کلمه جو
صفحه اصلی

رشیدیه

فرهنگ فارسی

نام فرقه از خوارج که منسوبند به رشید نامی

لغت نامه دهخدا

( رشیدیة ) رشیدیة. [ رَ دی ی َ ] ( معرب ، اِ ) نوعی از طعام که رشته گویند. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). رشته. ( مهذب الاسماء ).معرب رشته. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به رشته شود.

رشیدیة. [ رَ دی ی َ ] ( اِخ ) نام قبیله ایست. ( ناظم الاطباء ).
رشیدیه. [ رَ دی ی َ ] ( اِخ ) ناحیه ای بوده در سلطانیه پایتخت اولجایتو که خواجه رشیدالدین فضل اﷲ آن را آباد کرد و مسجد و مدرسه و بیمارستان و ابنیه خیریه و نزدیک هزار خانه در آن ساختند. رجوع به تاریخ ادبی ایران تألیف ادوارد براون ( از سعدی تا جامی ص 81 و 345 ) شود.

رشیدیه. [ رُ ش َ دی ی َ ] ( اِخ ) نام فرقه ای ازخوارج که منسوبند به رشید نامی. ( یادداشت مؤلف ).

رشیدیه . [ رُ ش َ دی ی َ ] (اِخ ) نام فرقه ای ازخوارج که منسوبند به رشید نامی . (یادداشت مؤلف ).


رشیدیة. [ رَ دی ی َ ] (اِخ ) نام قبیله ایست . (ناظم الاطباء).


رشیدیة. [ رَ دی ی َ ] (معرب ، اِ) نوعی از طعام که رشته گویند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). رشته . (مهذب الاسماء).معرب رشته . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به رشته شود.


رشیدیه . [ رَ دی ی َ ] (اِخ ) ناحیه ای بوده در سلطانیه پایتخت اولجایتو که خواجه رشیدالدین فضل اﷲ آن را آباد کرد و مسجد و مدرسه و بیمارستان و ابنیه ٔ خیریه و نزدیک هزار خانه در آن ساختند. رجوع به تاریخ ادبی ایران تألیف ادوارد براون (از سعدی تا جامی ص 81 و 345) شود.


دانشنامه عمومی

رشیدیه، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان تنکابن در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان گلیجان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۷۴ نفر (۱۸۵خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: