: