مترادف امت : پیرو، خلق، طایفه، گروه، ملت
برابر پارسی : مردم
nation, people, body of believers
جمع : امم
nation, people
کشتن , بيحس کردن , خراب کردن , بديگري واگذار کردن , وقف کردن , مستهلک کردن
پیرو، خلق، طایفه، گروه، ملت
امت . [ اَ ] (ع مص ) اندازه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). اندازه گرفتن . تقدیر. (از اقرب الموارد) (از لسان العرب ). || قصد کردن چیزی را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) بلندی . (ترجمان علامه ترتیب عادل ) (نصاب الصبیان ). جای بلند و پشته های خرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (لسان العرب ). || نشیب و فراز در چیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). پستی و بلندی و اختلاف در چیزی . (از لسان العرب ). و ازآن است قول خداوند: لاتری فیها عوجاً و لا امتاً. (قرآن 107/20) یعنی در آن کجی و پستی و بلندی نمی بینی . (از لسان العرب ) (از منتهی الارب ). || ضعف و سستی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از لسان العرب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ج ، اِمات و اُموت (اقرب الموارد). || طریقه ٔ نیکو. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کجی و عیب که در دهن یا پارچه یا سنگ باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). عیبی که در دهان و جامه و سنگ باشد. (از لسان العرب ). عیبی که دردهان باشد. (از اقرب الموارد). || اختلاف مکانی در نرمی و تنگی بعضی و درشتی و صلابت بعضی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || شک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (لسان العرب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و از آن است : اِن اﷲ حرم الخمر فلا امت فیها؛ یعنی ؛ همانا خداوند حرام کرد شراب را پس شکی در آن نیست . (از اقرب الموارد) (از لسان العرب ).
شهید (از فرهنگ اسدی ، ذیل کیب ).
دقیقی .
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
مولوی .
مولوی .
مولوی .
(گلستان ).
مولوی .
ناصرخسرو.
مولوی .
خاقانی .
۱. پیروان یک پیغمبر.
۲. [قدیمی] گروهی از مردم؛ جماعت.
〈 امت مرحومه: مسلمانان.
دی نور