کلمه جو
صفحه اصلی

تذییل

فارسی به انگلیسی

furnishing with an appendix


عربی به فارسی

حاشيه نويسي , ضميمه , پيوست , دستگاه فرعي


فرهنگ فارسی

ذیل دادن، ذیل نویسی کردن، دامن دارکردن
۱- ( مصدر ) دراز دامن کردن دامن فرو هشتن دامن دار کردن . ۲- مطلبی را در ذیل صفح. کتاب نوشتن . ۳- ( اسم ) ذیل نویسی . جمع : تذلیلات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ا - دامن دار کردن . ۲ - مطلبی را در پایین صفحة کتاب نوشتن .

لغت نامه دهخدا

تذییل. [ت َذْ ] ( ع مص ) درازدامن کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). چیزی را دامن چیزی کردن. ( آنندراج ). || نوشتن در ذیل صحیفه علاوه بر آنچه در آن هست. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || ( اِ ) آنچه پس از تمام کردن کتابی در تکمیل یا توضیح آن نویسند. ذیل. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). ضمیمه. ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) ( اصطلاح معانی ) تعقیب جمله ای است بجمله دیگر که مشتمل باشد بر معنی جمله اولی برای تأکید منطوق یا مفهوم آن ، اول چنانکه در آیه شریفه ٔ: و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقاً . جمله اخیره بمعنی جمله ماقبلش و تأکید منطوق آن است ، چنانکه در بیت ناصرخسرو علوی :
بازِ جهان تیزپرّ و خلق شکار است
بازِ جهان را بجز شکار چه کار است ؟
دوم چنانکه در قول نابغه ذبیانی :
و لست بمستبق اخاً لاتلمّه
علی شعث ای الرجال المهذب.
جمله اولی دلالت می کند از روی مفهوم بر اینکه برادر مهذب نیست.و از قبیل اول است این شعر:
مریز خون من ای بت بروزگار خزان
مساعدت کن با من بریز خون رزان
چو هست خون رزان قصد خون من چه کنی
که غم فزاید از این و طرب فزاید از آن.
و از قبیل دوم است قول مولوی :
پس بد مطلق نباشد در جهان
بد بنسبت باشد این را هم بدان.
( از هنجار گفتار صص 135- 136 ).
و رجوع به تعریفات جرجانی و کشاف اصطلاحات الفنون شود.

فرهنگ عمید

۱. ذیل دادن، ذیل نویسی کردن، نوشتن مطلبی در پایین صفحۀ کتاب.
۲. [قدیمی] دامن دار کردن، جامه را درازدامن کردن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تذییل، ذکر جمله مستقل در ادامه کلامی تام، به منظور تقریر و تکمیل آن؛ از فنون بلاغت است.
یکی از اسلوب های بلاغی و بدیعی قرآن که از انواع «اطناب به زیاده» شمرده شده «تذییل» است.
معنای لغوی و اصطلاحی
«تذییل» مصدر باب تفعیل از ریشه «ذیل» به معنای چیزی را ذیل چیز دیگر قراردادن، و در اصطلاح به این معنا است که پس از اتمام کلام، جمله ای مستقل به معنای همان کلام اول آورده شود تا منطوق یا مفهوم کلام، محقق شود و برای کسی که معنا را فهمیده است تقریر و تکمیل، و برای کسی که نفهمیده، آشکار و روشن شود؛
← مثال
۱. ↑ سبا/سوره۳۴، آیه۱۷.
...

پیشنهاد کاربران

تذییل : پَی آورد، گونه ای از فراخی در سخن .
دکتر کزازی واژه ی "پی آورد" را در نوشته های خود به جای" تذییل" بکار برده است.
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۴۴.


کلمات دیگر: