کلمه جو
صفحه اصلی

امت


مترادف امت : پیرو، خلق، طایفه، گروه، ملت

برابر پارسی : مردم

فارسی به انگلیسی

nation or people, nation, body of believers

nation, people, body of believers


جمع : امم


nation, people


فارسی به عربی

امة

عربی به فارسی

کشتن , بيحس کردن , خراب کردن , بديگري واگذار کردن , وقف کردن , مستهلک کردن


مترادف و متضاد

nation (اسم)
طایفه، کشور، خلق، ملت، امت، قوم

پیرو، خلق، طایفه، گروه، ملت


فرهنگ فارسی

گروهی ازمردم، جماعت، پیروان یک پیغمبر، امم جمع
( اسم ) ۱ - پیرئان پس روان. ۲ - گروه جمع : امم امتان یا امت مرحوم گروه پیروان رحم شده مسلمانان .
جماعتی که بسوی ایشان پیغمبری آمده باشد .

فرهنگ معین

(اُ مّ ) [ ع . امة ] ( اِ. ) ۱ - پیروان . ۲ - گروه . ج . امم .

لغت نامه دهخدا

امت. [ اَ ] ( ع مص ) اندازه کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). اندازه گرفتن. تقدیر. ( از اقرب الموارد ) ( از لسان العرب ). || قصد کردن چیزی را. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) بلندی. ( ترجمان علامه ترتیب عادل ) ( نصاب الصبیان ). جای بلند و پشته های خرد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( لسان العرب ). || نشیب و فراز در چیزی. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). پستی و بلندی و اختلاف در چیزی. ( از لسان العرب ). و ازآن است قول خداوند: لاتری فیها عوجاً و لا امتاً. ( قرآن 107/20 ) یعنی در آن کجی و پستی و بلندی نمی بینی. ( از لسان العرب ) ( از منتهی الارب ). || ضعف و سستی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از لسان العرب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). ج ، اِمات و اُموت ( اقرب الموارد ). || طریقه نیکو. ( منتهی الارب ) ( از لسان العرب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || کجی و عیب که در دهن یا پارچه یا سنگ باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). عیبی که در دهان و جامه و سنگ باشد. ( از لسان العرب ). عیبی که دردهان باشد. ( از اقرب الموارد ). || اختلاف مکانی در نرمی و تنگی بعضی و درشتی و صلابت بعضی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || شک. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( لسان العرب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و از آن است : اِن اﷲ حرم الخمر فلا امت فیها؛ یعنی ؛ همانا خداوند حرام کرد شراب را پس شکی در آن نیست. ( از اقرب الموارد ) ( از لسان العرب ).

امت. [ اُم ْ م َ ] ( ع اِ ) جماعتی که بسوی ایشان پیغمبری آمده باشد. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). گروهی که به پیغمبری ایمان آورده اند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). پیروان انبیاء. ( غیاث اللغات ). پس روان. ( ترجمان ترتیب عادل ) ( فرهنگ فارسی معین ) :
یا رب بیافریدی رویی بدین مثال
خود رحم کن بر امت و از راهشان مکیب.
شهید ( از فرهنگ اسدی ، ذیل کیب ).
باز آمدند و گفتند آن امتان موشا
کایزد بد آن نه موشا بر کوه طور سینا.
دقیقی.
آخر الزمان پیغمبری خواهد آمد نام او محمد ( ص )، اگر روزگار یابم نخست کسی باشم که بدو بگروم و اگر نیابم امیدوارم که حشر ما را با امت او کنند. ( تاریخ بیهقی ). واجب است بر من فرمانبری او و نصیحت کردن او و همچنین واجب است بر همه امت محمد ( ص ). ( تاریخ بیهقی ).

امت . [ اَ ] (ع مص ) اندازه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). اندازه گرفتن . تقدیر. (از اقرب الموارد) (از لسان العرب ). || قصد کردن چیزی را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) بلندی . (ترجمان علامه ترتیب عادل ) (نصاب الصبیان ). جای بلند و پشته های خرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (لسان العرب ). || نشیب و فراز در چیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). پستی و بلندی و اختلاف در چیزی . (از لسان العرب ). و ازآن است قول خداوند: لاتری فیها عوجاً و لا امتاً. (قرآن 107/20) یعنی در آن کجی و پستی و بلندی نمی بینی . (از لسان العرب ) (از منتهی الارب ). || ضعف و سستی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از لسان العرب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ج ، اِمات و اُموت (اقرب الموارد). || طریقه ٔ نیکو. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کجی و عیب که در دهن یا پارچه یا سنگ باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). عیبی که در دهان و جامه و سنگ باشد. (از لسان العرب ). عیبی که دردهان باشد. (از اقرب الموارد). || اختلاف مکانی در نرمی و تنگی بعضی و درشتی و صلابت بعضی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || شک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (لسان العرب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و از آن است : اِن اﷲ حرم الخمر فلا امت فیها؛ یعنی ؛ همانا خداوند حرام کرد شراب را پس شکی در آن نیست . (از اقرب الموارد) (از لسان العرب ).


امت . [ اُم ْ م َ ] (ع اِ) جماعتی که بسوی ایشان پیغمبری آمده باشد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). گروهی که به پیغمبری ایمان آورده اند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). پیروان انبیاء. (غیاث اللغات ). پس روان . (ترجمان ترتیب عادل ) (فرهنگ فارسی معین ) :
یا رب بیافریدی رویی بدین مثال
خود رحم کن بر امت و از راهشان مکیب .

شهید (از فرهنگ اسدی ، ذیل کیب ).


باز آمدند و گفتند آن امتان موشا
کایزد بد آن نه موشا بر کوه طور سینا.

دقیقی .


آخر الزمان پیغمبری خواهد آمد نام او محمد (ص )، اگر روزگار یابم نخست کسی باشم که بدو بگروم و اگر نیابم امیدوارم که حشر ما را با امت او کنند. (تاریخ بیهقی ). واجب است بر من فرمانبری او و نصیحت کردن او و همچنین واجب است بر همه ٔ امت محمد (ص ). (تاریخ بیهقی ).
به امت رسانید پیغام تو
رسولت محمد بشیر و نذیر.

ناصرخسرو.


امت را کی بودمحل نبوت
جز که ز مردم هگرز مردم کی زاد.

ناصرخسرو.


مرد رسول است و ستورند پاک
اینکه همی گویند این امت است .

ناصرخسرو.


چند پرسی که چگویی تو بیاران در
چون نپرسی ز همی امت یکسانم .

ناصرخسرو.


وز مصطفی به امر و به تأیید ایزدی
مختار از امتش علی المرتضی شده ست .

ناصرخسرو.


صد لعنت باد بر وجودش
بر امت او هزار چندان .

خاقانی .


غرور دهر و سرور جهان نخواست از آنک
نداشت از غم امت به این و آن پروا.

خاقانی .


گر بعهد موسی امت را گه قحط از هوا
بار من و سلوی سلوت رسان افشانده اند.

خاقانی .


هر پیمبر امتان را در جهان
همچنین تامخلصی میخواندشان .

مولوی .


داده بودش صنع حق جمعیتی
که همی زد یک تنه بر امتی .

مولوی .


همچو آب نیل دان در وقت غرق
کو میان هر دو امت کرد فرق .

مولوی .


چه غم دیوارامت را که دارد چون تو پشتیبان
چه باک از موج بحر آنرا که باشد نوح کشتیبان .

(گلستان ).


|| مرد جامع خیر. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (ناظم الاطباء). مقتدای مردم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) : که هر یکی از ایشان در ایالت و سیاست و عدل و رأفت علیحده امتی بوده اند. (کلیله و دمنه ). رجوع به امة شود.
- امت مرحوم (یا مرحومه ) ؛ گروه پیروان رحم شده . مسلمانان . (فرهنگ فارسی معین ) :
در میان امت مرحوم باش
سنت احمد مهل محکوم باش .

مولوی .


|| گروه . گروه از هر صنف مردم و از هر جنس حیوانات . (منتهی الارب ) (از کشاف اصطلاحات الفنون ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گروه . (نصاب ) (ترجمان ، ترتیب عادل ). جماعت . (اقرب الموارد) (لسان العرب ) : ایزد... تقدیر چنان کرده است که ملک را انتقال افتد از این امت بدان امت و از این گروه بدان گروه . (تاریخ بیهقی ).
ای امت بدبخت بدین زرق فروشان
جز کز خری و جهل چنین فتنه چرایید.

ناصرخسرو.


امت خود را بخواهم من از او
گر نگرداند زعارف هیچ رو.

مولوی .


- امت پناه ؛ کسی که امت را پناه دهد:
داور مهدی سیاست ، مهدی امت پناه
رستم حیدرکفایت حیدر احمد لوا.

خاقانی .



فرهنگ عمید

۱. پیروان یک پیغمبر.
۲. [قدیمی] گروهی از مردم، جماعت.
* امت مرحومه: مسلمانان.

۱. پیروان یک پیغمبر.
۲. [قدیمی] گروهی از مردم؛ جماعت.
⟨ امت مرحومه: مسلمانان.


دانشنامه عمومی

امت در زبان های فارسی و عربی دارای دو معنای متضاد است. در فارسی، به گروهی از انسان ها امت می گویند لزوماً در یک منطقه جغرافیایی یا یک کشور زندگی نمی کنند و ممکن است ساکن کشورهای مختلف باشند ولی به یک آیین مشترک باورمندند. ولی در عربی استاندارد مدرن، درست برخلاف این تعریف، امت با Nation مترادف است و اعضای امت ممکن است دارای دین های مختلفی باشند. مانند الامة الإیرانیة که به معنای همهٔ دارندگانِ تابعیت ایرانی است، یا الامة العربیة به معنای Arab Nation، یا منظمة الأمم المتحدة که به معنای سازمان ملل متحد است. در فارسی برای این مفهوم کلمهٔ ملت به کار می رود در حالی که در عربی، ملت به معنای دین و مذهب می باشند.

دانشنامه آزاد فارسی

اُمّت
در فرهنگ اسلامی جماعتی از مردم که خداوند برای آنان پیامبری مبعوث کرده و آنان به او ایمان آورده اند. از این رو در قرآن و حدیث از امت محمد (ص) و امت های دیگر پیامبران یادشده است. اهل سنت، امت اسلامی را به عنوان جماعت حافظ قرآن و آخرین امت برگزیدۀ خداوند می دانند و از این رو معتقدند آن ها برخلاف خواست خداوند و سنت پیامبر اجماع نمی کنند و به راه خطا نمی روند. به نظر آنان اجماع علمای امت می تواند کاشف از اجماع امت باشد. همچنین ایشان مطابق احادیث منسوب به پیامبر اکرم (ص)، برهم زنندگان اجماع امت را گمراه می دانند. در اندیشه شیعی، مصون بودن امت از خطا مورد قبول قرار نگرفت و آموزۀ امامت امام معصوم به عنوان جانشین نبوت در میان امت مطرح شد. از این رو، در نزد شیعه اجماع علما نیز هنگامی که کاشف از رأی امام معصوم باشد مورد قبول است. شیعه نیز با نقل روایاتی از امامان معصوم، انحراف از رأی امام را گمراهی می داند. با توجه به این دو رأی کاملاً متفاوت در اندیشۀ اسلامی، به اهمیت انتخاب حاکم مسلمان و چگونگی سلطۀ سیاسی او، چه در سال های اول و چه در دوران معاصر، بیشتر پی می بریم. از سوی دیگر، مسئلۀ وحدت امت اسلامی و چگونگی تفسیر آن در عمل و نظر همواره و به ویژه در قرن ۲۰، دغدغۀ علمای اهل سنت و شیعه بوده است.

فرهنگ فارسی ساره

دی نور


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] امت به معنی قوم، قبیله و نیز ملت یا جامعه ای مذهبی که تحت لوای هدایت یک پیامبر قرار دارد.
اُمَّت ، واژه ای با بُرد معنایی بسیار وسیع که می تواند جامع مفاهیمی چون قوم، قبیله، عشیره، گروههای نژادی و نیز ملت یا جامعه ای مذهبی که تحت لوای هدایت یک پیامبر قرار دارد، باشد. این واژه بار اسلامی دارد، ولی با این وصف ، در قرآن بر غیر مسلمانان نیز اطلاق شده است ، و از این رو، می تواند به معنای « شعب » نیز نزدیک باشد.با این همه ، معنای اصطلاحی امت ، چنانکه ماسینیون اشاره کرده ، جماعتی از مردم است که خداوند برای آنان پیامبری مبعوث کرده ، و آنان به او ایمان آورده ، و از این رو، با خداوند پیمان بسته ، و با او ارتباط یافته اند.اما همان طور که یاد شد، واژه امت در معنایی نزدیک به شعب نیز به کار می رود طبعاً در این کاربرد مقصود از امت گروه بزرگی از مردم است که دارای زبان یکسان یا دین واحد و یا سرزمین جغرافیایی یکسانی هستند.
← واژه امت در قرآن کریم
در اینجا ابعاد مختلف مفهوم امت در فرهنگ اسلامی در چند عنوان مورد بررسی قرار می گیرد:
← امت اسلامی جانشین امتهای پیشین
(۱) محمد آجری ، اخلاق العلماء، به کوشش حسین خطاب و فاروق حماده ، دمشق ، ۱۳۹۲ق /۱۹۷۲م .(۲) عبدالحمید ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم ، قاهره ، ۱۳۷۸-۱۳۸۴ق /۱۹۵۹-۱۹۶۴م .(۳) عمرو ابن ابی عاصم ، السنة، بیروت ، ۱۴۰۰ق /۱۹۸۰م .(۴) عبیدالله ابن بطة عکبری ، الابانة عن شریعة الفرق الناجیة، به کوشش رضا بن نعسان معطی ، ریاض ، ۱۴۰۹ق /۱۹۸۸م .(۵) عبیدالله ابن بطة عکبری ، الشرح و الابانة، به کوشش هانری لائوست ، دمشق ، ۱۹۵۸م .(۶) احمد ابن تیمیه ، الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، به کوشش صلاح الدین منجد، بیروت ، ۱۳۹۶ق / ۱۹۷۶م .(۷) احمد ابن تیمیه ، رسالة الی السلطان الملک الناصر فی شأن التتار، به کوشش صلاح الدین منجد، بیروت ، ۱۹۷۶م .(۸) عبدالرحمان ابن جوزی ، المنتظم ، حیدرآباد دکن ، ۱۳۵۹ق .(۹) ابراهیم ، مشیخة ابن طهمان ، به کوشش محمدطاهر مالک ، دمشق ، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م .(۱۰) محمد ابن ماجه ، السنن ، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی ، قاهره ، ۱۳۷۲ق /۱۹۵۲م .(۱۱) محمد ابن وضاح ، البدع و النهی عنها، به کوشش محمد احمد دهمان ، دمشق ، ۱۴۰۰ق /۱۹۸۰م .(۱۲) ابوالفدا، تقویم البلدان ، به کوشش رنو و دوسلان ، پاریس ، ۱۸۴۰م .(۱۳) محمد ابویعلی ، المعتمد فی اصول الدین ، به کوشش ودیع حداد، بیروت ، ۱۹۸۴م .(۱۴) احمد بن حنبل ، مسند، المکتبة الاسلامیه ، ۱۳۸۹ق /۱۹۶۹م .(۱۵) علی اشعری ، مقالات الاسلامیین ، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ، ۱۳۸۹ق /۱۹۶۹م .(۱۶) محمد باقلانی ، اعجاز القرآن ، به کوشش احمد صقر، قاهره ، دارالمعارف .(۱۷) محمد باقلانی ، التمهید، به کوشش محمود خضیری و محمد عبدالهادی ابوریده ، قاهره ، ۱۳۶۶ق /۱۹۴۷م .(۱۸) محمد بخاری ، صحیح ، به کوشش کرل ، لیدن ، ۱۸۶۲-۱۹۰۸م .(۱۹) بغدادی ، عبدالقاهر، اصول الدین ، استانبول ، ۱۳۴۶ق /۱۹۲۸م .(۲۰) محمد بخاری ، الفرق بین الفرق ، بیروت ، ۱۹۷۷م .(۲۱) احمد بیهقی ، دلائل النبوة، به کوشش احمد صقر، قاهره ، ۱۳۸۹ق /۱۹۷۰م .(۲۲) عبدالمجید ترکی ، «اجماع امت مؤمنان ، از جوهر عقیدتی تا واقعیت تاریخی »، تحقیقات اسلامی ، تهران ، ۱۳۶۸ش ، س ۴، شم ۱-۲.(۲۳) محمد ترمذی ، سنن ، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران ، قاهره ، ۱۳۵۷ق /۱۹۳۸م .(۲۴) محمد حاکم نیشابوری ، المستدرک ، حیدرآباد دکن ، ۱۳۳۴ق .(۲۵) حسین حلیمی ، المنهاج فی شعب الایمان ، بیروت ، ۱۹۷۹م .(۲۶) احمد خطیب بغدادی ، شرف اصحاب الحدیث ، به کوشش محمد سعید خطیب اوغلی ، آنکارا، ۱۹۷۱م .(۲۷) احمد خطیب بغدادی ، الفقیه و المتفقه ، به کوشش اسماعیل انصاری ، بیروت ، ۱۹۷۵م .(۲۸) احمد خلال ، الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، به کوشش عبدالقادر احمد عطا، قاهره ، ۱۳۹۵ق /۱۹۷۵م .(۲۹) عبدالله دارمی ، سنن ، به کوشش عبدالله هاشم یمانی ، مدینه ، ۱۳۸۶ق /۱۹۶۶م .(۳۰) محمد شافعی ، الرسالة، به کوشش احمد محمد شاکر، قاهره ، ۱۳۵۸ق /۱۹۳۹م .(۳۱) طبری ، اختلاف الفقهاء، لیدن ، ۱۹۳۳م .(۳۲) طبری، تاریخ .(۳۳) عبدالحمید کاتب ، رسائل ، به کوشش احسان عباس ، عمان ، ۱۹۸۸م .(۳۴) محمد غزالی ، احیاء علوم الدین ، قاهره ، ۱۲۸۹ق .(۳۵) محمد غزالی ، فضائح الباطنیة، به کوشش عبدالرحمان بدوی ، قاهره ، ۱۳۸۳ق /۱۹۶۴م .(۳۶) محمد فارابی ، آراء اهل المدینة الفاضلة، به کوشش البیر نصری نادر، بیروت ، ۱۹۷۳م .(۳۷) قاضی عبدالجبار، تثبیت دلائل النبوة، به کوشش عبدالکریم عثمان ، بیروت ، ۱۳۸۶ق /۱۹۶۶م .(۳۸) قرآن کریم .(۳۹) مالک بن انس ، الموطأ، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی ، قاهره ، ۱۳۷۰ق /۱۹۵۱م .(۴۰) علی ماوردی ، الاحکام السلطانیة، به کوشش انگر، ۱۸۵۳م .(۴۱) علی، ادب الدنیا و الدین ، قاهره ، ۱۹۷۳م .(۴۲) مسائل الامامة، منسوب به ناشی ´ اکبر، به کوشش فان اس ، بیروت ، ۱۹۷۱م .

[ویکی شیعه] اُمَّت، واژه ای عربی به معنای قوم، قبیله، عشیره، گروه های نژادی و نیز ملت یا جامعه ای مذهبی که تحت لوای هدایت یک پیامبر قرار دارد. این واژه در قرآن کریم ۶۵ بار به صورت مفرد یا جمع آمده است.ابعاد مختلف مفهوم امت در فرهنگ اسلامی در ذیل عناوینی همچون امت اسلامی، جانشین امتهای پیشین، مصون بودن امت از خطا و وحدت و اختلاف امت، مورد بررسی قرار می گیرد.
این واژه بار اسلامی دارد، ولی با این وصف، در قرآن بر غیر مسلمانان نیز اطلاق شده است، و از این رو، می تواند به معنای « شعب » نیز نزدیک باشد. معنای اصطلاحی امت، جماعتی از مردم است که خداوند برای آنان پیامبری مبعوث کرده، و آنان به او ایمان آورده، و از این رو، با خداوند پیمان بسته، و با او ارتباط یافته اند. طبعاً در این کاربرد مقصود از امت گروه بزرگی از مردم است که دارای زبان یکسان یا دین واحد و یا سرزمین جغرافیایی یکسانی هستند.
واژه امت در قرآن کریم ۶۵ بار به صورت مفرد یا جمع آمده است. در قرآن امت به معنی مردم و یا عده ای از انسان ها که با یکدیگر پیوند دینی دارند، آمده، و در حدیث که بارها به صورت های « امت محمد»، یا « امتی » (از زبان پیامبر)، یا « اُمَم » وارد شده، به معنی جماعتی به کار رفته است که از یک پیامبر پیروی می کنند.

[ویکی اهل البیت] اُمَّت ، واژه ای با بُرد معنایی بسیار وسیع است که می تواند جامع مفاهیمی چون قوم ، قبیله ، عشیره ، گروههای نژادی و نیز ملت یا جامعه ای مذهبی که تحت لوای هدایت یک پیامبر قرار دارد، باشد. این واژه بار اسلامی دارد.
امّت، مشتق از امّ به گروهی اطلاق می شود که وجه مشترکی مانند دین، زمان یا مکان واحد داشته باشند؛ خواه این اشتراک اختیاری یا غیراختیاری باشد. نیز به معنای پیروان، گروه، جماعتی که بسوی ایشان پیغمبری آمده باشد؛ آمده است.
امت در اصطلاح، جماعتی از مردم است که خداوند برای آنان پیامبری مبعوث کرده و آنان به او ایمان آورده و از این رو با خداوند پیمان بسته و با او ارتباط یافته اند.
امت در قرآن بر غیرمسلمانان نیز اطلاق شده است و از این رو می تواند به معنای «شعب » نیز نزدیک باشد؛ در این کاربرد مقصود از امت گروه بزرگی از مردم است که دارای زبان یکسان یا دین واحد و یا سرزمین جغرافیایی یکسانی هستند.
واژه امت در قرآن کریم 65 بار به صورت مفرد یا جمع آمده است . در قرآن امت به معنی مردم و یا عده ای از انسانها که با یکدیگر پیوند دینی دارند، آمده و در حدیث که بارها به صورتهای «امت محمد» یا «امتی » (از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله) یا «اُمَم » وارد شده ، به معنی جماعتی بکار رفته است که از یک پیامبر پیروی می کنند. «اُمَم » نیز به معنی اقوام پیشین و ملتهایی که خداوند برای آنان پیامبری گسیل داشته ، بکار رفته است . به هر حال ، امت افزون بر مفهوم دینی خود، می تواند به مفهوم همبستگی زبانی ، فرهنگی ، طبیعی ، یا نژادی ... نیز باشد.
قرآن خود بر مسألة حفظ و نگاهبانی از ذکر (قرآن ) تأکید کرده است . این امت ، امتی برگزیده است و بنابر روایات حتی تورات به آن مژده داده است .
این امت ، امت فرجامین است و امت «آخرالزمان »: امت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله پیامبر این امت ، پیامبر خاتم است که در پایان سلسله ای از پیامبران و رسولان گذشته مبعوث شده است و در همان سنت انبیای الهی که مخاطب وحی بوده اند، جای می گیرد. در عین حال پیامبرِ امت آخرین همانند انبیای گذشته و انبیای بنی اسرائیل نیست که فقط به سوی قومشان مبعوث می شدند بلکه او برای همه مردم فرستاده شده بود.
از آنجا که رسالت نبوی ، رسالتی جهانی بود. امت پیامبر صلی الله علیه و آله می بایست امر «دعوت » را سامان می داد و جهانی می کرد. امت از طریق امر دعوت خواهد توانست که این رسالت جهانی را به جهانیان تبلیغ کند و بنابر وعده قرآنی زمین را در اختیار گیرد و وارث همه امتهای پیشین شود. از این رو، دیری نپایید امت دریافت که می بایست امر دعوت را به بیرون از جزیرةالعرب گسترش دهد و پیام حضرت رسول صلی الله علیه و آله را به دیگر امتها تبلیغ کند.

[ویکی الکتاب] معنی أُمَّةً: گروهی از مردم(که بواسطه دین واحد یا مکان و زمان واحد گرد هم باشند و قصد و هدف مشترکی داشته باشند) - دین (در عبارت "بل قالوا انا وجدنا اباءنا علی امة و انا علی آثارهم مهتدون "کلمه امت به معنای طریقهای است که مقصود آدمی باشد چون ماده أم ، یؤم به معنای...
معنی أَمَةٌ: کنیز
معنی أُمَّتُکُمْ: امّت شما - دین شما (اصل در این کلمه قصد کردن است لذا به گروهی از مردم اطلاق می شود که قصد و هدف مشترکی داشته باشند یا طریقه و دینی که مقصود باشد )
معنی مُّقْتَصِدٌ: میانه رو- معتدل (اقتصاد به معنای گرفتن قصد ، و قصد به معنای میانه است ، پس اقتصاد به معنای میانه روی در امور و پرهیز از افراط و تفریط در امور است ، و امت مقتصده امتی است که در امر دین و تسلیم نسبت به دستورات الهی میانه رو و معتدل باشد )
معنی مُّقْتَصِدَةٌ: میانه رو (اقتصاد به معنای گرفتن قصد ، و قصد به معنای میانه است ، پس اقتصاد به معنای میانه روی در امور و پرهیز از افراط و تفریط در امور است ، و امت مقتصده امتی است که در امر دین و تسلیم نسبت به دستورات الهی میانه رو و معتدل باشد )
تکرار در قرآن: ۱(بار)
بلندی. مکان مرتفع (اقرب الموارد) یعنی در زمین پستی و بلندی نمی‏بینی از قرینه اَمْت فهمیده می‏شود که «عِوَج» به معنی انخفاض و پستی و بلندی نمی‏بینی از قرینه ازمْت فهمیده می‏شود که «عِوَج» به معنی انخفاض و پستس و بلندی نمی‏بینی از قرینه اَمْت فهمیده می‏شود که «عِوَج» به معنی انخفاض و پستی است. در قاموس گوید: اَمْت یعنی مکان مرتفع، تپه‏های کوچک، پستی و بلندی، و اختلاف در شیئی. ولی مراد از آن در آیه، بلندی است، و این آیه عبارت اخری آیه ما قبل است که فرموده «فَیَذَرْهاقاعاً صَفْصَفاً» قاع به معنی گسترده و صفصف به معنی هموار است.

[ویکی فقه] امت (قرآن). امت، مشتق از ام به گروهی اطلاق می شود که وجه مشترکی مانند دین، زمان، یا مکان واحد داشته باشند؛ خواه این اشتراک اختیاری یا غیر اختیاری باشد.
این واژه در معانی دین و برهه ای از زمان نیز به کار رفته و در این جا معنای نخست مقصود است. در این مدخل از واژه های «من قبلکم»، «الاولین»، «امت»، «قرن»، «قوم»، «قریه»، «من قبله» و... استفاده شده است.
لفظ امت در قران
برخی امت را به معنای قرن و نسل انسانی دانسته اند. این واژه ۶۵ بار در قرآن آمده است که ۵۲ مورد آن به صورت مفرد (امّت) و ۱۳ مورد به صورت جمع (اُمَم) است. واژه امّت در قرآن بیش تر به معنای همسانی در دین و آیین و همسانی زمانی و مکانی آمده است: «رَبَّنا واجعَلنا مُسلِمَینِ لَکَ ومِن ذُرِّیَّتِنا اُمَّةً مُسلِمَةً لَکَ»، «ولَو شاءَ الله لَجَعَلَکُم اُمَّةً واحِدَةً»، «تِلکَ اُمَّةٌ قَد خَلَت لَها ما کَسَبَت ولَکُم ما کَسَبتُم»، «لِکُلِّ اُمَّة اَجَلٌ فَاِذا جاءَ اَجَلُهُم لا یَستَأخِرونَ سَاعَةً و لا یَستَقدِمون»، «ولَقَد بَعَثنا فی کُلِّ اُمَّة رَسولاً اَنِ اعبُدُوا الله» امّت به این معنا را می توان بر آنچه در اصطلاح به آن «جامعه» گفته می شود حمل کرد.قرآن همچنین به گروهی خاص از پیروان یک دین یا یک عصر به سبب همسانی در نوع خاصی از عملکرد یا رویکرد فکری، امّت اطلاق کرده است، چنان که از گروهی میانه رو در امر دین و تسلیم دستورات الهی به امّت مقتصده تعبیر کرده است :«مِنهُم اُمَّةٌ مُقتَصِدَةٌ و کَثیرٌ مِنهُم ساءَ ما یَعمَلون» و نیز درباره گروهی از مسلمانان که می بایست به امر به معروف و نهی از منکر اهتمام ویژه ای ورزند امّت آمِر به معروف و ناهی از منکر به کار برده است: «و لتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَی الخَیرِ و یَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ» از سوی دیگر در آیه «و ما مِن دابَّة فِی الاَرضِ ولا طئِر یَطیرُ بِجَناحَیهِ اِلاّ اُمَمٌ اَمثالُکُم» مقصود از امّت، همسانی قهری پرندگان است. در این بین در آیه «و قالَ الَّذی نَجا مِنهُما وادَّکَرَ بَعدَ اُمَّة اَنَا اُنَبِّئُکُم بِتَأویلِهِ» و نیز آیه «ولَئِن اَخَّرنا عَنهُمُ العَذابَ اِلی اُمَّة مَعدودَة» امّت به معنای پاره ای از زمان (سالها) آمده است.
عناوین مرتبط
اجل امت ها، امت اسلام، امت ها در قیامت، امت ها و انبیا، تاریخ امت ها، عبرت از امت ها، کفر امت ها، کیفر امت ها.

[ویکی اهل البیت] امّت. اُمَّت ، واژه ای با بُرد معنایی بسیار وسیع است که می تواند جامع مفاهیمی چون قوم ، قبیله ، عشیره ، گروههای نژادی و نیز ملت یا جامعه ای مذهبی که تحت لوای هدایت یک پیامبر قرار دارد، باشد. این واژه بار اسلامی دارد.
امّت، مشتق از امّ به گروهی اطلاق می شود که وجه مشترکی مانند دین، زمان یا مکان واحد داشته باشند؛ خواه این اشتراک اختیاری یا غیراختیاری باشد. نیز به معنای پیروان، گروه، جماعتی که بسوی ایشان پیغمبری آمده باشد؛ آمده است.
امت در اصطلاح، جماعتی از مردم است که خداوند برای آنان پیامبری مبعوث کرده و آنان به او ایمان آورده و از این رو با خداوند پیمان بسته و با او ارتباط یافته اند.
امت در قرآن بر غیرمسلمانان نیز اطلاق شده است و از این رو می تواند به معنای «شعب » نیز نزدیک باشد؛ در این کاربرد مقصود از امت گروه بزرگی از مردم است که دارای زبان یکسان یا دین واحد و یا سرزمین جغرافیایی یکسانی هستند.
واژه امت در قرآن کریم 65 بار به صورت مفرد یا جمع آمده است . در قرآن امت به معنی مردم و یا عده ای از انسانها که با یکدیگر پیوند دینی دارند، آمده و در حدیث که بارها به صورتهای «امت محمد» یا «امتی » (از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله) یا «اُمَم » وارد شده ، به معنی جماعتی بکار رفته است که از یک پیامبر پیروی می کنند. «اُمَم » نیز به معنی اقوام پیشین و ملتهایی که خداوند برای آنان پیامبری گسیل داشته ، بکار رفته است . به هر حال ، امت افزون بر مفهوم دینی خود، می تواند به مفهوم همبستگی زبانی ، فرهنگی ، طبیعی ، یا نژادی ... نیز باشد.
قرآن خود بر مسألة حفظ و نگاهبانی از ذکر (قرآن ) تأکید کرده است . این امت ، امتی برگزیده است و بنابر روایات حتی تورات به آن مژده داده است .

پیشنهاد کاربران

این واژه گویا ایرانی است ( این تنها یک گمان است )
امت : اممت که ام همان همه است و مت هم یک پسوند آریایی است


( أمت ) به معنای جماعتی از مردم از ریشه ( أم ) به معنای مادر. دلیل نام گذاری امت به این دلیل است همانطور فرزندان به دور مادر که اصل است جمع شده اند پس امت پیامبر هم یعنی جماعتی که به دور اصل که همان ( قرآن و گفته صحیح پیامبر با سند صحیح ) جمع شوند.

به باور من ، واژه مردم نمیتواند جانشین " امت " باشد. . . که مردم به همه ی کسانی که در جائی زندگی میکنندگفته میشود و "امت" به کسانی
که کس یا باوری راپیروی میکنند گفته میشود . مردمناگزیر پیروی از کس، یا باوری نیستند.

بنظر میرسد واژه امت از "ام" ( مادر ) و "امی" ( بیسواد مادر زاد ) مشتق شده و با آن همریشه باشد. حاصل آنکه امت، به مردمی اطلاق میشود که بدون پیامبر و امام الهی ( رهبر و راهنمای آسمانی ) جاهل مادرزاد است و باید تحت هدایت آنها باشد.

کتاب از سوی خدا



کلمات دیگر: