کلمه جو
صفحه اصلی

کسوت


مترادف کسوت : پوشاک، جامه، رخت، زی، قبا، لباس، ملبوس

برابر پارسی : جامه، پوشش، رخت، پوشاک

فارسی به انگلیسی

garb, gown, vestment, vesture

clothing, wearing stuff


مترادف و متضاد

garb (اسم)
لباس، طرز، کسوت، پوشاک ویژه

پوشاک، جامه، رخت، زی، قبا، لباس، ملبوس


فرهنگ فارسی

لباس، جامه، پوشاک
( اسم ) جام. پوشیدنی لباس : ( ... سنجر ... کسوت خاص غیر از قبا ... و پیل با مهد بدو تفویض کرد ) . ( سلجوقنام. ظهیری ) یا کسوت کافوری . برف ( که کوه و دشت را می پوشاند ) . یا کسوت هند . سیاهی مرکب : ( نا کرده بهیچ باب جلباب از کسوت هند و فرش سقلاب ) . ( تحفه العراقین ) یا کسوت جان دادن . حیات دادن زنده کردن .

فرهنگ معین

(کِ وَ ) [ ع . کسوة ] (اِ. ) رخت ، لباس ، جامة پوشیدنی . ج . کسا.

لغت نامه دهخدا

کسوت . [ ک ِس ْ وَ ] (ع اِ)کسوة. رخت و لباس و جامه و پوشاک . (ناظم الاطباء).
- پیش کسوت ؛ در اصطلاح زورخانه کاران ، تقدم و سبق در پهلوانی کیفاً و زماناً.
- کسوت جان دادن ؛ کنایه از خاصیت دادن است . (از ناظم الاطباء) (از برهان ).
- || حیات دادن و زنده کردن . (برهان ) (ناظم الاطباء).
- کسوت جان کردن ؛ کسوت جان دادن . (ناظم الاطباء). رجوع به کسوت جان دادن شود.
- کسوت کافوری ؛ کنایه از برف که کوه و دشت را پوشانیده باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء).
|| طریقه و روش آرایش . (ناظم الاطباء).


کسوت . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان در کاسعیده بخش چهاردانگه شهرستان ساری . کوهستانی و جنگلی و معتدل و مرطوب است و210تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


کسوت. [ ک ِس ْ وَ ] ( ع اِ )کسوة. رخت و لباس و جامه و پوشاک. ( ناظم الاطباء ).
- پیش کسوت ؛ در اصطلاح زورخانه کاران ، تقدم و سبق در پهلوانی کیفاً و زماناً.
- کسوت جان دادن ؛ کنایه از خاصیت دادن است. ( از ناظم الاطباء ) ( از برهان ).
- || حیات دادن و زنده کردن. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ).
- کسوت جان کردن ؛ کسوت جان دادن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کسوت جان دادن شود.
- کسوت کافوری ؛ کنایه از برف که کوه و دشت را پوشانیده باشد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ).
|| طریقه و روش آرایش. ( ناظم الاطباء ).

کسوت. [ ک ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان در کاسعیده بخش چهاردانگه شهرستان ساری. کوهستانی و جنگلی و معتدل و مرطوب است و210تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

کسوة. [ک ِس ْ وَ / ک ُس ْ وَ ] ( ع اِ ) جامه پوشیدنی و لباس. ج ، کسی [ ک ُ سا ]، کِساء. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). لباس. ج ، کسی [ ک ُ سَن ْ ]، یقال له کسوة حسنة و کسی فاخرة. ( اقرب الموارد ). رجوع به کسوت شود. || قلم کُسوة آدم ؛ ای الاظفار. ( اقرب الموارد ).

کسوة. [ ک ُس ْ وَ ] ( اِخ ) دهی است به دمشق بر راه کاروانیان از دمشق به مصر. ( معجم البلدان ). دهی است به دمشق. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

لباس، جامه، پوشاک.

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۶°۲۱′۷″ شمالی ۵۳°۲۰′۱۵″ شرقی / ۳۶٫۳۵۱۹۴°شمالی ۵۳٫۳۳۷۵۰°شرقی / 36.35194; 53.33750
کسوت، روستایی است از توابع بخش چهاردانگه شهرستان ساری در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان گرماب قرار داشته و بر اساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته، جمعیت آن ۱۱۷نفر (۳۳خانوار) بوده است.

رخت-لباس-حرفه -به کاری و حرفه ای مشغول شدن-


پیشنهاد کاربران

کسوت به معنی جامه، لباس است
مثال: او در کسوت اهل صلاح است اما زاهد ننماید


کلمات دیگر: