کلمه جو
صفحه اصلی

خمسه

فارسی به انگلیسی

pentad, quintlet

عربی به فارسی

عدد پنج , پنجگانه


فرهنگ فارسی

پنج، عددپنج، پنجه دزدیده، خمسه متحیره
( اسم ) ۱ - پنج . ۲ - پنج انشگشت . یا خمس. متحیره . عطارد و زهره و مریخ و مشتری و زحل پنج بیچاره . یا خمس. مسترقه . پنج. دزدیده . یا خمس. مفرده . کلیات پنجگانه : جنس و نوع و فصل و خاصه و عرض عام .
درهمی که وزن ده دانه آن پنج مثقال بوده است .

فرهنگ معین

(خَ ) [ ع . خمسة ] (اِ. ) ۱ - پنج . ۲ - پنج انگشت . مسترقه .

لغت نامه دهخدا

( خمسة ) خمسة. [ خ َ س َ ] ( ع عدد، ص ، اِ ) پنج. خمس. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). اگر معدود مذکر باشد «خمس » با «تاء» تأنیث و اگر مؤنث باشد بدون «تاء» تأنیث می آید.

خمسة. [ خ َ س َ ] ( ع اِ ) درهمی که وزن ده دانه آن پنج مثقال بوده است. ( مفاتیح العلوم ).

خمسة. [ خ َ س َ ] (ع اِ) درهمی که وزن ده دانه ٔ آن پنج مثقال بوده است . (مفاتیح العلوم ).


خمسة. [ خ َ س َ ] (ع عدد، ص ، اِ) پنج . خمس . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). اگر معدود مذکر باشد «خمس » با «تاء» تأنیث و اگر مؤنث باشد بدون «تاء» تأنیث می آید.


فرهنگ عمید

۱. پنج.
۲. پنج گانه: حواس خمسه.
* خمسهٴ متحیره: (نجوم ) [قدیمی، مجاز] عطارد، زهره، مریخ، مشتری، و زحل.
* خمسهٴ مسترقه: [قدیمی، مجاز] = بهیزک

۱. پنج.
۲. پنج‌گانه: حواس خمسه.
⟨ خمسهٴ متحیره: (نجوم) [قدیمی، مجاز] عطارد، زهره، مریخ، مشتری، و زحل.
⟨ خمسهٴ ‌مسترقه: [قدیمی، مجاز] = بهیزک


دانشنامه عمومی

خمسه به معنی پنج تایی یا پنج گانه می تواند به موارد زیر اشاره کند:
علیرضا خمسه، بازیگر تئاتر ، سینما ، تلویزیون ایرانی
اسماعیل سعادتی، نویسنده و مترجم آثار فلسفی
خمسه عنوان عمومی آثار پنج قسمتی از گوینده یا نویسنده ای واحد است که معمولاً به پنج منظومه یا مثنوی اطلاق می شود. مشهورترین آنها خمسه نظامی است. در تاریخ ادبیات فارسی عده ای از شاعران خمسه سرایی کرده یا قصد سرودن خمسه داشته اند، از آن جمله: حسینی قزوینی، هاتفی جامی، (خمسهٔ ناتمام)، اشرف مراغی، روح الامین اصفهانی، میرمحمد اسماعیل ابجدی، امیرخسرو دهلوی و عبدی بیک نویدی.

دانشنامه آزاد فارسی

خَمْسِه
مجموعه ای از پنج ایل ترک و عرب فارس، مرکّب از ایلات اینالو، باصری، بهارلو، عرب، و نفر، مشتمل بر ۴,۷۶۸ خانوار. در فهرست های جدید نام اینالو حذف و نام کردشولی اضافه شده است. این مجموعه ظاهراً به توصیه و تشویق علی اکبرخان قوام الملک و پسرش علی محمدخان قوام الملک و با موافقت دولت ایران برای مقابله با نفوذ فراوان ایلخانان قشقایی تأسیس شد و ریاست عالیۀ آن در اختیار علی محمدخان قوام الملک و اعقابش قرار گرفت. به این ترتیب عملاً ریاست نیمۀ شرقی فارس، که ییلاق و قشلاق ایلات خمسه در آن بود، به دست قوام الملک ها افتاد. این تحول، که برمبنای رقابت میان دو گروه از اعیان و اشراف فارس صورت گرفت، خود مبنای توسعۀ رقابت ها و اختلافات و خصومت های بیشتر میان قشقایی ها و خمسه ای ها شد. بسیاری از حوادث ریز و درشت فارس در طول سال ها بعد، تا انقراض قاجاریه، ناشی از رقابت و قدرت طلبی های ایلخانان قشقایی و سرکردگان ایل خمسه بود. هیچ یک از حکام فارس و همچنین دولت مرکزی، جدا از واکنش های احتمالی سران قشقایی و خمسه، عملی انجام نمی دادند و هر تصمیمی پس از ملاحظۀ منافع و مصالح این دو گروه اتخاذ می شد. ایلات خمسه در جریان انقلاب مشروطیت و حوادث ناشی از تأثیر جنگ جهانی اول در ایران به تبعیت از محمدرضاخان قوام الملک و پسرش حبیب الله خان قوام الملک، در شمار مخالفان انقلاب مشروطیت بودند و نقش مؤثری در سرکوب نهضت آزادی خواهان و ژاندارمری فارس در ۱۳۳۴ق/۱۹۱۵ـ ۱۹۱۶م داشتند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی خَمْسَةِ: پنج
ریشه کلمه:
خمس (۸ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)

جدول کلمات

پنج

پیشنهاد کاربران

درباره اسم قدیم زنجان که خمسه بوده تحقیق کنید و بگید چرا اسمش خسمه بوده
و اکثرا مردم بومی قدیم آنجا به فامیلی هایه خمسه مشهورند

ایل عرب خمسه ساکن استان فارس


کلمات دیگر: