مترادف توافق : آشتی، سازش، سازگاری، هم دلی، موافقت، اتحاد، وفاق، وفق، سازگار شدن، سازش کردن، متفق شدن، متحد شدن
متضاد توافق : مخالفت، ناسازگاری
برابر پارسی : سازش، سازگاری، همآوایی، پسند، هماوایی، هم داستانی
agreement, accession, accord, accordance, arrangement, coincidence, compromise, concert, concord, concordance, concurrence, conformity, consensus, consonance, correspondence, goodwill, harmony, nod, settlement, subscription, sympathy, understanding, unity, yes
mutual agreement, mutual consent, harmony
سازش پذيري , سازگاري , دمسازي , مطابقت
هم اهنگ کردن , موافق کردن , هم اهنگ شدن , متناسب بودن
موافقت
اتحاد، وفاق، وفق
سازگار شدن، سازش کردن، متفق شدن، متحد شدن
۱. آشتی، سازش، سازگاری، همدلی
۲. موافقت
۳. اتحاد، وفاق، وفق
۴. سازگار شدن، سازش کردن، متفق شدن، متحد شدن ≠ مخالفت، ناسازگاری
آشتی، سازش، سازگاری، همدلی ≠ مخالفت، ناسازگاری
هم داستانی، پسند