کلمه جو
صفحه اصلی

وهمیات

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) جمع وهمیه امور موهوم : و اما مقدمات و همیات و مشبهات .

لغت نامه دهخدا

وهمیات. [ وَ می یا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ وهمیة. قضایای دروغی است که وهم در آنها به امور غیرمحسوس حکم میکند، مثل حکم به اینکه ماوراء این عالم فضایی است لایتناهی ̍ و قیاس مرکب از وهمیات را سفسطه نامند. ( از تعریفات سید جرجانی ). رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و اساس الاقتباس شود.

دانشنامه آزاد فارسی

وَهْمیّات (منطق)
در اصطلاح منطق، قضیه هایی که از قّوۀ وهم سرچشمه می گیرند و قّوۀ وهم موجب باورداشتن آن ها می شود و با آن که برخی از منطق دانان وهمّیات را قضایا یا مقدمات باطل می دانند، امّا وهّمیات همواره و همیشه باطل و نادرست نیستند و می توان آن ها را به درست و نادرست یا صادق و کاذب تقسیم کرد: ۱. وهّمیات درست (صادق)، عبارت اند از پاره ای احکام عقل که بر محسوسات مبتنی است، مثل این حکم که «دو جسم دارای یک مکان نیستند» که وهم آن را می پذیرد و درست هم هست. ۲. وهمّیات نادرست (کاذب)، احکامی که وهم از دریافت های عقلانی مبتنی بر امور غیرمحسوس صادر می کند و چون وهم تابع محسوسات است، همین امر به صدور حکمی کاذب منجر می گردد، مثل این حکم که «هر موجودی در مکان است».

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] وهمیّات ، یکی از اصطلاحات علم منطق بوده و به معنای قضایائی است که قوه وهم موجب اعتقاد بدانها می شود.
قضایائی که قوه وهم موجب اعتقاد بدانها می شود مانند «هرموجودی متحیّز است»، «هرموجودی دارای جهت است».
احکام قوه وهمیه
وهم در احکام خود تابع محسوسات است و هرگز خلاف آن را القاء نمی کند. بنابراین وقتی احکام عقل مبتنی بر محسوسات و موافق با آن باشد، وهم آن را می پذیرد. اما وقتی عقل به چیزی برخلاف حس می رسد، وهم از قبول آن سرباز می زند. بنابراین همه وهمیات باطل نیست. چنانکه مثلا قوه وهم حکم می کند که «دو جسم نمی توانند در یک مکان باشند» و نیز «یک جسم ممکن نیست در دو مکان باشد. «قدرت وهمیات در ذهن بسیار شدید است. و وهمیات کاذب با اینکه به وسیله عقل ابطال می شوند، از وهم زایل نمی گردند. و بهمین جهت در بادی امر از اوّلیات عقلی بازشناخته نمی شوند، و با آنها مشتبه می گردند».
ابن سینا، حسین بن عبدالله، النجاة، ص۱۱۶.
۱. ↑ ابن سینا، حسین بن عبدالله، النجاة، ص۱۱۶.
...


کلمات دیگر: