مترادف کلمه : لغت، لفظ، نام، واژه، سخن، کلام، گفتار، امر، فعل
برابر پارسی : واژه
word
locution, term, word
کلمه , لغت , لفظ , گفتار , واژه , سخن , حرف , عبارت , پيغام , خبر , قول , عهد , فرمان , لغات رابکار بردن , بالغات بيان کردن
۱. لغت، لفظ، نام، واژه
۲. سخن، کلام، گفتار
۳. امر، فعل
لغت، لفظ، نام، واژه
سخن، کلام، گفتار
امر، فعل
(کَ لَ مَ یا مِ) [ ع . کلمة ] (اِ.) 1 - سخن ، گفتار. 2 - یک جزو از کلام ، لفظ معنی دار. 3 - مجموعة حروفی که یک واحد را تشکیل دهند در دستور زبان فارسی معمولاً کلمه را به نه بخش تقسیم کنند: اسم ، صفت ، عدد، کنایه ، فعل ، قید، حرف اضافه ، حرف ربط ، صوت . 4 - جمله ، عبارت .
خاقانی .
کلمه . [ ک ُ م ِ ] (اِ) رجوع به کله مه (نوعی ماهی ) شود.
کلمة. [ ک َ ل ِ م َ ] (ع اِ) یک سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخن . لفظ. کلام . (ناظم الاطباء). کَلمَه . (اقرب الموارد). سخن . یک سخن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). سخن . گفتار. (ترجمان القرآن ص 82).
- الکلمةالباقیة ؛ کلمه ٔ توحید. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). و در قول قرآن «و جعلها کلمة باقیة» کلمه ٔ توحید و آن لااله الااﷲ است . (از اقرب الموارد).
- کلمةالتقوی ؛ بسم الله الرحمن الرحیم . (از اقرب الموارد).
- کلمةاﷲ ؛ عیسی علیه السلام . (منتهی الارب ). حضرت عیسی . (ناظم الاطباء). لقب یسوع مسیح . (از اقرب الموارد). لقب عیسی علیه السلام (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| یک قصیده تمام و کمتراز آن . کَلمَة و کِلمَة مانند آن است . (منتهی الارب )(آنندراج ). خطبه و قصیده . (از اقرب الموارد).
کلمة. [ ک ِ ل َ م َ ] (ع اِ) سخن و لفظ و کلمه و کلام . (ناظم الاطباء). ج ، کِلَم . (ناظم الاطباء).
کلمة. [ ک ِ م َ ] (ع اِ) سخن . لفظ. کَلِمَه . ج ، کلمات . (ناظم الاطباء). کَلِمَه . (منتهی الارب ). و رجوع به کَلِمَه شود.
کلمه . [ ک ُ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش کلاردشت است که در شهرستان نوشهر واقع است و 670 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
کلمه . [ ک َ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بوشگان است که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و 341 سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
۱. سخن.
۲. لفظی که معنی داشته باشد؛ آنچه انسان بر زبان میراند و مطلب خود را بهوسیلۀ آن بیان میکند؛ یک جزء از کلام.
〈 کلمهٴ استفهام (ادات استفهام): (ادبی) در دستور زبان، کلمهای که سؤال و پرسش را برساند و بهوسیلۀ آن از چیزی پرسش کنند، مانند آیا، چرا، چند، چه، که، کجا، کدام، کو، و غیره.
〈 کلمهٴ شهادت: کلمۀ «اشهد ان لااله الاالله».
کلمه در ادبیات به معنی جمله می باشد.
۲مجموعه استخوان میان تنه ۲استخوان سرین و نشیمنگاه
از توابع کلاردشت